برادر ۱۸ ساله پدر وخواهر و برادر کوچکترش را زنده زنده سوزاند
رأی دهید
ساعت 5 بامداد شانزدهم فروردین سال 88 به کلانتری 17 مارلیک کرج خبر رسید که در طبقه چهارم و واحد شماره 14 یک مجتمع مسکونی، آتشسوزی رخ داده است. ماموران کلانتری و آتشنشانی همزمان به ساختمان مورد نظر رفتند و بررسیها نشان داد در آهنی مقابل واحد 14، با قفل کتابی از بیرون بسته شده است. آتشنشانان قفل در را شکستند و وارد خانه شعلهور شدند و با پیکر سوخته زن میانسال و پسر جوان روبهرو شدند. آنها با آمبولانس اورژانس به بیمارستان منتقل شدند و ماموران آتشنشانی پس از مهار آتش با جنازههای سوخته پدر 47 ساله خانواده و پسر 12 و دختر 8 سالهاش روبهرو شدند. جنازهها با هماهنگی قضایی به پزشکی قانونی فرستاده شد و پلیس به تحقیق از همسایهها پرداخت.
وقتی همسایه ها گفتند از چند روز قبل صدای درگیری اعضای این خانواده با یکدیگر را شنیدهاند، تحقیقات وارد مرحله تازهای شد.
زن میانسال که دچار سوختگی شده بود روی تخت بیمارستان به پلیس گفت: «نیمه شب از بوی دود و آتش بیدار شدم و همه خانه را شعلهور دیدم. پسر بزرگم اشکان قبل از من بیدار شده بود. میخواستم همسر و دو فرزند کوچکم را بیدار کنم، اما متوجه شدم مرکز آتش اتاقی است که آنها در آنجا خوابیدهاند. به سرعت به سمت در خانه رفتم تا از همسایهها درخواست کمک کنم اما متوجه شدم در خانه از بیرون قفل شده است.»
وقتی کارشناسان آتشنشانی در گزارشی، آتشسوزی را عمدی اعلام کردند اشکان 18 ساله لب به اعتراف گشود و به جنایت آتشین اعتراف کرد.
او که از بیمارستان مرخص شده بود در بازجوییها انگیزه عجیبی را برای به آتش کشیدن عمدی خانهشان مطرح کرد. او گفت: «ما زندگی خوبی داشتیم تا اینکه یک نامه به دستمان رسید. در نامه مرموز نوشته شده بود که برادر 12 سالهام امیرحسین برادرمان نیست و مادرمان به پدرمان خیانت کرده است. از وقتی این نامه به دستمان رسید زندگیمان تغییر کرد. پدرم به مادرم بدبین شده بود و مدام به برادر کوچکم متلک میگفت. احساس میکردم دیگر پدرم امیرحسین را دوست ندارد. چند بار با پدرم صحبت کردم تا او را قانع کنم اشتباه میکند و یک نفر احتمالا به خاطر دشمنی با ما این نامه را به خانهمان ارسال کرده است اما قانع نشد.»
او افزود: «دعواهای پدر و مادرم شدت گرفته بود تا اینکه یک روز که همراه دوستانم مقابل در خانه ایستاده بودم دو مرد پژوسوار به من نزدیک شدند. آنها عکس مرد غریبهای را به من نشان دادند و مدعی شدند این مرد با مادرم در ارتباط است. از دیدن عکس شوکه شده بودم. وقتی ماجرا را به پدر و مادرم گفتم اوضاع بدتر شد. مادرم منکر رابطه پنهانی با مرد غریبه بود. پدرم که از شنیدن این ماجرا کنترل اعصابش را از دست داده بود تهدید کرد دست به قتلعام خانوادگی میزند و همه ما را میکشد. وحشت به جان همه ما افتاده بود و شبها خواب نداشتم.»
پسر جوان در تشریح جزئیات به آتش کشیدن خانه گفت: «فکرهای زیادی از ذهنم میگذشت ولی نمیدانم چرا یکباره تصمیم به آتش زدن خانه گرفتم. مقابل در رفتم و با قفل کتابی حفاظ در را بستم. بعد بنزین را در خانه پاشیدم و همهجا را آتش زدم. خودم هم دچار سوختگی شدم. علت این کار را نمیدانم.پدر و مادرم با هم مشاجره داشته و دعوا میکردند, از این وضعیت خسته شده بودم تصمیم گرفتم با یک ظرف بنزین خانه را با همه اعضای خانواده به آتش بکشم تاهمه راحت شویم.» به دنبال بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست صادر و به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. قرار بود اشکان دیروز محاکمه شود اما این جلسه به خاطر نبود برگه انحصار وراثت اولیای دم به روزهای آینده موکول شد.
قاضی عبداللهی رئیس شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهرانگفت: از آنجا که «ولیدم» هم فوت شده است، وراث باید مسائل موجود پیش رو را حل و فصل کنند تا عامل جنایت محاکمه شود. به همین خاطر رسیدگی به پرونده در روزهای آینده انجام خواهد شد.گفتنی است اشکان هماکنون 26 سال دارد و 8 سال است که منتظر صدور حکم نهایی در دادگاه است.