دزدی‌فروشی علنی مقابل علاءالدین

بیش از 100 مامور نیروی انتظامی، حدود 60 موتورسیکلت پلیس، 20 ون ویژه حمل متهم، با ده‌ها پژوی نیروی انتظامی با خطوط آبی روی خودرو، جلوی پاساژ علاءالدین تا محدوده بیمارستان نجمیه، فضای عجیبی ایجاد کرده است. عده زیادی از موتورسوارها سرگردان به این سو و آن سو می‌روند و رهگذران مشغول عکاسی و فیلمبرداری از این هرج و مرج هستند. عده‌ای هم با لباس ‌شخصی با کسانی که مشغول عکاسی هستند، برخورد می‌کنند و گویا ماموران شهرداری هستند. جای خالی دستفروشانی که همیشه در تمام این منطقه و بالا و پایین و وسط خیابان بساط خود را پهن کرده‌اند با موتورسواران پلیس پر شده است. اینجا خیابان جمهوری تهران، تقاطع پل حافظ است؛ جایی که پاتوق اصلی مالخران گوشی سرقتی است و این افراد آنچنان در این منطقه جا افتاده‌اند که گویی نه‌تنها از پلیس که از هیچ ارگان رسمی و دولتی و غیردولتی‌ای هراس ندارند.
 

 پلیس که برود  مالخرها برمی‌گردند

صبح دیروز موتورسیکلت‌ها و دستفروشانی که در محدوده جلوی پاساژ علاءالدین تجمع می‌کنند، در طرح جمع‌آوری نیروی انتظامی از منطقه پاکسازی شدند. این خبری بود که نیروی انتظامی در خبرگزاری‌ها منتشر کرد.
«نوید» یکی از کاسبانی که دقیقا در کنار پاساژ علاءالدین مغازه موبایل‌فروشی دارد به «فرهیختگان» گفت: «مالخرها که نمی‌ایستند پلیس بیاید آنها را ببرد. روی پیشانی‌شان هم ننوشته مالخر هستند. به محض اینکه اولین خودروی پلیس سروکله‌اش پیدا می‌شود همه همکاران خود را خبر می‌کنند و متواری می‌شوند.» کاسب دیگری که در کنار این مغازه فعالیت دارد نیز به خبرنگار ما گفت: «کار و کاسبی ما را خراب کرده‌اند. هر چه فکر کنید دارند و خرید و فروش می‌کنند. اینها اگر قرار باشد جمع نشوند ما باید برویم.» کاسب دیگری که حرف‌های این جوان را می‌شنود، می‌گوید: «معلوم است که جمع نمی‌شوند، چند ده بار دیگر هم آمده‌اند نتیجه‌اش چه شده؟ هیچی. پلیس که از این سمت می‌رود مالخرها از آن سمت می‌آیند و سرجایشان بساط پهن می‌کنند. موضوع به همین سادگی که ما می‌بینیم نیست.»
 پلیس قرار است مستقر باشد
ادعاهای کاسبان درباره بی‌فایده بودن طرح‌های جمع‌آوری دستفروشان از سوی پلیس در حالی است که عباسعلی محمدیان، رئیس‌پلیس آگاهی تهران در این باره به «فرهیختگان» گفت: «این بار طرح جمع‌آوری دستفروشان از سوی پلیس تهران با طرح‌های قبلی در همین محدوده تفاوت دارد.» او درباره این تفاوت توضیح داد: «طرح‌های قبلی پلیس طرح‌های ضربتی بوده، ولی این بار نیروهای ما در منطقه مستقر شده و قرار است حضور دائمی داشته باشند.» او در پاسخ به اینکه ماموران تا چه زمانی قرار است مستقر باشند، ادامه داد: «شاید یک هفته. تا زمانی که محل پاکسازی شود مستقر خواهند بود.» محمدیان درباره اینکه کاسبان می‌گویند وقتی پلیس می‌رود مالخرها باز در محل بساط پهن می‌کنند، توضیح داد: «ان‌شاءالله قرار است هفته‌ای دو یا سه بار این طرح در منطقه اجرا شود تا جایی که منطقه کاملا پاکسازی شود.»
 
 مالخرها چه می‌گویند؟
قد متوسطی داشت و موهای بور و چشم‌های روشنش از بقیه متمایزش کرده بود. با چشمان نگران این سو و آن سو را نگاه می‌کرد. زین موتورسیکلتش را بالا برد، تعداد زیادی گوشی در فضای خالی زیر زین جاساز کرد. با همان نگاه نگران با من چشم در چشم شد. قبل از اینکه سوالی بپرسم، گفت که اینها سرقتی نیست.

دستفروشی می‌کنم، ولی گوشی سرقتی نمی‌خرم. وقتی پرسیدیم پس چرا مخفی کردی؟ باز این سو و آن سو را نگاه کرد و گفت که برای اینها مالخر و دستفروش فرقی ندارد. فقط می‌خواهند چهار نفر را دستگیر کنند که همه جا بگویند، پلیس مالخرها را دستگیر کرده است. حالا مالخرها کجا هستند؟ دو خیابان پایین‌تر مشغول دستفروشی. گفتم حتی اگر هم الکی تو را ببرند از روی شماره سریال گوشی‌هایی که داری و تطبیق آنها با گوشی‌های سرقتی می‌فهمند اینها سرقتی نیست و رهایت می‌کنند. یک مرد میانسال که گویا همکارش است به ما نزدیک شد و حرف‌های او را تایید کرد. مرد موبور موتورش را روشن کرد و گفت: «چرا باید دو سه روز در کلانتری باشم تا اینها برایشان ثابت شود گوشی‌هایم سرقتی نیستند.»
و صدای گاز دادن موتورش بلند شد. او که دور شد مرد میانسال به حساب اعتمادی که به مرد مو‌بور داشت به من اعتماد کرد و جلو آمد. انگار می‌خواست حرف بزند. وقتی پرسیدم گوشی سرقتی خرید و فروش می‌کنی، بدون اینکه جواب سوالم را بدهد، گفت: «اینها نمی‌توانند با این طرح‌ها مالخرها را گیر بیندازند. قبل از اینکه پلیس برسد همه با تلفن به هم خبر می‌دهند و می‌گوییم پلیس آمده بساط نکنید.»
 ماموران این طرف  دستفروشان آن طرف
پلیس هنوز در محل مستقر است و تعدادشان زیادتر هم شده است. کاسبان که از تماشای پلیس خسته شده‌اند به مغازه‌هایشان رفته‌اند و کم‌کم از شلوغی منطقه کاسته شده‌است. در یکی از ون‌های پلیس بسته شد و چند مرد جوان که در ون نشسته بودند، از پشت شیشه‌های نرده‌دار ون دیده می‌شدند. نزدیک که شدم سه مامور نزدیک آمدند و به حضورم در آنجا اعتراض کردند. محدوده جلوی علاءالدین تقریبا می‌توان گفت از دستفروشان پاکسازی شده و مالخرها جای خود را به پلیس داده‌اند. کمی پایین‌تر از بیمارستان نجمیه و در محدوده بازار موبایل اما صحنه جالبی است. دستفروشان با فاصله 200 متری ماموران نیروی انتظامی بساط کرده‌اند و با مشتری‌هایشان در حال گفت‌وگو هستند. به جوانی که در حال چیدن کابل و شارژر موبایل روی میزی است که از جعبه کارتن درست شده می‌گویم پلیس را دیده‌ای، می‌گوید کارم است چه کار کنم؟ می‌گویم الان می‌آید همه بساطت را می‌برد. با ناامیدی می‌گوید از این‌ور شهرداری پول جا از ما می‌گیرد و از آن‌ور پلیس با حضور ما مخالف است. خودشان هم تکلیف خودشان را نمی‌دانند. ماموران انتظامی که در ساعت 9 صبح دیروز به صورت پراکنده در تمام محل حضور داشتند ساعتی از ظهر که گذشت به جمع‌های سه، چهار نفره تبدیل شدند و هر جمعی در گوشه‌ای ایستاد و با یکدیگر مشغول صحبت و خنده شدند. به نظر می‌رسد بهتر است شیفت استقرار ماموران زود به زود تعویض شود و نیروهای تازه نفس در محل حضور پیدا کنند.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۳۶
yadeonshabakealakikhoshmigzash - مانیل، فیلیپین
30 40 تا موتور دمو دستگاه بیاری فکر کردی کسی که بایید نون ببره خونه به هر شکلی شده از تو میترسه ... بازم کارشو میکنه . مجبوره . پس جا اینکه این سربازادو علاف کنید تو این گرما از گنده های دوزدی شروع کنید .. اینا ازارشون فقط واسه نون شبشونه نه بیشتر نه کمتر .. تازه راضی هم هستن برن زندان هم جا خوابه مجانی داشته باشه هم ی نون و اب مفت .. تازه با معلومات بیشتر و 4 تا راه و روش دزدی میاد باز تو اجتماع ...... ایرانی های اشتباهی
دوشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۱
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.