سفر به ایران برای انتقامگیری خونین
رأی دهید
به گزارش خبرنگار ما، سه سال قبل مردی افغان به مأموران پلیس خبر داد یکی از هموطنانش مرتکب قتل شدهاست. این مرد گفت: عبدالعلی به خانه من آمد؛ او را از افغانستان میشناختم و با هم دوست بودیم. وقتی به ایران آمد با من تماس گرفت و گفت میخواهد من را ببیند. من نگهبان باغی بودم و در همانجا هم زندگی میکردم. او را به خانهام دعوت و از او پذیرایی کردم. همینطور که داشتیم با هم صحبت میکردیم به من گفت یک نفر را به قتل رساندهاست. او گفت شخصی که به قتل رسانده آقاتاجیک نام دارد و جسدش را در همان باغی که وی را در آن کشته رها کرده است.
این مرد گفت: من بلافاصله از خانه خارج شدم و در را روی او قفل کردم و اجازه ندادم بیرون بیاید و به سراغ مأموران آمدم.
با توجه به گزارش این مرد، پلیس به خانه او رفت و عبدالعلی را بازداشت کرد. او بدون اینکه موضوع را انکار کند، اتهام قتل را قبول کرد و گفت: چند سال پیش در افغانستان متوجه شدم آقاتاجیک به همسر برادرم نظر داشته و به او تجاوز کرده است. این اتفاق زندگی برادرم را تحتتأثیر قرار داده بود و من هم فکر کردم باید کاری بکنم. به سراغ خانواده آقاتاجیک رفتم و به آنها گفتم پسرتان به همسر برادر من تجاوز کردهاست. به من گفتند این موضوع به ما ربطی ندارد خودتان حلش کنید؛ او به ایران رفته و پیش ما نیست میتوانی به ایران بروی و او را بکشی و این موضوع اصلا به ما مربوط نیست. من هم به صورت غیرقانونی به ایران آمدم. آقاتاجیک را که در باغی کار میکرد و نگهبان بود پیدا کردم، وارد خانهاش شدم و گفتم که تو به زن برادرم تجاوز کردی و با او درگیر شدم. لب استخر وقتی که پشتش به من بود با یک ضربه بیل به سرش او را داخل استخر انداختم نیمساعت نشستم.
متهم گفت: بعد از نیمساعت مطمئن شدم آقاتاجیک مرده است و من میتوانم برم. با خودم گفتم به دوستانم هم سری بزنم به خانه دوستم رفتم و موضوع را برایش تعریف کردم او هم موضوع را به پلیس گزارش داد و من را در انباری خانهاش زندانی کرد.
با توجه به اعترافاتی که این مرد کرده بود، مأموران پلیس به باغی که عبدالعلی ادعا میکرد، رفتند و بعد از جستوجوی استخر، جسد آقاتاجیک را پیدا کردند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی متخصصان اعلام کردند آثار جراحتی نیز روی بدن و صورت مقتول وجود دارد که قبل از مرگ ایجاد شده است و نشان دهند درگیری او قبل از مرگ است.
با توجه به مدارک موجود در پرونده و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده، بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند، برادر مقتول که وکالت کتبی از سوی پدر و مادرش در افغانستان داشت و درخواست قصاص آنها از سوی سفارت هم تأیید شده بود، در جایگاه قرار گرفت. او یکبار دیگر درخواست قصاص پدر و مادرش را مطرح کرد و گفت: عبدالعلی دروغ میگوید ما هیچ درگیری با این خانواده نداشتیم و هیچوقت هم درباره اینکه چه اتفاقی بین آنها افتادهاست، صحبت نکرده و ما هم نگفتیم اجازه دارد برادرم را بکشد.
در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من با خانواده مقتول صحبت کردم خودشان به من گفتند میتوانی او را بکشی ضمن اینکه خودم هم فکر میکردم حق چنین آدمی حتما مرگ است؛ چون تجاوز کرده بود. با اینکه گرفتاری زیادی داشتم خودم را به ایران رساندم تا از آقاتاجیک انتقام بگیرم و به خاطر کاری که کردم پشیمان نیستم.
متهم درباره اینکه آیا با او درگیری دیگری هم داشته است، گفت: من با او اصلا درگیر نشدم. وقتی به خانهاش رفتم موضوع را گفتم و با هم صحبت کردیم البته اول درباره مسائل مختلف با هم حرف زدیم و بعد موضوع تجاوز را مطرح کردم و درنهایت هم وقتی لب استخر رفت، با بیل یک ضربه به سرش زدم و او داخل استخر افتاد. من نمیدانم درگیری قبلی داشتهاست یا نه اما زخمهای روی بدنش کار من نیست من فقط او را کشتم. با پایان جلسه رسیدگی و با توجه به درخواست اولیایدم متهم به قصاص محکوم شد.
به رأی صادره اعتراض شد اما از سوی شعبه هفتم دیوانعالی کشور، رأی صادر تأیید شد و بهاینترتیب نام متهم در فهرست اعدامیان اجرای احکام قرار گرفت.