نجات پسر بچه ۶ ساله از دست گروگانگیران بی رحم
رأی دهید
گروگانگیران با انتقال گروگانشان به ارتفاعات مرزی او را زندانی کرده و برای آزادیاش درخواست یک میلیارد تومان پول نقد کرده بودند.این گروگانگیری میلیاردی ظهر 18اسفند سال گذشته رخ داد. آن روز علی 6ساله به همراه خواهرش در راه بازگشت از مهد کودک بودند که یک خودروی سواری مقابل آنها توقف کرد و مردان ناشناسی پس از پیاده شدن از ماشین با حرکتی سریع علی را ربودند و سوار بر خودرویشان پا به فرار گذاشتند.
هر چند با فریادهای خواهر علی، رهگذران متوجه ماجرا شدند اما هیچکس نتوانست مانع آدمربایان شود و آنها در چشم بر هم زدنی ناپدید شدند.با گزارش ماجرا به پلیس، تیمی از مأموران وارد عمل شدند اما هنوز کسی نمیدانست که انگیزه آدمربایان چه بوده است. بررسیها نشان میداد که پدر علی، کارمند ساده کمیته امداد است که وضعیت مالی کاملا عادی دارد و به همین دلیل در ابتدا تصور میشد که انگیزه آدمربایی چیزی جز اخاذی بوده است. با این حال پس از گذشت 3ماه از ماجرا، درحالیکه هیچ رد و اثری از آدمربایان و پسربچه ربوده شده نبود، مرد ناشناسی با یکی از همکاران پدر علی تماس گرفت و گفت که آنها علی را ربودهاند و او زنده است.
تهدیدهای آدمربایان ادامه داشت و آنها برای اینکه پدر و مادر علی را بترسانند از طریق واتسآپ کلیپ کوتاهی برایشان ارسال کردند که در آن کلیپ پسربچه 6ساله با گریه میگفت:« بابا یک گوشم را بریدهاند و اگر پول ندهید گوش دیگرم را هم میبرند».
پدر و مادر علی لحظات وحشتناکی را سپری میکردند. هر لحظه امکان داشت که آدمربایان تهدیدشان را عملی کنند و جان پسربچه 6ساله را بگیرند و در چنین شرایطی بود که عملیات ویژه مأموران آگاهی و اطلاعات برای ردگیری آدمربایان کلید خورد.
بررسیهای تخصصی نشان میداد که گروگانگیران پسربچه 6ساله را به ارتفاعات مرزی منتقل کرده و در آنجا از او نگهداری میکنند. معاون امنیتی انتظامی استاندار سیستان و بلوچستان میگوید: با اشراف اطلاعاتی و تلاش شبانهروزی مأموران اطلاعات و همکاری خوب مردم، در نهایت عرصه برای آدمربایان تنگ شد و آنها مجبور شدند این کودک بیگناه را پس از 5 ماه اسارت بدون پرداخت هیچگونه وجهی آزاد کنند. به گفته وی، بررسیها نشان میداد که گروگانگیران پس از آزادی پسربچه به آنسوی مرز گریختهاند که تحقیقات برای دستگیری آنها ادامه دارد.
پایان دوری به این ترتیب بود که علی 6ساله آزاد شد و ساعت 1:45دقیقه بامداد پنجشنبه درحالیکه پدر و مادر و خواهرهایش در محوطه ستاد خبری اداره کل اطلاعات زاهدان بیصبرانه انتظارش را میکشیدند به همراه مأموران وارد محوطه شد و پس از پیاده شدن از خودرو، دوان دوان در آغوش خانوادهاش جای گرفت. او که بغضش ترکیده بود و اشک میریخت میگفت که در همه این مدت آدمربایان او را در کوهها زندانی کرده بودند و گاهی شکنجهاش میکردند. او گفت: یکبار سیخ داغ را نزدیک گوشم گرفتند و گفتند میخواهیم گوشت را سوراخ کنیم، خیلی ترسیده بودم، گریه میکردم اما بازهم کتکم میزدند.