مرد روستایی را چه کسی کشت؟
رأی دهید
بهگزارش خبرنگار جنایی «ایران» و براساس مستندات پرونده در این حادثه که اوایل مرداد سال 93 در روستای زرین دشت دماوند رخ داد مرد میانسالی به نام فتحعلی با ضربههای داس و چاقو مجروح شد و بلافاصله نیز به بیمارستان شهدای تجریش در تهران منتقل شد اما دو روز بعد و با وجود تلاش تیم پزشکی، مرد مجروح براثر شدت جراحات وارده جان باخت.
بدینترتیب و همزمان با تحقیقات جنایی کارآگاهان پلیس شرکت کنندگان در نزاع به نامهای محمد -34 ساله- احمد -48 ساله- و احسان- 57 ساله- سه جوان به نامهای مهدی، خسرو و میلاد را شناسایی و دستگیر کردند.
محمد، احمد و احسان در نخستین بازجوییها به قتل اعتراف کردند و پرونده با صدور کیفرخواست برای هر 6 متهم به دادگاه فرستاده شد.صبح دیروز عاملان اصلی قتل در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و دو قاضی مستشار محاکمه شدند.
در ابتدای جلسه، مادر و دو فرزند قربانی برای عاملان قتل تقاضای قصاص کردند.
سپس همسر مقتول که در زمان درگیری در صحنه حضور داشت، گفت: روز حادثه من و دخترم و همسرم سوار بر موتورسیکلت در حال رفتن به خانه برادرم بودیم که در بین راه محمد – متهم ردیف اول- در حالی که سوار بر موتور بود از کنار ما رد شد وناگهان با لگد ضربهای به من زد که تعادلمان را از دست داده و هر سه نفر زمین خوردیم. شوهرم فتحعلی خیلی ناراحت شده بود و تصمیم به شکایت گرفت دقایقی بعد در حال حرکت به طرف پاسگاه بودیم که بین راه با رئیس پاسگاه روبهرو شدیم. ماجرای درگیری محمد را برایش تعریف کردیم و او از ما خواست که دنبالش به طرف روستای زرین دشت حرکت کنیم.
همسرم پشت سر خودروی پلیس بهراه افتاد. اما وقتی به ریل راهآهن رسیدیم چند نفر را دیدیم که با داس، بیل، چوب و چماق ایستاده بودند. ناگهان محمد به طرف ما آمد و با قفل فرمان ضربهای به سر همسرم زد. سپس میلاد با چوبی که دستش بود، ضربهای به کمر فتحعلی زد و احمد هم با داسی که در دست داشت ضربهای زد. احسان نیز با چوب ضربه دیگری به وی زد که همسرم تعادلش را از دست داد. من با دیدن این صحنه هولناک بیهوش شدم و دیگر نفهمیدم چه اتفاقی افتاد. پس از صحبتهای همسر مقتول نوبت به محمد- متهم ردیف اول- پرونده رسید که از خود دفاع کند. وی گفت: قتل را قبول ندارم من در خانه خوابیده بودم که خانواده داییام با من تماس گرفتند و گفتند مادرت را زدهاند! همان لحظه سوار موتورم شدم و به طرف روستای زرین دشت حرکت کردم. در بین راه فتحعلی، همسر و دخترش را دیدم. به همسرش لگدی زدم و به سمت روستا حرکت کردم. وقتی به ریل راهآهن رسیدم دیدم اهالی روستا آنجا تجمع کردهاند. میلاد نیز بهاهالی ناسزا میگفت، البته من جلوی خودروی پلیس ایستاده بودم و یک میله هم دستم بود اما هیچ ضربهای به قربانی نزدم.
قاضی: شما در مراحل بازجویی اقرار کردی که با یک میله مشکی رنگ شبیه باتوم یک ضربه به سر فتحعلی زدی در این باره چه میگویی؟
محمد: آن زمان من تحت فشار روحی و روانی اعترافکردم و چارهای جز دروغ گفتن نداشتم.
احمد- متهم ردیف دوم- نیز وقتی در جایگاه دفاع ایستاد، گفت: قتل را قبول ندارم. روز درگیری داخل باغ بودم که شنیدم درگیری شده است. بعد با داس به محل دعوا آمدم که دیدم دعواشده، فتحعلی- مقتول- تعادل نداشت. همان موقع دست روی شانههایش گذاشتم تا کمکش کنم زمین بنشیند! فتحعلی رفیق 30 سالهام بود و انگیزهای برای کشتن او نداشتم!
قاضی: شما در مراحل بازجویی اعتراف کردهاید که به مقتول نزدیک شدید و از پشت سر با داس ضربهای به وی زدی بعد هم داس را در خانه ات مخفی کردهای، در این باره چه میگویی؟
احمد: قبول ندارم فقط بهخاطر فشار روحی و روانی اعتراف کردم. قتلی را که من مرتکب نشدهام چرا باید گردن بگیرم؟! سربازی هم در صحنه بوده و شهادت داده که من با داس قربانی را نزدهام!
احسان 57 ساله – متهم ردیف سوم- پرونده نیز در بازجوییها قتل را انکار کرد و گفت: من برای دیدن والدینم به روستای زرین دشت رفتم.
وقتی دیدم رئیس پاسگاه نظاره گر دعواست عصبانی شدم و فقط با چوب ضربهای به خودروی پلیس زدم و اعتراض کردم که چرا مانع درگیری نمیشوند.سایر متهمان پرونده نیز که به اتهام معاونت در قتل در جلسه دادگاه حضور داشتند منکر شرکت در نزاع دسته جمعی شدند.در پایان جلسه دادگاه سه قاضی عالی رتبه برای صدور رأی نهایی و تصمیمگیری در این باره با ختم جلسه محاکمه، وارد شور شدند.
دیدگاه خوانندگان
۵۷
دوستدار - استهکلم، سوئد
نه , همه اینها بی گناه هستند ! شاید من قاتل فتحعلی باشم
سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۴
۵۷
دوستدار - استهکلم، سوئد
نه , همه اینها بی گناه هستند ! شاید من قاتل فتحعلی باشم
سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۴
۵۷
دوستدار - استهکلم، سوئد
نه , همه اینها بی گناه هستند ! شاید من قاتل فتحعلی باشم
سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۴
۵۷
دوستدار - استهکلم، سوئد
نه , همه اینها بی گناه هستند ! شاید من قاتل فتحعلی باشم
سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۴
۵۷
دوستدار - استهکلم، سوئد
نه , همه اینها بی گناه هستند ! شاید من قاتل فتحعلی باشم
سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۴