آمریکا چطور از شاه قطع امید کرد

شاه و فرح چند روز بعد از ترک کشور -
کنفرانس گوادلوپ همواره از معماهای بزرگ تاریخ انقلاب اسلامی ایران بوده است. بسیاری فکر می‌کنند در این نشست در جزیره گوادلوپ، در دریای کارائیب بود که جیمی کار‌تر و سایر رهبران غربی در دی‌ماه ۱۳۵۷ به این نتیجه رسیدند که کار شاه تمام است و باید از ایران خارج شود.
 

"روایت گوادلوپ"، که عمدتا بر اساس خاطرات شفاهی این رهبران و گمانه‌زنی‌های دیگران شکل گرفته است، بر اساس اسناد جدید دولت آمریکا دقیق به نظر نمی‌رسد.

 
به تازگی سندی محرمانه از گفت‌وگوهای گوادلوپ منتشر شده که نشان می‌دهد بحران ایران در حاشیه‌ این نشست مطرح بوده است. به علاوه، کارتر پیش از دیدار با همتایان اروپایی‌اش، در جلسه غیررسمی شورای امنیت ملی آمریکا در واشنگتن، به این نتیجه رسیده بود که شاه به آخر خط رسیده است.
 
بنا بر صورت‌جلسه نشست این شورا -در روز سوم ژانویه ۱۹۷۹ (۱۳ دی ۱۳۵۷)- کار‌تر چندان نگران از دست رفتن متحد استراتژیک خود نبوده است. او به مشاورانش می‌گوید که بعد از رفتن شاه مجلس ایران می‌تواند منشا ثبات در کشور باشد و یک ایران "حقیقتا غیرمتعهد" که به هیچ‌یک از بلوک‌های قدرت جهانی وابستگی نداشته باشد "نباید برای آمریکا ناکامی تلقی شود."
خلاصه اظهارات کارتر در گوادلوپ'نقاط آشوب‌زده'رهبران بلوک غرب پنجشنبه چهارم ژانویه ۱۹۷۹ (۱۴ دی ۱۳۵۷) به گوادلوپ می‌روند. مذاکرات از جمعه پنجم ژانویه (۱۵ دی) شروع می‌شود. هر رهبر فقط می‌توانست یک همراه بیاورد؛ همراه کار‌تر، زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی او بود.
 
این رهبران صبح جمعه پنجم ژانویه درباره روابط کلان دو بلوک غرب و شرق صحبت کردند. بهبود روابط با چین و تلاش‌ کوبا برای سوق دادن جنبش عدم تعهد به طرف شوروی از جمله موضوعات بود. از بعدازظهر جمعه به بعد دستیاران به مذاکرات رهبران ملحق می‌شوند و طرف‌ها در مورد مسائل استراتژیک گفتگو می کنند؛ به ویژه پیمان محدود سازی تسلیحات استراتژیک-۲ با شوروی.
 
صبح روز شنبه ششم ژانویه نوبت به "نقاط آشوب‌زده" می‌رسد. ایران اولین "نقطه آشوب‌زده" بود که کارتر و همتایانش به آن می‌پردازند.
 
خلاصه‌ای از اظهارات کار‌تر در سند ثبت شده:
 
"پرزیدنت موضع آمریکا را بیان کرد. این که وقایع ایران در جهتی دگرگون شود تا کشوری با ثبات، دارای روابط دوستانه با غرب، منبع مستمر صادرات نفت به کشورهای غربی، مصون از سلطه خارجی و نیز در عرصه داخلی مترقی باشد."
 
"کار‌تر خاطرنشان کرد که اوضاع به مرحله‌ای رسیده که بعید است ماندن شاه در ایران به حل بحران کمک کند".
 
در پایان سند آمده‌: "ایالات متحده معتقد است که نشست گوادلوپ فرصتی مفید بود برای تبادل نظر غیررسمی، به دور از برنامه کاری مشخص، عاری از بحران در روابط متحدان و تصمیمات یا بیانیه‌های رسمی."'لحظه سرنوشت ساز'رئیس جمهوری آمریکا تصمیم نهایی خارج کردن شاه از ایران را‌‌‌‌ در آستانه سفر به گوادلوپ - ظهر سوم ژانویه ۱۹۷۹ (۱۳ دی ۱۳۵۷) - در نشستی غیررسمی با مشاوران ارشدش در کاخ سفید می‌گیرد.
 
او آن روز پیامی با فوریت بالا از ویلیام سالیوان، سفیر آمریکا در تهران دریافت کره بود که "لحظه سرنوشت ساز فرارسیده": شاه بر سر دوراهی بزرگی قرار دارد، زمام امور را به شاپور بختیار بسپرد و برود یا به محافظه‌کاران و ارتش اجازه سرکوب بدهد.
 
سالیوان هشدار می‌دهد که عده‌ای از افسران ارشد چنان از دودلی فرمانده کل قوا به ستوده آمده‌اند که قصد کودتا دارند.
 
او می‌نویسد: "یک افسر ارشد ارتش ایران روز دوم ژانویه (۱۲ دی) بسیار محرمانه رئیس اداره مستشاری آمریکا در ارتش (ژنرال فیلیپ گست) را آگاه کرد که اگر شاه در چند روز آینده اقدامی قاطع نکند ارتش او را برکنار خواهد کرد." سفیر آمریکا روز ۱۲ ژانویه ۱۹۷۹ (۲۲ دی ۱۳۵۷) را روز احتمالی کودتا تعیین می‌کند.
 
سالیوان می‌گوید که باید فرض را بر این گذاشت که در هر صورت شاه به‌زودی از صحنه کنار خواهد رفت -یا قدرت را به بختیار واگذار می‌کند و می‌رود یا او را در کودتا کنار می‌گذارند- بنابراین "ما باید بر نحوه رفتن او تمرکز کنیم."
 
او می‌افزاید فقط رئیس جمهوری آمریکا می‌تواند شاه را به خروج از ایران راضی کند. سالیوان توصیه می‌کند پیام او در قالب استراحت و آزمایش‌های پزشکی و نیز وظایف میهنی شاه و شانس آخر برای نجات سلطنت و قانون اساسی مشروطه تنظیم شود.
 
همان روز ظهر در واشنگتن کارتر مشاوران ارشدش را فرا می‌خواند. از حاضران می‌پرسد آیا آمریکا باید از شاه بخواهد از قدرت کناره بگیرد یا نه. برژینسکی مخالفت می‌کند ولی در برابر جبهه متحد سایروس ونس، وزیر امور خارجه و استانسفیلد ترنر، رئیس سازمان سیا در اقلیت قرار می‌گیرد. در نهایت قرار می‌شود کارتر مستقیما خواهان کناره‌گیری شاه نشود ولی به زبانی دیپلماتیک از او بخواهد از ایران خارج شود.
 
بنا بر این سند والتر ماندیل، معاون رئیس جمهوری آمریکا، می‌گوید باید طوری شاه را به کنار رفتن تشویق کرد که به نظر نرسد آمریکا دارد چنین حرفی را به او می‌زند. بنا به این سند کارتر به مشاورانش گفت که یک ایران "حقیقتا غیرمتعهد" که به هیچ‌یک از بلوک‌های قدرت جهانی وابستگی نداشته باشد "نباید برای آمریکا ناکامی تلقی شود.پیام کار‌ترمعلوم نیست خبر نقشه کودتای احتمالی چقدر موثق بوده است. بنا بر یک سند، استعفای تیمسار غلامعلی اویسی فرمانده نیروی زمینی ارتش -که به قاطعیت و بی‌رحمی شهرت داشت- و خروجش از ایران در روز چهارم ژانویه ۱۹۷۹ (۱۵ دی ۱۳۵۷) نگرانی آمریکا را از کودتای احتمالی تا حدی کم می‌کند.
 
همان روز بود که کارتر به شاه پیام می‌دهد تردید را کنار بگذارد؛ زمام امور را به شاپور بختیار و شورای سلطنت بسپارد و برای "استراحت" به کاخ والتر اننبرگ در پالم‌اسپرینگ کالیفرنیا سفر کند.
 
کار‌تر همچنین تاکید می‌کند: "از نظر ما بسیار مهم است که فرماندهان ارتش متحد باقی بمانند و با شاه کشور را ترک نکنند. مهم است که فرماندهی ارتش منسجم باقی بماند و حافظ روابط نزدیک آمریکا و ایران باشد."
 
همزمان با این پیام، رئیس جمهوری آمریکا فرستاده ویژه ای به نام ژنرال رابرت هایزر را به ایران اعزام می‌کند تا آن طور که جان استمپل، از کارکنان ارشد سفارت آمریکا در تهران، به بی‌‌بی‌‏سی فارسی می‌گوید برای امرای ارتش روشن کند که "سرجای خود محکم بنشنید و مشکل را پیچیده‌تر نکنید."
 
مقامات دولت کارتر می‌گویند از ابتلای شاه به سرطان بی‌خبر بوده‌اند ولی آقای استمپل به بی‌بی‌سی فارسی می‌گوید که چند سال بعد از فوت شاه از یک "منبع مطمئن" شنید که عده‌ای در دولت کار‌تر از راز بزرگ شاه آگاه بوده‌اند.
 
سندی در تایید صحت این ادعا در دست نیست. به هر حال روحیه نابسامان شاه از دید آمریکایی‌ها پنهان نبود؛ به طوری که مایکل بلومنتال، وزیر دارایی آمریکا، که در پاییز ۱۳۵۷ به دیدن شاه رفته بود، می‌گوید با مردی "حواس‌پرت" و "افسرده" مواجه شده که "با چشمانی محزون به آسمان نگاه می‌کرد". ملک حسین،‌ پادشاه اردن، هم بعد از تماس تلفنی با شاه به واشنگتن گفته بود وضع روحی این "پیرمرد خسته" نگران‌کننده است.ژنرال هایزر- فرستاده نظامی ویژه کارتر به ایران'زیادی از او حمایت می‌کنیم'آیت‌الله خمینی محکم و علنی می‌گفت شاه باید برود.‌ مقامات دولت کارتر هم در مراحل مختلف و به‌تدریج به این نتیجه می‌رسند که باید شاه را رها کنند و به فکر حفظ منافع استراتژیک‌ خود در ایرانی اسلامی باشند.
 
یک سند جدید نشان می‌دهد که روز نهم آبان ۱۳۵۷ (۳۱ اکتبر ۱۹۷۸) ژنرال ویلیام ادوم، دستیار نظامی برژینسکی به او می‌گوید که آمریکا باید فرض را بر آن بگذارد که سناریوی سقوط شاه محتمل است و ببیند که برای تأمین امنیت جانی حدود ۶۰ هزار شهروندش در ایران، ادامه دسترسی به نفت ایران و آینده قراردادهای تسلیحاتی‌اش چه باید بکند.
 
۹ روز بعد بود که سفیر آمریکا در تهران پیام معروفش را به واشنگتن فرستاد؛ این که کار شاه تمام است و مصالحه ارتش و آیت‌الله خمینی و تأسیس جمهوری اسلامی تنها راه حل بحران و حفظ منافع آمریکا است.
 
یکی از دولتمردان آمریکایی که در قبولاندن ضرورت کناره‌گیری شاه در واشنگتن نقش مهمی ایفا کرد جورج بال، دیپلمات کهنه‌کار بود که کارتر با وخیم‌تر شدن وضعیت او را مأمور بررسی اوضاع ایران کرده بود.
 
روز چهارشنبه ۱۳ دسامبر ۱۹۷۸ (۲۲ آذر ۱۳۵۷) شورای امنیت ملی آمریکا تشکیل جلسه داد تا جورج بال گزارش خود را ارائه کند.
 
او می‌گوید: "شاه باید برود. او باید برود در تلویزیون ظاهر شود و بگوید که صدای مردم را شنیده... این اشتباه است که خودمان را خیلی محکم به شاه ببندیم. ما زیادی از او حمایت می‌کنیم."
 
جورج بال تأکید می‌کند که حمایت ظاهری از شاه در شرایطی که ارتش پشت اوست به سود آمریکاست زیرا "چنین سیاستی به رهبران عربستان سعودی اطمینان خاطر می‌دهد."
 
راه حل جورج بال برای آرام کردن اوضاع ساده بود: شاه از صحنه کنار برود و قدرت به یک "شورای افراد سر‌شناس" با اختیارات واقعی منتقل شود تا اعضای دولت مورد قبول مخالفان را انتخاب کند.
 
چهار روز بعد - ۱۷ دسامبر ۱۹۷۸ (۲۶ آذر ۱۳۵۷) - فهرست ۲۶ نفره نامزدهای احتمالی "شورای افراد سر‌شناس" تهیه شده بود. فهرست به تهران فرستاده می‌شود تا سالیوان نظر شاه را جویا شود. آیت‌الله حسین‌علی منتظری، آیت‌الله کاظم شریعتمداری، محمود طالقانی، شاپور بختیار، محمد درخشش، مهدی بازرگان و عبدالکریم لاهیجی جزء کاندید‌ا‌ها بودند.
 
به نظر می‌رسد شاه هیچگاه فهرست را ندیده باشد. سفیر آمریکا دوشنبه ۱۸ دسامبر ۱۹۷۸ (۲۷ آذر ۱۳۵۷) ‌ وقتی به ملاقات شاه می‌رود خبردار می‌شود که او مخالف دیرین خود، غلامحسین صدیقی، استاد جامعه‌شناسی‌ دانشگاه تهران و وزیر کشور در دولت محمد مصدق را مأمور تشکیل دولت کرده است. شاه همچنین به سالیوان می‌گوید که به میانجی‌گری آمریکا نیازی نیست زیرا مخالفانی که در پی سرنگون کردنش هستند فکر خواهند کرد که واشنگتن آماده است نقشی پایین‌تر از یک پادشاهی مشروطه را برای وی بپذیرد.
 
با ورود صدیقی به صحنه، که معتقد بود شاه باید در کشور بماند تا اوضاع از کنترل خارج نشود، سفیر آمریکا فهرست کاندیدا‌ها را به شاه نشان نمی‌دهد. سالیوان که تشکیل چنین شورایی را عملی هم نمی‌دید به واشنگتن پیام می‌دهد که عده‌ای از کاندیدا‌ها را نمی‌شود زیر یک سقف جمع کرد، و "بعضی از آن‌ها -مثل محمود طالقانی- می‌خواهند شاه را دار بزنند."
سالیوان و برژینسکیطرح تشکیل "شورای افراد سر‌شناس" هیچگاه عملی نمی‌شود. برژینسکی هم مخالف این کار بوده، اما نتیجه گیری جورج بال که شاه به آخر خط رسیده و کنار رفتنش برای حل بحران ضرورت دارد، روزبه‌روز در واشنگتن به باوری پذیرفته شده تبدیل می‌شود.
 
برای مثال اداره اطلاعاتی وزارت امور خارجه آمریکا (آی ان ار) روز پنجم دسامبر ۱۹۷۸ (۱۴ آذر ۱۳۵۷) شاه را "از دست رفته" توصیف می‌کند و می‌گوید که "ما هر کاری انجام بدهیم دیر یا زود دیگران جایش را خواهند گرفت."
 
این باور پیش‌تر در ایران هم شکل گرفته بود. آن روزها کم نبودند کسانی که به سفارت آمریکا در تهران می‌گفتند رفتن شاه اوضاع را آرام‌تر خواهد کرد.
 
بنا بر اسناد، سپهبد خلیل بخشی‌آذر، رئیس اداره پنجم ستاد ارتش به مقامات آمریکایی گفته بود که اگر شاه از کشور خارج شود جبهه واحد مخالفان دچار اختلافات داخلی خواهد شد. کریم سنجابی، رهبر جبهه ملی، هم به سفارت گفته بود که اگر شاه برود نفوذ آیت‌الله خمینی کاهش خواهد یافت.
 
محمد درخشش، رئیس اتحادیه معلمان، ارزیابی‌ دقیق‌تری می‌کرد. او معتقد بود که اگر شاه برود حمایت‌ مردم از آیت‌الله خمینی ۵۰ درصد کم خواهد شد و آیت‌الله خمینی آن قدر ضعیف خواهد شد که نخواهد توانست جمهوری اسلامی خود را تشکیل بدهد و میانه‌روهایی چون درخشش شانس آن را خواهند یافت که دولتی طرفدار غرب و ضد کمونیستی و ضد روحانیت تشکیل بدهند.
'دعوای سالیوان با شاه'با این حال، واشنگتن روز ۲۳ دسامبر ۱۹۷۸ (۲ دی ۱۳۵۷) به شاه پیام می‌دهد که در تهران باقی بماند. پیام در واقع مخالفت محترمانه با گزینه سرکوب گسترده مخالفان بود.
 
شاه حدود دو هفته به دکتر صدیقی وقت داده بود تا دولت وحدت ملی تشکیل بدهد. او در عین حال به سفیران آمریکا و بریتانیا گفته بود اگر آقای صدیقی موفق نشود، او به بهانه "بازدید از نیروی دریایی" به جنوب کشور خواهد رفت تا در غیابش ارتش سرکوب را شروع کند.
 
در پی اطلاع از این نقشه، واشنگتن از شاه می‌خواهد که در پایتخت بماند. در پیام آمده بود: "ما فکر می‌کنیم که ادامه حضور شاه در تهران احتمال موفقیت دولت پیشنهادی را که صدیقی در پی تشکیل آن است تقویت می‌کند." پیام می‌افزاید: "اگر طرح تشکیل دولت صدیقی ناکام بشود حضور شاه به گزینه‌ اجتناب‌ناپذیر دیگر مشروعیت و ملایمت بیشتری خواهد داد."
 
سه روز بعد سفیر آمریکا بار دیگر به دیدار شاه می‌رود. ملاقات بعد از ظهر ۲۶ دسامبر ۱۹۷۸ (۵ دی ۱۳۵۷) آنها در گزارش سالیوان "حساس" و "پرتنش" توصیف شده است.
 
دعوا آن روز بر سر صدیقی بوده. صدیقی روز قبل کلیات برنامه دولت آینده را به شاه ارائه کرده و گفته بود موافقت اصولی "هفت، هشت" نفر را برای عضویت در کابینه جلب کرده ولی برای تشکیل دولت به وقت بیشتری نیاز دارد. سالیوان می‌پرسد چند روز؟ شاه می‌گوید: "حداکثر شش هفته."
 
سند حاکیست که سفیر آمریکا از کوره در می‌رود. او به شاه می‌گوید که "اگر تصور می‌کند هنوز شش هفته فرصت دارد خیلی بی‌اطلاع است". سالیوان سپس صداقت صدیقی را- که خیلی‌ها او را پدر جامعه‌شناسی ایران می‌دانند و در بین مخالفان هم چهره‌ای بسیار معتبر و محترم بود- زیر سوال می‌برد و او را متقلب می‌خواند.
سالیوان و شاهسالیوان همچنین گزینه سرکوب شدید را هم رد می‌کند و می‌پرسد "در حالی که او هنوز شاه مملکت است در کشور حمام خون به راه بیفتد چه کسی دروغ بازدیدش از نیروی دریایی را باور خواهد کرد؟"
 
به نظر می‌رسد لابی شدید سالیوان علیه دکتر صدیقی و مخالفت کاخ سفید با سرکوب در سوق دادن شاه به طرف گزینه بختیار بی‌تاثیر نبوده است. شاه دو روز بعد از آن دیدار سرنوشت‌ساز - حول و حوش ظهر پنج شنبه ۲۸ دسامبر ۱۹۷۸ (۷ دی ۱۳۵۷) - به سفیر آمریکا خبر می‌دهد که صدیقی را کنار گذاشته و شاپور بختیار را مأمور تشکیل دولت کرده است.
 
سالیوان ظهر به دیدار شاه رفته بود تا پیام کار‌تر را ابلاغ کند که "ضرورت دارد بلاتکلیفی جاری هر چه زود‌تر خاتمه یابد". او همچنین از طرف خودش - نه واشنگتن- به شاه می‌گوید که اگر بخواهد به احتمال بسیار زیاد می‌تواند به آمریکا سفر کند و ایالات متحده امنیت خانواده‌اش را تأمین خواهد کرد.
 
سالیوان‌‌ پیش از دیدار با شاه یک گزارش دیگر هم علیه صدیقی به واشنگتن فرستاده بود. سفیر آمریکا از ابتدا با نخست وزیری صدیقی مخالفت می‌کرد چون به گفته او لائیک است، در میان روحانیت پایگاه ندارد و رهبر جبهه ملی هم نیست.
 
البته شاپور بختیار هم سکولار بود و بین روحانیون قم یا رهبری جبهه ملی نفوذی نداشت ولی برعکس صدیقی، بختیار پیش شرط تعیین کرده بود که شاه مدتی کشور را ترک کند تا او بتواند مخالفان را آرام کند، بنابراین نخست وزیری بختیار گامی در جهت نقشه‌های سالیوان بود که سعی داشت شاه را از کشور بیرون بکشد.
 
سفیر آمریکا از اواسط آبان ۱۳۵۷ پشت صحنه به واشنگتن می‌گفت که باید شاه و افسران وفادارش را از کشور بیرون آورد تا جمهوری اسلامی بر مبنای مصالحه ارتش و اردوی آیت الله خمینی تشکیل شود. اشتباه محاسباتی بزرگ سالیوان شاید این بود که آیت‌الله خمینی را "گاندی" فرض می‌کرد و بر این باور بود که ارتش شاهنشاهی بدون شاه هم دوام خواهد آورد.
'هزاران نفر کشته خواهند شد'شاه روز ۲۸ دسامبر ۱۹۷۸ (۷ دی ۱۳۵۷) به سفیر آمریکا می‌گوید که "دل آن را ندارد" که دست به سرکوب گسترده مخالفان بزند. او برای سرکوب خواهان حمایت صریح آمریکا از این گزینه بوده ولی از واشنگتن می‌شنود: "ایالات متحده نمی‌تواند چنین تصمیمی را برای ایران بگیرد."
 
سیاست "مشت آهنین" گزینه‌ای نبود که جیمی کار‌تر با آن همه تأکیدی که بر رعایت حقوق بشر در جهان داشت بخواهد آن را بپذیرد.
 
سازمان اطلاعاتی وزارت دفاع (دی آی‌ای) در ارزیابی مورخ ۲۹ دسامبر ۱۹۷۸ (۸ دی ۱۳۵۷) تصویر ناخوشایندی از پیامدهای سرکوب خونین ترسیم کرده بود: "هزاران نفر کشته خواهند شد. زندان‌ها بار دیگر از مظنونان به مخالفت با سلطنت پر خواهد شد."
 
در این ارزیابی همچنین آمده بود: "گرچه در ارتش و دستگا‌ه‌های امنیتی ایران کسانی هستند که از طرح سرکوب حمایت می‌کنند، ولی احتمالا در اقلیت‌اند."
 
سازمان اطلاعاتی وزارت دفاع همچنین نتیجه می‌گیرد که شاه به عنوان یک "نماد" نابود شده است. ‌
 
در این مقطع، متحدان آمریکا هم به نتیجه‌ای مشابه رسیده بودند. سالیوان روز یکشنبه ۳۱ دسامبر ۱۹۷۸ (۱۰ دی ۱۳۵۷) نظرات همتایان خود در تهران را به اطلاع کاخ سفید می رساند:
 
"سفیر بریتانیا فکر می‌کند تعطیلات شاه قریب‌الوقوع است و مدتی مدید طول خواهد کشید."
 
"موضع فرانسه این است که شاه خیلی وقت است که کارش تمام شده."
 
"سفیر آلمان قدری خوش بین‌تر است. آن‌ها معتقدند شاه هر چه زود‌تر کشور را ترک کند بهتر است."
 
"سفیر ژاپن تازه به تهران رسیده و خیلی حرف نمی‌زند."
اتمام حجتروز دوم ژانویه ۱۹۷۹ (۱۲ دی ۱۳۵۷) سالیوان به واشنگتن پیام می‌دهد که در دیداری "طولانی و ملال‌آور" با شاه متوجه شده است که هرچند بختیار را مأمور تشکیل دولت کرده معلوم نیست چه روزی از ایران خارج خواهد شد و می‌گوید بعد از برقراری نظم و ثبات به قصد استراحت از ایران خارج خواهد شد.
 
سفیر آمریکا می‌نویسد: "بنابراین وقتی بختیار نخست‌وزیر شد مجبور خواهیم شد به‌شدت بر او برای خروج فشار بیاوریم." در جریان همین دیدار است که سالیوان به شاه اطلاع می‌دهد کار‌تر رسما از او دعوت کرده است به آمریکا سفر کند؛ انور سادات، رییس جمهوری مصر هم گفته است که اگر شاه تمایل دارد می‌تواند به مصر برود.
 
دو روز بعد - هم زمان با سفر کار‌تر به گوادلوپ و پیش از آنکه با رهبران اروپایی درباره ایران گفت‌وگو کند- رئیس جمهوری آمریکا پیام محکم تری به شاه می‌دهد: زمام امور را به بختیار و شورای سلطنت بسپارد و برای "استراحت" به کالیفرنیا سفر کند. کار‌تر در مورد حفظ سلطنت تضمینی نمی‌دهد ولی می‌گوید که برای حفظ استقلال، ثبات، تمامیت ارضی ایران و روابط نزدیک آمریکا-ایران با دولت بختیار همکاری خواهد کرد.
 
شاه پیام نهایی برای ترک کشور را چهارشنبه ۱۱ ژانویه ۱۹۷۹ (۲۱ دی ۱۳۵۷) دریافت می‌کند. فرستادگان کار‌تر (سالیوان و هایزر) ظهر به دیدارش می‌روند. بنا بر گزارش سالیوان، آنها‌ اول به صحبت‌هایش گوش می‌کنند، "وقتی که شاه حرف‌هایش را تمام کرد، گفتم که دستور دارم به او توصیه کنم که فورا کشور را ترک کند. سپس قدری بحث کردیم که آیا ۱۷ ژانویه (۲۷ دی) به اندازه کافی فوری است یا نه."
 
همان روز در واشنگتن نشست شورای امنیت ملی به ریاست والتر ماندیل، معاون رئیس جمهوری آمریکا، برگزار می‌شود. صورت‌جلسه این نشست نشان می‌دهد که در این هنگام در دستگاه‌های امنیتی آمریکا در مورد همکاری با اردوی آیت‌الله خمینی اتفاق‌نظر به دست آمده بود.
 
فیلیپ استودارد، رئیس اداره اطلاعاتی وزارت امور خارجه می‌گوید: "منصفانه نیست که فکر کنیم خمینی فقط نماد تفکیک جنسیتی در نظام تحصیلی یا ضدیت با حقوق زنان است. او به سیاست خارجی علاقه چندانی ندارد. فروش نفت به اسرائیل هم چندان برایش مهم نیست."
 
نماینده سیا می‌گوید: "بهشتی و بازرگان اشخاص مرتجع و احمقی نیستند. انتظار می‌رود که خمینی در امور دولتی دخالتی نکند. او نگران جزئیات کارهای اجرایی نیست."
 
در پی قطعی شدن برنامه "تعطیلات" شاه، آمریکا تا جایی که می‌شد از او فاصله گرفت و چرخش آرام به طرف آیت‌الله خمینی را آغاز کرد. دولت کار‌تر حتی نمی‌خواست که شاهین- بوئینگ ۷۲۷ اختصاصی شاه و فرح- در راه کالیفرنیا در شرق آمریکا نزدیک واشنگتن سوخت‌گیری کند. سالیوان پیشنهاد می‌کند شاهین به کارولینای جنوبی یا فلوریدا فرستاده شود. در ‌‌‌‌نهایت قرار می‌شود هواپیما در فرودگاهی دورافتاده در ایالت مین توقف کند.
 
شاه که به‌شدت از دست کار‌تر دلخور بود خیالش را راحت می‌کند و به مصر پرواز می‌کند.
 
روز۱۶ ژانویه ۱۹۷۹ (۲۶ دی ۱۳۵۷) که "تعطیلات" محمدرضا شاه پهلوی شروع شد، از نظر آمریکا او مهره‌ای از دست‌رفته بود. سالیوان به واشنگتن گزارش داده بود که اگر شاه از ایران خارج شود به احتمال زیاد دیگر اجازه بازگشت نخواهد یافت. به همین دلیل دولتمردان آمریکا یک روز پیش از رفتن شاه نگرانی‌های مهم دیگری داشتند.
 
سایرس ونس، وزیر امور خارجه می‌خواست شاه پیش از خروج از ایران ۲۴۰ میلیون دلار از اقساط خریدهای نظامی عقب‌افتاده را بپردازد. سفیر آمریکا، اما، می‌گوید فعلا وقت طرح این درخواست نیست زیرا شاه را به نیات آمریکا مظنون خواهد کرد.
 
سالیوان و ژنرال هایزر آن روز مأموریت دشوار برگزاری دیداری محرمانه بین امرای ارتش و ساواک با سران مخالفان در داخل (محمد بهشتی و مهدی بازرگان) را دنبال می‌کردند.
 
شاید از همه مهم‌تر،‌ آغاز روند تماس‌های مستقیم آمریکا و آیت‌الله خمینی در نوفل لوشاتوی فرانسه باشد که بنا بر اسناد، از روز ۱۵ ژانویه ۱۹۷۹ (۲۵ دی ماه ۱۳۵۷) آغاز می‌شود و دو هفته ادامه پیدا می‌کند.در مقالات بعدی توضیح داده خواهد شد که تماس‌های محرمانه نمایندگان دولت کار‌تر و آیت‌الله خمینی چرا و چگونه یک روز پیش از رفتن شاه در کنج خلوت مهمانخانه‌ای کوچک در حومه پاریس آغاز شد و رهبر انقلاب ایران چه وعده‌هایی در آن تماس‌ها به آمریکا داد. جواب آیت‌الله خمینی به سوالات مشخص دولت کارتر درباره آینده منافع آمریکا در ایران که روز جمعه ۱۹ ژانویه ۱۹۷۹ (۲۹ دی ۱۳۵۷) به واشنگتن ابلاغ شد با اظهارات کارتر در گوادلوپ همخوانی داشت که گفته بود "وقایع ایران در جهتی دگرگون شود که اجازه دهد ایران کشوری باثبات، دارای روابط دوستانه با غرب، منبع مستمر صادرات نفت به کشورهای غربی، مصون از سلطه خارجی و نیز در عرصه داخلی مترقی باشد."
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۷
آریاتس - سئول، کره جنوبی

چند احمق بی خبر آنسوی دنیا برای ملتی تصمیم میگرند . قلبم آتش گرفت از این همه نامردی. بخاطر منافع آمریکا۰ انگلیس۰ روسیه وغیره. سال هاست جوانان مان پرپر میشوند وایران به زندان و جهنمی. برای همه هم وطنانم تبدیل شده . آیا آنان که اینگونه میکنند از زندگی لذت میبرند؟
جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۲
۶۴
شاه و شیخ - قم، ایران
آخیش طفلکی دل دیدن سرکوب را هم نداشته پس می بایست "به بهانه بازدید از نیروی دریایی به جنوب می‌رفت تا فرماندهان گمنام امام اش این وظیفه خطیر میهن پرستی را تمام و کمال به جای آورند..!! طفلکی چقدر هم دل‌ رحیم بوده ("دل آن را نداشت" که دست به سرکوب گسترده مخالفان بزند. او برای سرکوب خواهان حمایت صریح آمریکا از این گزینه بوده".....)' "سگ زنجیر ی آمریکا" لقب با مسمأیی بود که به این بی‌ خرد داده بودند. نا گفته نماند در کنفراس گوادلوپ جای صمد عاقا و سبک مغز و پروین ۵۵ و حاج حمید الله که عنوان حاجی هم به خودش میاید و هم به اربابش خالی‌ بود ...!! اگر این "گاندی های" علم سیاست در آن‌ کنفرانس بودند هرگز وطن زیر نعلین شیخ نمی‌رفت
جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۶
۴۷
آریاتس - سئول، کره جنوبی

ای ملت ایران باز هم منتظر فضل و بخشش آمریکا و انگلیس و روس باشید ببینید با نقشهای جالبشان ما را به خاک سیاه نشاندند..... و آنانی که هنوزم فکر میکنند شاه فرشته ای بود که از آسمان به زمین فرود آده بود منتظر بقیه ماجرا باشید
جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۹
۵۵
ramin-cph - کپنهاگ، دانمارک

در مجموع ملت نمک نشناس و خاءنی هستیم...که خودمونو به اجنبی فروختیم. روحت شاد یادت ماندگار شاه ایران.
جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۲
۳۶
gozargah - ایران، ایران

محمد رضا شاه در سیاست های خارجی خود کمی با عجله حرکت می کرد و به نظر من بزرگترین علت مخالفت دولت های غربی با شاه استفاده از اهرم های اقتصادی و نفتی بود که فشار زیادی را به آمریکا و اروپا وارد می کرد وشاه به این نکته توجه نکرده بود که سلطنت او در دنیا تنهاست و کشورهای تولید کننده نفت و منطقه هم به خاطر قدرت مطلق شاه در کنترل انرژی دنیا و آینده خود که همیشه باید زیر پرچم سیاست های ایران باشند ، به سقوط شاه بی میل نبودند و امروز کاملا می توان این موضوع را در کشورهای همسایه مشاهده کرد که تمام آینده ای که شاه برای ایران در نظر گرفته بود بین آنها به خصوص عربستان و امارات و ترکیه تقسیم شد. شاه را حکومت های غربی و منطقه ای سرنگون کردند و حکومتی را به قدرت رساندند که کاملا با منافع بلند مدت آنها هماهنگی دارد. باقی ماندن سلطنت شاه کل خاورمیانه و را زیر سایه ایران نگه می داشت و غرب را مقابل کشوری با قدرتی مشابه و حتی بیشتر از روسیه قرار می داد که برای آن ها برابر با حکم ضعف و ناتوانی بود. مردم ایران قدر این فرصت تاریخی برای تبدیل شدن به یک ابر قدرت منطقه ای و قدرتی جهانی به راحتی از دست دادند
جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۰
۶۴
شاه و شیخ - قم، ایران
[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. یک فرد مثل شما میتواند ۵۰ ID داشته باشد ولی‌ نمیتواند با ۵۰ شیوه متفاوت نگارشی افکار خود را بیان کند. هر ID را میتوان از محتوای کامنت‌هایش از هم تفکیک داد تنها کامنت هایی که نمیتوا ن آن‌‌ها را از هم تفکیک داد کامنت‌های ساواکی جماعت و شاه قل جماعت است چون از بی‌ سوادی ادبیات نوشتاری همه مثل هم است. اگر مضمون نوشتار تو و حج حمید الله و فضول میرزا و پروین ۵۵ و و و و را کنار هم بگذاریم میبینیم که همه از کله سبک عقل یک نفر تراوش کرده است...!!حالا این گزارش (چرا آمریکا از اربابت قطع آمید کرد) را ۱۰ بار دیگر بخوان تا شاید فقط شاید بتوانی بفهمی که اربابت فقط یک سگ زنجیری بود نه رهبر یک مملکت حالا شما چی‌ اون بودید بماند....!!!
جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۳
۵۳
rood120 - منچستر، انگلستان

عزیز من ما ملتی نمک نشناس بوده و هستیم ، ملتی با قدمت هزاران سال ولی گمشده و حیران . هر آنکه افتخار و سربلندی برای ایران آورد به او پشت پا زدیم و هر آنکه جنایت کرد برای آن قبرهای طلایی ساختیم و به زیارت آن ، از امام های دروغین تا رهبر دروغگو. مردم بی سواد و تاریخ نخوانده خواستند اولین کشور را در جهان گیتی داشته باشند که در خانه نشسته و نفت گاز ، برق ، آب و اتوبوس مجانی و پول نفت بیاورند در خانه هایشان خوب به خیابانها ریختند و رهبر شیعه شان همه چیز بهشان داد و به مقام والای انسانیت رسانید و الان هم اگر مریض شوند می روند سر قبر دو میلیارد دلاری اش شفا می گیرند و به زندگی زیبا یشان ادامه می دهند خوب این کجا یش بد هست . برای ایران و ایرانیان باید گریست باشد که از تاریخ درس بگریم . آمین
جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۲
۴۲
Realman - ارواین، ایالات متحده امریکا

نتیجه میگیریم که جمهوری اسلامی برای گرفتن قدرت کلی باج داده از نفت گرفته تا خرید اسلحه برای جنگ با عراق ولی شاه زیر بار نمیرفته .
جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۴
۴۴
sasan87 - سیاتل، ایالات متحده امریکا
خوب جای مسخره گزارش اینجاست که حرفش رو می زنه بعد می گه نمی شه صحتش رو اثبات کرد خوب مجبوری چرت و پرت گذارش کنی ؟!. محمد رضا پهلوی هم که توی عمرش یه بار نیومد کنار مردمش باشه همش اقایان سفارت امریکا چی می گن بمان چشم برو چشم اخرشم مثه یه تفاله رهاش کردند ، تاریخ عظیمی داریم ادمایی مثه کوروش رو داریم که شاهیشون هرگز تحت تاثیر خارجی جماعت نبود ولی صد حیف که اون نسل منقرض شد دیگه هم نخواهد امد برای اونایی هم که اقایون قاجار و پهلوی و امثال اینا رو شاه می دونند درحالی که دوزار لیاقت شاهی نداشتند
جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۸
۴۹
david_02003 - هاسلت، بلژیک

هر بلای سر شما دولت ها بیاد حق شماست ، که با مردم ایران چه بد کردید ، کشور ما را به دست یک مشت دزد و وحشی دادید ، و اعتبار ما را از بین بردید ، هر چند ما ملت ایران هم کم تقصیر نداریم ،
جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۳۸
۴۸
آلونا ازنامنسکایا - مسکو، روسیه
[::شاه و شیخ - قم، ایران::]. دوست عزیز هر زمان که ایرانیان یوکی اینجا مطلبی در مورد آمریکا و شاه می گذارد این شاه للهی های بیچاره امیدوار می شوند مدرکی دال بر توطئه آمریکا پیدا کنند ولی همواره تیرشان به سنگ می خورد چون تمامی اسناد و مدارک نشان می دهد شاه تا زمانی که مقاومت می کرد آمریکا پشتش قرار داشت و زمانی که تبدیل به یک پیرمرد خسته و افسرده شد و کنترل را بر کشور از دست داد آمریکاییها فکر تعویض او را کردند . برژینسکی در خاطراتش اشاره می کند من یک ساعت و نیم تلفنی با شاه صحبت کردم و حمایت آمریکا را از او اعلام کردم ولی این آدم به قدری درمانده و ناتوان شده بود که شکست خود را حتمی می دانست . بیچاره این شاه االلهی ها 37 ساله دنبال مدرک توطئه آمریکا می گردند اما هر سال دریغ از پارسال !
جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۵
۶۴
kolah-ghermezi - ونکوور، کانادا
این هم یک سند دندان شکن براى اوناییکه همش ...میزدن و مردم ایران رو عامل انقلاب میدونستن !! حالا شیر فهم شدین !! با ارزش بودن و قوى بودن پاسپورت اون زمون هم به این دلائل بوده ! چون آقایون غربى سفارشمون رو کرده بودن وگرنه قدرتى از خودمون نداشتیم !! تقى به توقى میخورد " فرار " اولین بارش هم نبود که فرار میکرد سال ١٣٣٢ هم با اون قرارش باعث شد که قرارداد نفتى ١٩٥٤ منعقد بشه !! جالبه که همشون هم پناه بردن به آمریکا بعدش ملت رو فحش میدن ! بمونین تو همین توهم و خمارى!! خمینى دجال هم اومد براى نابودى نسل ایرانى چون غرب چشم دیدن سربلندى و پیشرفت و رفاه ایرانى رو نداشتن! اینا هیچوقت دلشون به هیچکس نمیسوزه فقط پى منافع خودشون هستن ! حالا به هر قیمتى !! سلامت باشین !!
جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۷:۰۴
۶۴
kolah-ghermezi - ونکوور، کانادا
Sabokbal-california ! سبک عقل جان خبر سایت رو بخون بعدش برو یه دست و صورتت یه ابى بزن بلکه هم حالت بیاد سر جاش و هم عقلت !!! بدو برو بابا جون !!!
جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۷:۰۷
۵۵
ramin-cph - کپنهاگ، دانمارک
از کمونیستی که تو دهات های روسیه زندگی کنه توقعی جز این مهملات نمیشه داشت ،اما یه چیز مسلمه که تاریخ هیچ وقت به نظرات دون پایه امثال شما احتیاج نداشته. همون طور که تاریخ چهره واقعی اسلام رو نشون داد در مورد اون بزرگ مرد هم بدرستی قضاوت خواهد کرد حالا هی خودتون رو پاره کنید...
جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۳۲
۶۴
شاه و شیخ - قم، ایران
[::آلونا ازنامنسکایا - مسکو، روسیه::]. گرامی‌، سبک عقلی از تبار ساوکی‌ها فعلا من را تا به حال صاحب ۳ ID کرده، نترسیدید که شما هم چهارمی اش شوید??!!
جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۵۹
۴۴
smart292 - ونکوور، کانادا
یک شعر کوتاه . شاه ایران وطن پرست و انسان دوست و آزاد و بئ‌ پروا ،،نکشت مانند آخوند ایرانی بئ‌ وفا ،،،آخوند کشته انسانها میلیونی ،،عزیز جان غصه نخور به جای پشیمانی ،، مردم ایران کاری کردند که آخوند و اسلام رو سفید . در نهایت اسلام و آخوند رود مردم ایران روسفید .
جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۶
۴۸
Ghooloo - آبادان، ایران
[::kolah-ghermezi - ونکوور، کانادا::]. درود به کلاه قرمزی عزیز، دقیقا همینطوره دوست من البته این بنده خدا سبک عقل کارش از دست و رو شستن گذشته باید غسل ندامت کند! اگر کمی به تاریخ دیکتاتورهای خاورمیانه دقت کنیم میبینیم که همه از رضا پهلوی و محمدرضا پهلوی و امان الله شاه و ظاهرشاه (افغانستان) تا صدام حسین و اسد و بن علی و بقیه همه با کمک قدرتهای بزرگ (انگلیسی ها و آمریکایی ها) با کودتا به قدرت رسیدند و هر وقت هم بنا به منفعت خودشون مثل دستمال کاغذی بعد از استفاده دور انداخته شدند. محمدرضا پهلوی در نهایت اگر خیلی خیلی هم بخت و اقبال داشت و میماند میشد یکی مثل مبارک یا بن علی که بعد از 30 سال و 50 سال حکومت و حمایت آمریکا بدور انداخته شدند! متاسفانه اشخاصی مثل این سبک عقل فکر میکنند که شاه مثلا قدرتی داشته یا اراده ای از خود داشته نمیداند که این دیکتاتورها فقط برای مردم خودشان همیشه شاخ و شونه میکشند و هارت و پورت میکنند و با یک اشاره این قدرتهای بزرگ و خم ابرویی مثل آب خوردن کنار گذاشته میشوند. کاش مردم ما به آن سطح سواد میرسیدند و به جای بدنبال ناجی گشتن اینقدر زود فریب نمیخوردند.
جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۳:۲۶
۴۸
Ghooloo - آبادان، ایران
[::smart292 - ونکوور، کانادا::]. درود همایونی به شما، کامنتهای بنده را در صفحه <<دیسکو-کوچینی-تهران-سال-۱۳۵۶>> بی پاسخ گذاشتید؟؟؟! شما فرمودید در روز کودتای 28 مرداد 1332 شخصا حضور داشتید و 15 سال داشتید و همه چیز را به چشم دیده اید درسته؟ ای کودتا دیده! ای آن دوره و این دوره دیده! ای تمام تاریخ معاصر ایران را خود به چشم دیده! تمنا میکنم ما را از مشاهدات عینی و خاطرات گهربارتان محروم نفرمایید و ما را با چند خاطره از روز کودتا 28 مرداد 1332 مستفیض بفرمایید! با تشکر فراوان
جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۳:۴۸
۵۲
majid-kh - اسلو، نروژ
توجه کردین که هر چقدر به دین اسلام، محمد و خمینی هم فحش بدید کسی‌ نه اعتراضی می‌کند، نه کامنتی بر علیه شما می‌نویسد و حتا رای منفی‌ هم به کامنت شما نمی‌دهند. ولی‌ اگر خبری، گزارشی یا کامنتی در مورد بر حق بودن نظام شاهنشاهی یا در مورد ناحق بودن انقلاب و خیانت انقلابیون نوشته میشود، عده خاصی‌ فعال میشوند. به قول خمینی حفظ نظام واجب تر از نماز است.
شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۱:۳۲
۴۴
smart292 - ونکوور، کانادا
[::Ghooloo - آبادان، ایران::]. آدم فروشی که حد و مرز ندارد،،گولوی عزیز این دیگه دغدغه ندارد. تو چه دانی‌ قیمت نقل و نبات ،، طوطی وار کنی‌ قر قره دیگران ،گلو دیگه بس بخدا ، شورش را دراوردی با کامنت‌های ۷۰۰۰ تومانی خراب .
شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۲:۲۰
۴۸
Ghooloo - آبادان، ایران
[::smart292 - ونکوور، کانادا::]. واسه یک خانم محترم با حدود هشتاد سال سن که خود تاریخ زنده معاصر ایران است اینطور حرف زدن اصلا خوب نیست عزیزم! چه ربطی به آدم فروشی داشت؟ مگه بنده گفتم که شما همان هما شوتی معروف که قبلا با نامهای <هما> از هامبورگ و <رها> و <بی همتا> و غیره هستید خدای نکرده؟ گفتم؟ نگفتم که! اینی که گذاشتی یعنی مثلا شعر بود؟ وزن و قافیه درستی نداشت بیشتر شبیه شر و ور بود! حالا نمیخوای از خاطرات عینی و مشاهدات شخصی خودت ما را مستفیض کنی ایرادی ندارد چرا یک دفعه جوش آوردی مادربزرگ جان؟ بگو دوست ندارم تعریف کنم ما که زورت نکردیم فسیل جان! شماها صد تا آی دی هم که عوض بکنید قولو با دیدن دو تا جمله تون تشخیصتون میدهد چون ما مدرک دکترای وقاحت شناسی خود را از دانشگاه آکسفورد آبادان گرفتیم :) نمیخوای چیزی از مشاهدات عینی خود از کودتای 28 مرداد 1332 تعریف کنی ایرادی ندارد عزیزم، ولی از مشاهدات عینی خود از کودتای رضا شاه در3 اسفند 1299 هم نمیخوای خاطره ای چیزی تعریف نکنی؟؟؟ ;)
شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۰
۴۸
Ghooloo - آبادان، ایران
شما جماعت خُل و چِل پاچه خوار شاه دوست دیگه روی هر چی آخوند هم در دروغگویی و وقاحت سفید کردید خداییش! << خودم روز کوودتای 28 مرداد 1332 آنجا بودم و همه چیز را به چشم خودم دیدم>> هاهاهاهاها یکی بیاد منو جمع کنه چند روز ار بسکه خندیدم دلم درد گرفته و کبود شدم شد جوک سال! هاهاهاهاها
شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۲
۶۴
شاه و شیخ - قم، ایران
قولو جان، توجه کردی که این سبک عقل بخوان (حاج حمید الله، فضول میرزا، پروین۵۵ و و و) در اکثر گزارشات خودشونو با یک انشأ اکابر تکراری پهن میکنند اما اینطور جاها پیداشون نمیشه؟ ضمنا چکار این پیرزن بدبخت داری، این جماعت سرگرمیشون همین هست که از صبح تا نیمه شب ID عوض کنند خودشون را مثبت بارون کنند و از شاه و ساواک دفاع کنند اخر ماه هم یک ولفری، سوشیالی از کشور میزبان و بابت هر کامنتی هم تکه نانی از بیت نیم پهلوی کمک هزینه بگیرند..!!
شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۷:۲۸
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.