اعتراف به جنایت خونین در مزرعه ذرت

جلسه محاکمه مردی که رفیق چند ساله‌اش را با چند ضربه چکش کشته و جسدش را در مزرعه ذرت رها کرده بود صبح دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، رسیدگی به این پرونده از عصر پانزدهم خرداد سال گذشته و در پی ناپدید شدن یک راننده کامیون به نام «صفر» و مراجعه همسر و فرزندانش به اداره آگاهی ملارد در دستور کار پلیس و بازپرس جنایی قرار گرفت.با گذشت یک ماه از ناپدید شدن مرموز راننده، سرانجام کارآگاهان پلیس آگاهی با ردیابی تلفن همراه مرد گمشده، به سرنخ‌هایی رسیدند.

تا اینکه تلفن همراه «صفر» در دست یک مرد افغان به دست آمد. این مرد که منکر آشنایی و اطلاع از ماجرای ناپدید شدن مرد راننده بود به کارآگاهان گفت: روز چهاردهم خرداد در حوالی یک مزرعه ذرت بودم که از مردی ناشناس گوشی تلفن همراه را خریدم.بدین‌ترتیب متهم در حضور کارآگاهان به چهره‌نگاری از فروشنده گوشی پرداخت. پس از انتشار تصویر مورد نظر، خانواده مرد گمشده اعلام کردند این چهره متعلق به یکی از دوستان «صفر» به نام فضل‌الله است. بنابراین بلافاصله وی دستگیر شد و برای بازجویی به اداره آگاهی منتقل شد.

او در جریان تحقیقات و پس از روبه‌رو شدن با خریدار گوشی تلفن همراه چاره‌ای جز اعتراف به قتل ندید. بنابراین پرونده این جنایت با صدور کیفرخواست برای محاکمه به دادگاه کیفری فرستاده شد. صبح دیروز فضل‌الله به اتهام قتل دوستش در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه رفت.در ابتدای جلسه، قاضی قربانزاده رئیس شعبه، با اشاره به کیفرخواست و تفهیم اتهام از فضل‌الله خواست به بیان آخرین دفاعیاتش بپردازد.

چه انگیزه‌ای باعث شد رفیق چند ساله‌ات را بکشی؟
من قصد کشتن او را نداشتم اما با هم درگیر شدیم و اگر من او را نمی‌کشتم او حتماً مرا می‌کشت.
چه موضوعی باعث شد با هم درگیر شوید؟
در حال رانندگی بودم و او در کنار من نشسته بود و با هم به سمت خانه در حرکت بودیم که ناگهان صفر حرف‌های زشتی زد که من به شدت عصبانی شدم، آنقدر عصبانی بودم که حتی می‌خواستم به سمت تریلری که از روبه‌رو به طرف‌مان می‌آمد بروم و دست به خودکشی بزنم.
او چه حرفی زد که حاضر به خودکشی هم شده بودی؟
صفر از من خواست همسرم را طلاق بدهم. بعد هم مسائل دیگری را مطرح کرد که احساس کردم دنیا روی سرم خراب شده البته او معتاد به تریاک بود و نمی‌توانستم روی حرف‌هایش کامل حساب کنم. با این حال خونم به جوش آمده بود.
چطور او را کشتی؟
درحالی که هر دو به شدت عصبانی بودیم به سمت جاده خاکی نرسیده به امامزاده ابراهیم در ملارد رفتیم. ناگهان او از ماشین پیاده شد تا سنگی بردارد و مرا بزند که من نیز برای دفاع از خودم با یک چکش بزرگ که از آن در کارم استفاده می‌کردم ضربه‌ای از پشت به سرش زدم. درحالی که داشت بیهوش می‌شد دو ضربه دیگر هم به سرش زدم. وقتی روی زمین افتاد به شدت ترسیده بودم. بعد هم جسد سنگین‌اش را به سمت مزرعه ذرت کشانده و همانجا رهایش کردم.
اتهام دیگر شما سرقت چک و جعل امضای مقتول است در این‌باره چه دفاعی از خود داری؟
من دو فقره چک از او سرقت کردم و برای خرج کردنش امضایش را جعل کردم. بله قبول دارم.
 
قاضی قربانزاده پس از شنیدن اظهارات متهم از او خواست آخرین دفاعش را بیان کند.فضل‌الله نیز با ابراز ندامت از خانواده مقتول خواست او را ببخشند. این درحالی بود که اولیای دم خواستار قصاص او شدند.
پس از پایان جلسه محاکمه، رئیس دادگاه و دو مستشار برای صدور رأی وارد شور شدند. قرار است به زودی رأی نهایی دادگاه که قصاص نفس خواهد بود اعلام شود.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.