آخرین طلوع آفتاب / پسر ۱۶ ساله در کیوسک برق بیدر و پیکر در رشت جان باخت
رأی دهید
ساعت پنج صبح بود که سه پسر نوجوان در حال بازگشتن از کوه تصمیم گرفتند با طلوع آفتاب عکس بگیرند. ابتدا تصمیم میگیرند عکس سه نفره بیندازند، اما امیرمحمد میگوید اول یک عکس تکی بگیرد، بعد عکس سه نفری را بیندازند. مادر امیرمحمد به «فرهیختگان» گفت: «پسرم با دوستانش چالش عکس طلوع آفتاب داشتند و هر کسی که در طلوع آفتاب به کوهنوردی رفته بود، عکس میانداخت.»
او ادامه داد: «آن روز هم دو پسر دوقلویم با دوستشان تصمیم گرفتند عکس بگیرند که این بلا سرمان آمد.» او درباره علت حادثه گفت: «تمام کیوسکهای برقی که در خیابانهای شهر رشت هستند، درشان باز است. هر دفعه که ماموران اداره برق برای انجام کاری میآیند برای اینکه بار دیگر قفل را باز نکنند فقط یک چوب در سوراخ قفل میگذارند که گویا آن چوب هم آن روز نبوده و چند روز بوده که این کیوسک همینطور رها شده بود.» پروین صمدزاده درباره این ادعای خود گفت: «خیلی از افراد محلیها از این کیوسک که با در باز رها شده بود و کابلهای لخت برق دیده میشد، عکس گرفتهاند.»
مادر امیرمحمد 16 ساله درباره توضیح اداره برق گفت: «اداره برق مدعی است که هیچ تقصیری نداشته و اصلا در کیوسک باز نبوده است. آنها میگویند قفل روی در کیوسک برق بوده، ولی بچه شما قفل را شکسته است. این در حالی است که کارشناس دادگستری این حرف را تایید نمیکنند.» او ادامه داد: «پسر من که دیگر برنمیگردد، ولی من به خاطر اینکه بچههای دیگر دچار این حادثه نشوند، شکایت کردهام و دادگستری کارشناس فرستاده است. کارشناس دادگستری گفت به هیچوجه قفلی شکسته نشده و این در حتی با زور هم باز نشده است. او گفت که در کیوسک باز و کابلهای برق نیز رها بودهاند.» مادر امیرمحمد افزود: «اداره برق منطقه نهتنها یک دلجویی ساده نکرده و یک پیام تسلیت هم نفرستاده است، بلکه مدام با اخبار کذب سعی در وارونه نشان دادن ماجرا و مقصر بودن پسر من دارد تا اینگونه ماجرا را تمام کند.» صمدزاده درباره پسر دیگر خود گفت: «بعد از دو هفته از این حادثه تازه توانستهایم او را از بیمارستان به خانه بیاوریم. او مدام تشنج میکند و هم به علت برقگرفتگی، هم به علت صحنهای که دیده نمیتواند صحبت کند.»
تا قبل از حادثه بیشتر کیوسکهای این منطقه در نداشت
اداره برق در اخباری که منتشرشده درباره این ماجرا اینطور اطلاعرسانی کرده که پسر نوجوان در اثر بیاحتیاطی دست در صندوق برق کرده است، اما آنطور که محلیهای خیابان گلسار برای روزنامه «فرهیختگان» تصویر این کیوسک را فرستادهاند، در این کیوسک کاملا باز است. همچنین محلیهای این منطقه، از 20 کیوسک در منطقه برای ما عکس فرستادهاند که هیچیک از کیوسکها قفل ندارد و روی هر کیوسک با اسپری مشکی کیوسک را شمارهگذاری کردهاند. اینطور که تصاویر این کیوسکها نشان میدهد آنها یا در ندارند یا اگر دارند درشان قفل نیست و با وزش باد باز میشوند. از سوی دیگر اداره برق این منطقه برای ایمنسازی کیوسکها به نوشتن خطر برقگرفتگی روی آنها اکتفا کرده است. البته اداره برق منطقه گلسار رشت پس از این حادثه بیشتر کیوسکها را مجهز به قفل کرده است.
دیدگاه خوانندگان
۴۴
aashena - اتاوا، کانادا
وقتی در شهر کبک کانادا زندگی می کردیم خانه ای که اجاره کرده بودیم کنار یک بزرگراه بود که درست انطرفش دانشگاه بود برای ورود به دانشگاه باید پانزده دقیقه پیاده روی می کردیم و از محل عبور عابر پیاده از خیابان رد میشدیم ما هم که ایرانی بودیم تقلب می کردیم و از وسط بزرگراه رد میشدیم یادمه سر ماه نشده دیدم درست از همان جایی که ما رد میشدیم یک پل هوایی نسب کردند که فقط جان این چند نفری که از آن محل عبور میکنند به خطر نیفتد یعنی انقدر به زندگی افراد اهمیت میدهند اونوقت در ایران هرکسی کارش را نیمه تمام رها میکند فقط سنبل میکند و بعد همگی از جهان سومی بودن مینالیم
یکشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۷
۶۰
paydar22 - لاهه، هلند
درست است که در کیوسک براق واز بود از اینکه ادره برق مقصر است هم شکی نیست خوب چه کنیم اصولان ما ایرانی ها بجه قبول کردن اشتباه خود مدام بهانهای مخطلفی میاریماین همه جا باید حتمن جایی به ایستیم که کبل برق فشار قوی دارد در ضمن این روزها در ایران مد شده هرچیزی که از جنش فلزی و با ارزش هست به سرقت برود از پیچهای ریل قطار تا کابلهای برق فشار قوی حتی پلهای فلزی که بر جوی اب نصب شده حال بید بکردیم دنبال حل معما یعنی پیدا کردن پرتقال فروش در این حادثه هم تقصیر دارن
یکشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۷:۴۶
۶۴
شاه و شیخ - قم، ایران
همشیره، آی مادر داغ دیده، وقتی وزیر دادگستر از کشتن هزاران نفر افتخار میکند شما به کدام دادگستر پناه بردید؟؟؟ دادگستری که دستش در دستان رئیس ومدیران عامل همه نهادهای شهری و کشوری است چه مرهمی بر زخم شما میگذارد؟ آن شهردار و آن فرماندار و آن استاندار و آن رئیس اداره برق که خود را به هر ریسمانی میچسبانند تا تقصیر را به گردن قربانی بیاندازند پشتشان به همین دادگسترها که وزیرش شیخ پور محمدی باشد گرم است..!! ..؟؟
یکشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۴
۶۴
شاه و شیخ - قم، ایران
همشیره، آی مادر داغ دیده، وقتی وزیر دادگستر از کشتن هزاران نفر افتخار میکند شما به کدام دادگستر پناه بردید؟؟؟ دادگستری که دستش در دستان رئیس ومدیران عامل همه نهادهای شهری و کشوری است چه مرهمی بر زخم شما میگذارد؟ آن شهردار و آن فرماندار و آن استاندار و آن رئیس اداره برق که خود را به هر ریسمانی میچسبانند تا تقصیر را به گردن قربانی بیاندازند پشتشان به همین دادگسترها که وزیرش شیخ پور محمدی باشد گرم است..!! ..؟؟
یکشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۴
۶۰
paydar22 - لاهه، هلند
درست است که در کیوسک براق واز بود از اینکه ادره برق مقصر است هم شکی نیست خوب چه کنیم اصولان ما ایرانی ها بجه قبول کردن اشتباه خود مدام بهانهای مخطلفی میاریماین همه جا باید حتمن جایی به ایستیم که کبل برق فشار قوی دارد در ضمن این روزها در ایران مد شده هرچیزی که از جنش فلزی و با ارزش هست به سرقت برود از پیچهای ریل قطار تا کابلهای برق فشار قوی حتی پلهای فلزی که بر جوی اب نصب شده حال بید بکردیم دنبال حل معما یعنی پیدا کردن پرتقال فروش در این حادثه هم تقصیر دارن
یکشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۷:۴۶
۴۴
aashena - اتاوا، کانادا
وقتی در شهر کبک کانادا زندگی می کردیم خانه ای که اجاره کرده بودیم کنار یک بزرگراه بود که درست انطرفش دانشگاه بود برای ورود به دانشگاه باید پانزده دقیقه پیاده روی می کردیم و از محل عبور عابر پیاده از خیابان رد میشدیم ما هم که ایرانی بودیم تقلب می کردیم و از وسط بزرگراه رد میشدیم یادمه سر ماه نشده دیدم درست از همان جایی که ما رد میشدیم یک پل هوایی نسب کردند که فقط جان این چند نفری که از آن محل عبور میکنند به خطر نیفتد یعنی انقدر به زندگی افراد اهمیت میدهند اونوقت در ایران هرکسی کارش را نیمه تمام رها میکند فقط سنبل میکند و بعد همگی از جهان سومی بودن مینالیم
یکشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۷
۴۴
aashena - اتاوا، کانادا
وقتی در شهر کبک کانادا زندگی می کردیم خانه ای که اجاره کرده بودیم کنار یک بزرگراه بود که درست انطرفش دانشگاه بود برای ورود به دانشگاه باید پانزده دقیقه پیاده روی می کردیم و از محل عبور عابر پیاده از خیابان رد میشدیم ما هم که ایرانی بودیم تقلب می کردیم و از وسط بزرگراه رد میشدیم یادمه سر ماه نشده دیدم درست از همان جایی که ما رد میشدیم یک پل هوایی نسب کردند که فقط جان این چند نفری که از آن محل عبور میکنند به خطر نیفتد یعنی انقدر به زندگی افراد اهمیت میدهند اونوقت در ایران هرکسی کارش را نیمه تمام رها میکند فقط سنبل میکند و بعد همگی از جهان سومی بودن مینالیم
یکشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۷
۶۰
paydar22 - لاهه، هلند
درست است که در کیوسک براق واز بود از اینکه ادره برق مقصر است هم شکی نیست خوب چه کنیم اصولان ما ایرانی ها بجه قبول کردن اشتباه خود مدام بهانهای مخطلفی میاریماین همه جا باید حتمن جایی به ایستیم که کبل برق فشار قوی دارد در ضمن این روزها در ایران مد شده هرچیزی که از جنش فلزی و با ارزش هست به سرقت برود از پیچهای ریل قطار تا کابلهای برق فشار قوی حتی پلهای فلزی که بر جوی اب نصب شده حال بید بکردیم دنبال حل معما یعنی پیدا کردن پرتقال فروش در این حادثه هم تقصیر دارن
یکشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۷:۴۶
۶۴
شاه و شیخ - قم، ایران
همشیره، آی مادر داغ دیده، وقتی وزیر دادگستر از کشتن هزاران نفر افتخار میکند شما به کدام دادگستر پناه بردید؟؟؟ دادگستری که دستش در دستان رئیس ومدیران عامل همه نهادهای شهری و کشوری است چه مرهمی بر زخم شما میگذارد؟ آن شهردار و آن فرماندار و آن استاندار و آن رئیس اداره برق که خود را به هر ریسمانی میچسبانند تا تقصیر را به گردن قربانی بیاندازند پشتشان به همین دادگسترها که وزیرش شیخ پور محمدی باشد گرم است..!! ..؟؟
یکشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۴
۴۴
aashena - اتاوا، کانادا
وقتی در شهر کبک کانادا زندگی می کردیم خانه ای که اجاره کرده بودیم کنار یک بزرگراه بود که درست انطرفش دانشگاه بود برای ورود به دانشگاه باید پانزده دقیقه پیاده روی می کردیم و از محل عبور عابر پیاده از خیابان رد میشدیم ما هم که ایرانی بودیم تقلب می کردیم و از وسط بزرگراه رد میشدیم یادمه سر ماه نشده دیدم درست از همان جایی که ما رد میشدیم یک پل هوایی نسب کردند که فقط جان این چند نفری که از آن محل عبور میکنند به خطر نیفتد یعنی انقدر به زندگی افراد اهمیت میدهند اونوقت در ایران هرکسی کارش را نیمه تمام رها میکند فقط سنبل میکند و بعد همگی از جهان سومی بودن مینالیم
یکشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۷
۶۴
شاه و شیخ - قم، ایران
همشیره، آی مادر داغ دیده، وقتی وزیر دادگستر از کشتن هزاران نفر افتخار میکند شما به کدام دادگستر پناه بردید؟؟؟ دادگستری که دستش در دستان رئیس ومدیران عامل همه نهادهای شهری و کشوری است چه مرهمی بر زخم شما میگذارد؟ آن شهردار و آن فرماندار و آن استاندار و آن رئیس اداره برق که خود را به هر ریسمانی میچسبانند تا تقصیر را به گردن قربانی بیاندازند پشتشان به همین دادگسترها که وزیرش شیخ پور محمدی باشد گرم است..!! ..؟؟
یکشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۴
۶۰
paydar22 - لاهه، هلند
درست است که در کیوسک براق واز بود از اینکه ادره برق مقصر است هم شکی نیست خوب چه کنیم اصولان ما ایرانی ها بجه قبول کردن اشتباه خود مدام بهانهای مخطلفی میاریماین همه جا باید حتمن جایی به ایستیم که کبل برق فشار قوی دارد در ضمن این روزها در ایران مد شده هرچیزی که از جنش فلزی و با ارزش هست به سرقت برود از پیچهای ریل قطار تا کابلهای برق فشار قوی حتی پلهای فلزی که بر جوی اب نصب شده حال بید بکردیم دنبال حل معما یعنی پیدا کردن پرتقال فروش در این حادثه هم تقصیر دارن
یکشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۷:۴۶
۶۰
paydar22 - لاهه، هلند
درست است که در کیوسک براق واز بود از اینکه ادره برق مقصر است هم شکی نیست خوب چه کنیم اصولان ما ایرانی ها بجه قبول کردن اشتباه خود مدام بهانهای مخطلفی میاریماین همه جا باید حتمن جایی به ایستیم که کبل برق فشار قوی دارد در ضمن این روزها در ایران مد شده هرچیزی که از جنش فلزی و با ارزش هست به سرقت برود از پیچهای ریل قطار تا کابلهای برق فشار قوی حتی پلهای فلزی که بر جوی اب نصب شده حال بید بکردیم دنبال حل معما یعنی پیدا کردن پرتقال فروش در این حادثه هم تقصیر دارن
یکشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۷:۴۶
۶۴
شاه و شیخ - قم، ایران
همشیره، آی مادر داغ دیده، وقتی وزیر دادگستر از کشتن هزاران نفر افتخار میکند شما به کدام دادگستر پناه بردید؟؟؟ دادگستری که دستش در دستان رئیس ومدیران عامل همه نهادهای شهری و کشوری است چه مرهمی بر زخم شما میگذارد؟ آن شهردار و آن فرماندار و آن استاندار و آن رئیس اداره برق که خود را به هر ریسمانی میچسبانند تا تقصیر را به گردن قربانی بیاندازند پشتشان به همین دادگسترها که وزیرش شیخ پور محمدی باشد گرم است..!! ..؟؟
یکشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۴
۴۴
aashena - اتاوا، کانادا
وقتی در شهر کبک کانادا زندگی می کردیم خانه ای که اجاره کرده بودیم کنار یک بزرگراه بود که درست انطرفش دانشگاه بود برای ورود به دانشگاه باید پانزده دقیقه پیاده روی می کردیم و از محل عبور عابر پیاده از خیابان رد میشدیم ما هم که ایرانی بودیم تقلب می کردیم و از وسط بزرگراه رد میشدیم یادمه سر ماه نشده دیدم درست از همان جایی که ما رد میشدیم یک پل هوایی نسب کردند که فقط جان این چند نفری که از آن محل عبور میکنند به خطر نیفتد یعنی انقدر به زندگی افراد اهمیت میدهند اونوقت در ایران هرکسی کارش را نیمه تمام رها میکند فقط سنبل میکند و بعد همگی از جهان سومی بودن مینالیم
یکشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۷