محاکمه پسر اسیدپاش بعد از جلب رضایت دختر جوان : می‌خواهم با او ازدواج کنم

 در حالی که حکم قصاص چشم و گوش راست پسری که به صورت دختر مورد علاقه‌اش اسید پاشیده بود در دیوان عالی کشور تایید شده است، این پسر توانست با پرداخت دیه رضایت دختر جوان را جلب کند.

 پسر اسیدپاش دیروز از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد و گفت می‌خواهد با قربانی اسیدپاشی ازدواج کند.

رسیدگی به این ماجرا از نخستین ساعت‌های بعد از تحویل سال 1391 در دستور کار افسران کلانتری 150 تهرانسر قرار گرفت. شواهد نشان می‌داد جمشید 25 ساله در آلاچیقی در بلوار اصلی تهرانسر به صورت دختر 18 ساله‌ای به نام شیرین اسید پاشیده و گریخته است. دختر جوان با کمک شاهدان به بیمارستان شهید مطهری منتقل شد، اما چشم راست، لاله گوش راست و صورتش به‌شدت آسیب دید.

ردیابی پسر خشن آغاز شده بود که او در خرمدره زنجان ردیابی و بازداشت شد و به اسیدپاشی کینه‌جویانه اعتراف کرد. او در شعبه 71 دادگاه کیفری سابق استان تهران در حالی پای میز محاکمه ایستاد که شیرین تقاضای قصاص چشم و گوش را مطرح کرد.

او گفت: «وقتی با جمشید آشنا شدم، می‌گفت به من علاقه‌مند شده است، اما وقتی فهمیدم سابقه‌دار است برای ازدواج با او مردد شدم. او تصور می‌کرد به پسر دیگری علاقه‌مند شده‌ام. هر چه به او می‌گفتم اشتباه می‌کند، قبول نمی‌کرد. او حتی چند بار مرا به باد کتک گرفت، اما از ترسم به حرفش گوش می‌دادم و به دیدنش می‌رفتم.»

وی ادامه داد: «چند ساعت بیشتر از تحویل سال نو نگذشته بود که جمشید با من تماس گرفت و خواست به دیدنش بروم. تازه به محل قرار رسیده بودم که جمشید با یک بطری از پژوی دوستش پیاده شد. فکر می‌کردم جمشید بطری مشروب در دست دارد، اما او بار دیگر ادعای خیانت مرا مطرح کرد. او در بطری را باز کرد و مایع داخل آن را به صورتم پاشید که سراپا سوختم و با کمک شاهدان به بیمارستان منتقل شدم.»
این دختر که به صورتش ماسک زده بود، گفت: «چشم راستم نابینا شده است. همیشه چشم‌بند به صورت می‌زنم تا کسی جای خالی چشمم را نبیند. صورتم هم سوخته و از دیدن چهره‌ام در آینه وحشت دارم. 24 بار تحت عمل جراحی قرار گرفته‌ام، اما هنوز جرات ندارم ماسک را از روی صورتم بردارم. به همین خاطر برای جمشید قصاص می‌خواهم.»

در آن جلسه جمشید پای میز محاکمه ایستاد و گفت: «غیر از پشیمانی حرفی برای گفتن ندارم.»
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و با توجه به نظر پزشکی قانونی که قصاص چشم و گوش را ممکن اعلام کرده بود، جمشید را به پرداخت دیه و قصاص چشم و گوش راست محکوم کرد.

 در حالی که این حکم در شعبه 31 دیوان عالی کشور تایید و به مرحله اجرا نزدیک شده بود، جمشید با پرداخت دیه توانست رضایت شیرین را جلب کند.

 به این ترتیب دیروز جمشید از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد.

در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست امین مقدم‌زهرا و با حضور دو مستشار تشکیل شد، جمشید به دفاع پرداخت و گفت: «من اشتباه بزرگی در زندگی‌ام مرتکب شدم که می‌دانم نابخشودنی است. اما حالا شیرین مرا بخشیده و از هیات قضایی تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شود. من می‌خواهم زندگی شرافتمندانه‌ای در پیش بگیرم. قول می‌دهم حتی پایم به کلانتری هم کشیده نشود.»

سپس مادر جمشید در حالی که اشک می‌ریخت وارد دادگاه شد و گفت: «شیرین در حق پسرم گذشت کرد و از گناه او گذشت. من هر روز با شیرین تلفنی صحبت می‌کنم و زندگی خودم و پسرم را مدیون او می‌دانم. پسرم در مدتی که در زندان بوده به اندازه کافی تنبیه شده است. او هنوز به شیرین علاقه‌مند است و اگر جمشید آزاد شود، قصد دارم به خواستگاری شیرین بروم تا شاید با هم ازدواج کنند. من عاجزانه از هیات قضایی تقاضا دارم پسرم را ببخشند.»

 در پایان این جلسه هیات قضایی برای صدور رای وارد شور شد.
 
جمشید : دیگر نمی‌خواهم درباره اسیدپاشی حرف بزنم
چقدر درس خوانده‌ای؟
تا دوم دبیرستان درس خواندم.
شغلت چه بود؟
پدرم مغازه تاسیسات ساختمانی داشت و من هم در آنجا کار می‌کردم.
چه مدت بود شیرین را می‌شناختی؟
دو سال.
به او علاقه‌مند بودی؟
من عاشق شیرین بودم و می‌خواستم با او ازدواج کنم. حتی ماجرای خواستگاری را با مادرش هم در میان گذاشته بودم. او هم به من علاقه‌مند بود، اما نمی‌دانم چرا یکباره دچار تردید شد.
اگر به او علاقه‌مند بودی، چرا به صورتش اسید پاشیدی؟
نمی‌خواهم دیگر در این باره صحبت کنم. پدر و مادرم در محل آبرو داشتند، اما با این کار آنها را هم سرافکنده کردم. آنها در محل انگشت‌نما شدند. همه روزنامه‌ها درباره من نوشتند. حالا که رضایت گرفته‌ام دیگر نمی‌خواهم درباره‌اش حرفی بزنم.
چطور توانستی رضایت بگیری؟
خانواده‌ام یک آپارتمان 90 متری در پرند و مبلغ 154 میلیون تومان به او پرداخت کردند تا همراه مادرم به محضر رفت و رضایت‌نامه را امضا کرد.
خانواده‌ات چطور دیه را پرداختند؟
آنها خانه‌شان را فروختند و به‌سختی توانستند رضایت شیرین را جلب کنند.
چه مدت در زندانی؟
3 سال و نیم.
از شیرین خبر داری؟
من هنوز هم عاشق او هستم، اما او حاضر نیست با من ازدواج کند. هر کار و کمکی از دستم برآید برایش انجام می‌دهم، چون پدر و مادرش از هم جدا شده بودند زندگی خوبی نداشت، اما امیدوارم حاضر شود با من ازدواج کند.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۲
paksan - ایران، ایران

یعنی اگر تن به ازدواج با این هیولا بده واقعاً حقش بوده که همچین بلایی سرش بیاد. طرح ازدواج توسط متهم یعنی اینکه یعنی اینکه طرف میخواد خانه و پولی رو که واسه دیه پرداخت کرده رو به زور ازدواج پس بگیره و شک نکنید این تنها نقشه ای هستش که طرف تو سرش هستش
‌سه شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۷:۱۱
۴۸
Yusof - کلن، آلمان

دختره باید خیلی‌ نفهم باشه که بخواد زن این ابله بشه .
‌سه شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۷:۳۳
۵۴
londonlondon - لندن، انگلستان

از اینکه رضایت دادی و کار آمنه رو کردی واقعا متاسفم کاری کردی که باز هم این عمل تکرار بشه هم در حق خودت ظلم کردی هم قربانیان بدی :(
‌سه شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۴
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.