زندگی «طبیعی» پس از نابودی ۹۰ درصد مغز

مغز انسان  با وجود همه پیشرفت‌های علمی و فناوری، ما هنوز چیز زیادی در مورد «هوشیاری»، یا همان«خودآگاهی» نمی‌دانیم. غیر از اینکه این هوشیاری به نحوی به مغز مربوط است.
 

اما به تازگی‌ نظریه‌هایی که شکل‌گیری هوشیاری را توضیح می‌دهند به‌چالش کشیده شده‌اند. چراکه دانشمندان با فردی مواجه شد‌ه‌اند که تقریبا بخش اعظم مغزش از بین رفته اما همچنان کاملا هوشیار و خودآگاه است.

 
به گزارش ساینس الرت چند سال قبل یک مرد ۴۴ ساله فرانسوی به علت آنچه که فکر می‌کرد ضعف در پای چپش است به پزشکان مراجعه کرد. نتیجه عکس‌برداری‌های مغزی مشخص کرد که بخش اعظم جمجمه این فرد از نوعی مایع پر شده است و تنها لایه نازکی از بافت مغزی در آن وجود دارد.
 
اما این فرد، با آنکه هوشش کمی از افراد متوسط جامعه کمتر بود، اما ازدواج کرده بود و صاحب دو فرزند بود و در یکی از بخش‌های خدمات دولتی مشغول به کار بود.
 
پزشکان معتقدند که مغز این فرد در طی ۳۰ سال گذشته رو به فرسایش گذشته و از دل مغز مایعی بیرون آمده که کم کم جای همه مغز را گرفته است. این شرایط در علم پزشکی هیدروسفالی یا زیادشدن مایع مغزی نام دارد.
 
این بیماری در این فرد در خردسالی تشخیص داده شده بود و پزشکان با نصب لوله‌ای این مایع مغزی را به جریان گردش خون وی وصل کرده بودند. اما وقتی در چهارده‌ سالگی این لوله واصل برداشته شد، مایع کمتر و کمتر از مغز بیرون رفت و به تدریج جای تمام مغز را جمجمه این فرد گرفت.
 
با آنکه زنده ماندن این فرد از نظر پزشکی معجزه‌ای به حساب می‌آید اما شرایط وی دانسته‌های پزشکی در خصوص هوشیاری و خودآگاهی را هم به‌شدت به چالش کشیده است. دکتر الکس کلیرمانس از دانشگاه لیبره بروکسل می‌گوید: «هر نظریه‌ای که در مورد هوشیاری و خودآگاهی وجود دارد باید بتواند توضیح دهد که چرا فردی مانند این بیمار که ۹۰ درصد عصب‌های مغزی‌اش ناپدید شده‌اند هنوز می‌تواند یک زندگی طبیعی را ادامه دهد.»
 
به گزارش کوارتز، در نظریه‌های کنونی فرض بر این است که لوب‌‌های پیشانی، آهیانه‌ای، گیجگاهی و پس‌سری مسئول کنترل احساسات، عواطف، یادگیری زبان، قوه بینایی و گویایی و رفتارهای حسی و شناختی هستند. اما در مغز این مرد فرانسوی تمام این بخش‌ها تقریبا از بین رفته‌اند.
 
دکتر کلیرمانس که امسال در کنفرانسی در حوزه مطالعه علمی هوشیاری سخن می‌گفت عقیده دارد که شاید هوشیاری فرایندی آموزشی باشد یعنی مغز انسان در همان کودکی یاد بگیرد که هوشیاری به چه معناست و آن را انجام دهد.
 
«هوشیاری یک نظریه غیر مفهومی مغز درباره خودش است که توسط تجربه به‌دست می‌آید. اینها شامل یادگیری، تعامل با خود و دنیای اطراف و بقیه مردم می‌شود.»
 
به عقیده وی، برای هوشیار بودن تنها کافی نیست که اطلاعاتی را داشته باشیم بلکه فرد باید بداند که این اطلاعات را می‌داند. یعنی مغز هم می‌داند و هم حواسش هست که چه می‌داند.
 
کلیرمانس می‌گوید که هوشیاری نظریه مغز درباره خودش است. بنابراین این مرد فرانسوی با آنکه فقط بخش کوچکی از مغزش را هنوز در اختیار دارد اما هنوز قادر به ساخت این نظریه درباره خودش هست.
 
این تحقیق نشان می‌دهد که مغز بزرگسالان قابلیت انطباق‌پذیری بالایی دارد و در صورت صدمه دیدن بخشی از مغز، این احتمال وجود دارد که مغز وظیفه آن بخش آسیب‌دیده را به دیگر جاها محول کند.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.