تجربه های یک زن توریست تایلندی از آزار جنسی در ایران

تقاطع :این زن جوان تایلندی تجربه‌های خود از آزار جنسی در ایران را در گروهی فیسبوکی با عنوان "در ایران می‌بینمت" نوشته است. او تا زمان نوشتن این گزارش، هشت روز در ایران بوده و در این مدت کم، دست‌کم شش مورد آزار جنسی را تجربه کرده است.
 

«امروز توی خیابون راه میرفتم که یه آشغال عوضی از پشت بهم دست...»

 
برای خیلی ها این یک جملهء تلخ و آشناست. تجربه ای است که برای بیش از نیمی از مردمان سرزمین مادریمان. یا برای خودمان اتفاق افتاده یا برای نزدیکانمان. اما بجای حرف زدن راجع به این موضوع میخواهم داستانی خواندنی برایتان تعریف کنم. ماجرای دختری توریست از کشور تایلند که چند روزی است به تنهایی در ایران سفر میکند.
 
برای استراحت سری به گروه فیسبوکی "در ایران می بینمت" زدم. با نوشتهء دختری به نام "کیت" مواجه شدم که از تجربهء این چند روز خود در ایران نوشته است.
 
«الان که این متن را مینویسم در یک اتوبوس شبانه در مسیر اصفهان به شیراز نشسته ام. دقیقا مثل داستانهای بیشماری که در این گروه دیده بودم، من هم مهمان نوازی و مهربانی بی حد مردم ایران را تجربه کردم و چنین چیزی را تا بحال در هیچ کجای دنیا و بعد از سفر به ۳۲ کشور مختلف ندیده بودم.
اما میخواهم با شما راجع به تجربهء شخصی متفاوتی در ایران هم صحبت کنم که شاید برای مسافران خانمی که مثل من تنها سفر میکنند کمک کننده باشد.
من دختری بیست و چند ساله هستم که امروز روز هشتم سفرم در ایران است. سفری که قرار است چند روز دیگر هم ادامه داشته باشد. من سفرم را از تهران و بعد به کاشان و اصفهان شروع کردم و اکنون در مسیر شیراز هستم. متاسفانه در این یک هفته چندین بار تجربه های وحشتناکی داشتم که در تمام آنها مردانی مرا بصورت آشکار یا ناآشکار آزار دادند که بطور خلاصه میگویم:
 
تهران:
شب اول با یک توریست مرد سوئیسی در محل اقامتم آشنا شدم. وقتی که با هم وارد مترو شدیم، حس کردم کسی انگشتش را به پشت من میزند. مترو چندان شلوغ نبود و من سعی کردم فاصله بگیرم. البته هنوز مطمئن نیستم که از عمد بود یا تصادفی چون سرعت قطار مدام کم و زیاد میشد.
اتفاق بعدی عصر روز بعد بود که تنها به دربند رفته بودم. موقع برگشت دنبال تاکسی میگشتم به سمت تجریش. متاسفانه تاکسی ای که شماره تلفنش را داشتم نمیتوانست انگلیسی صحبت کند. مردی را در خیابان دیدم و از او خواستم پشت تلفن به راننده بگوید من کجا هستم. او چیزی به فارسی گفت و تلفن را قطع کرد و دوستانه به من گفت که من را پیش راننده میبرد. و من هم بشکل احمقانه ای حرفش را باور و به او اعتماد کردم و بر صندلی جلوی ماشین نشستم.
بعد از مدت کوتاهی شروع کرد به من عزیزم گفتن و قصد داشت دستش رو روی پای من بگذارد که من با اصرار گفتم نه و سرش داد زدم. ماشین در حرکت بود و او نمیگذاشت پیاده شوم. وقتی در ترافیک متوقف شد در را باز کردم که پیاده شوم، اما عصبانی شد و بزور دست من را گرفت و میخواست بین دوپایش بگذارد. سپس یکی از ترسناک ترین لبخندها را به من زد. هرجور بود از ماشین پیاده شدم و البته هنوز جای کبودی ها رو بازوی چپم وجود دارد.
 
اتفاق سوم در متروی تهران بود که من دنبال مسیر قطارها میگشتم که مردی بسرعت به سمت من آمد و باسنم را در دست گرفت و سریعا در بین جمعین ناپدید شد.
 
اتفاق چهارم وقتی میخواستم از میدان آزادی به برج میلاد تاکسی بگیرم بود. وقتی که با راننده راجع به قیمت چانه میزدم، راننده ای دیگر آمد و ساک من را برداشت و گفت من را به مقصد می برد. من هم دنبال ساکم راه افتادم. مرد اول خیلی عصبانی شد و به سمت مرد اول آمد و با هم شروع کردند به داد و بیداد و دعوا کردن.
من ساکم را برداشتم و از ماشین پیاده شدم و از هر دوی آنها فاصله گرفتم. رهگذری دیگر به من گفت که باید تاکسی از آژانس یا تاکسیرانی رسمی بگیرم که خیلی هم از آنجا دور نیست و من را به سمت آژانس میبرد. من خیلی از لطفش خوشحال و ممنون بودم تا اینکه دیدم او هم با من سوار تاکسی شد و کنار من نشست! من هرچه گفتم نه کسی گوشش بدهکار نبود!
آن مرد عکسهایی که روی مبایلش از ساحل و دریا و بطریهای ویسکی و وودکا داشت به من نشان میداد و به من و خودش اشاره میکرد. من سرم را [به علامت نه] تکان دادم.
بعد از مدتی او روی گوشی اش نوشت سکس و به من نشان داد. من گفتم نه و بعد از تمام آن اتفاقات سه روز گذشته حس میکردم این دیگر آخر دنیاست.
مرد کلمهء سکس را پاک کرد و نوشت عشق. من چیزی نگفتم وسرم را به سمت دیگر برگرداندم. بعد از آن او عکس آلت مردانه اش را از مبایلش نشانم داد و باز هم یکی دیگر از آن لبخندهای کریه را دیدم. سرش داد زدم نه و او از تاکسی پیاده شد و آرام دور شد انگار که هیچ اتفاقی نیافتاده بود.
 
اصفهان:
بعدازظهر روز ششم پشت قصر چهل ستون قدم میزدم. یک مرد از پشت سر به سمت من آمد و بسرعت و با خشونت راه من را سد کرد. سپس دست انداخت و باسنم رو گرفت. من با تمام توان جیغ کشیدم. مرد [به خیابان] فرار کرد و به سمت ماشینش رفت. دنبالش دویدم و از شمارهء پلاکش عکس گرفتم.
به داخل چهل ستون برگشتم و درحالیکه بشدت ترسیده بودم و حالت تهوع داشتم کمی نشتسم. از شدت گریه و اشک می لرزیدم تا اینکه بالاخره خودم را جمع کردم و بعد از پرسیدن از مردم به ایستگاه پلیس در میدان امام رفتم و ماجرا را برایشان تعریف کردم. عکس پلاک را هم نشان دادم.
ابتدا گفتند که چون جمعه است نمیتوانم پرونده ای باز کنم و اگر حتی میتوانستم هم باید به ایستگاه پلیس دیگری که در حوزهء کاری مربوطه است بروم. گفتم فردا صبح زود از اصفهان میروم و برایشان اتفاقات دیگری که این چند روز پیش آمده بود تعریف کردم. هردو مامور پلیس بخوبی انگلیسی صحبت میکردند و به نظر آدمهای فهمیده ای آمدند. جزییات ماجرا را کامل گوش کردند و قول دادند که برای من پرونده ای باز خواهند کرد و پیگیر کار خواهند بود. البته من هنوز شک دارم که واقعا [در غیاب من] کاری انجام بدهند ولی به هر حال من آنچه در توانم بود انجام دادم.
 
روز هفتم سفر در ورزنه بودم. همه چیز خوب بود. واقعا همه چیز شگفت انگیز بود.
 
روزهشتم:
الان در اتوبوس شبانهء وی.آی.پی از اصفهان به شیراز نشسته ام. برای خودم دو بلیط خریدم که راحتتر باشم. اما ظاهرا فکر این را نکرده بودم که مرد پشت سرم ممکن است انگشتهای کثیفش رو دزدکی به سمت من بیاورد تا آرنجم را لمس کند. من ابتدا مطمئن نبودم چون وقتی نگاه کردم چیزی ندیدم. ولی دوباره اتفاق افتاد. این بار خیلی آرام و زیر چشمی به آرنجم نگاه کردم و انگشتانش رو دیدم که بازویم را لمس میکردند. از جا پریدم و بلند به او گفتم نه! اوکی نیست! مرد شانه هایش را بالا انداخت.
من از مترجم گوگل استفاده کردم و نوشتم " مرد پشت سرم به من دست زد" و به مردی که [در ردیف دیگر] هنوز بیدار بود نشان دادم. به آن مرد اول اشاره کرد و پرسید که آیا او بود؟ سرم را به نشان تایید تکان دادم. اما او هم شانه هایش را بالا انداخت و به مرد دیگری که خواب بود اشاره کرد. مطمئن نیستم آیا منظورش این بود که من هم باید بخوابم یا اینکه کسی که اینکار را کرده است مردی بود که خواب است.
 
این افتاقات واقعا زشت و تکان دهنده اند و من خیلی ناراحتم که چرا در چنین کشور زیبایی که اینقدر داستانهای محشر راجع به آن شنیده ام، این همه مردان ترسناک آزادانه در خیابانها راه میروند و به توریستهای زن دست درازی میکنند. البته به من گفتند که این اتفاقات هرگز برای زنان ایران رخ نمیدهد.
 
در هتل یا خانهء افرادی که میزبانم بودند اتفاقاتی که برایم افتاده بود را تعریف کردم. جوابهایی که گرفتم از این قرار است:
۱- این اتفاقات واقعا نادر است و هیچ وقت برای دختران ایرانی اتفاق نمی افتد. (فقط یک صاحب هتل در تهران به من گفت که این اتفاقات برای زنان ایرانی هم رایج است).
۲- آیا در شب اتفاق افتاد؟
۳- شاید بخاطر این بوده که دختر شرقی (تایلندی) هستی بوده. اما من دختری آلمانی هم دیدم و که سه بار این اتفاقات در تهران برایش پیش آمده بود. یکی از آن اتفاقات خیلی هم جدی و وحشتناک بود. من شماره تماس اون دختر را هم دارم اگر کسی بخواهد ماجرایش را بداند.
۴- احتمالا بخاطر شهرت کشور شماست. (اما ۵ تا از این اتفاقات بدون هیچ مکالمه ای رخ داد)
 
راستش بعد از تمام این ماجراها، من از سفر نتوانستم لذت چندانی ببرم. حتی دیگر نتوانستم به مردمی که میخواستند به من کمک و لطف کنند اعتماد کنم. دیگر نمیتوانم بفهمم چه کسی قصد خوب دارد و چه کسی قصد بد.
 
متاسفانه میخواهم مدت سفرم در ایران را کوتاه کنم و بزودی برگردم. این ماجراها را به این دلیل برایتان گفتم هم چون در سینه ام سنگینی میکرد و هم برای افزایش آگاهی مردم نسبت به این مشکلات. بخصوص برای دخترانی که قصد دارند به تنهایی به ایران سفر کنند.
اصلا قصدم این نیست که مردم ایران را در قالب کلیشه ای منفی قرار بدهم. من آدمهای خیلی خوبی هم اینجا دیدم. اما این اتفاقاتی که برای من افتاد واقعا غیرقابل قبول و ناراحت کننده است جرا که این مردها آزادانه در خیابان راه میروند و همان هوایی را که من نفس میکشم تنفس میکنند.
با مهر
کیت »
 
این ماجرا همین دو روز پیش اتفاق افتاده است. همینجا، روی پوست همین شهر. در همین پایتخت ایران و پایتخت جهان اسلام.
شاید شمای خواننده هم یکی از همان قربانیان باشید. یا یکی از نزدیکانتان قربانی این تعرضات خیابانی باشد.
حس عجیبی است وقتی فکر میکنم که اصلا شاید هم خود شما یکی از همان مردان متعرض و مجرمان و متجاوزان کف خیابانها باشید
 
همهء ما میدانیم که این فاجعهء آزار و مزاحمت های خیابانی به قدری گسترده شده که حتی دیگر متلک انداختن، دنبال کسی راه افتادن، با ماشین جلوی دخترها ایستادن، استفاده از واژه های کریه و زشت و جنسیتی خطاب به دختران و... امری عادی و حتی جزو روال زندگی شهری ما شده است.
 
اولین قدم برای درمان این عارضهء اجتماعی، شناخت و صحبت کردن راجع به آن است. باید فضایی فراهم شود که افراد قربانی بخاطر خجالت یا شرم و حیا، این درد را در سینه تحمل نکنند. دختری را میشناسم که از ترس محدودیتهای بیشتر پدر متعصب و غیرتی اش (این دو واژه برای من بشدت بار منفی دارند) هیچگاه از آنچه در خیابانهای شهر برایش پیش می آید حرف نمیزند. یاد بگیریم قربانی را سرزنش نکنیم. یاد بگیریم که قربانی محکوم نیست. یاد بگیریم که مبادا بخشی از گناه و مسولیت رفتار کثیف این بیماران جنسی کف خیابانها را به گردن قربانی بیاندازیم.
یاد بگیریم اگر دردی دوا نمیکنیم لااقل درد مضاعفی نباشم.
باید فضای بحث و شناخت این معضل فراهم شود. هیچ ارگان و مسوولی به فکر ریشه یابی علمی (و نه از آن حرفهای فله ای و حوزوی) نیست، نه کسی پیگیر اعتراض و درمان و حل موضوع است و نه کسی دستش برای پیگیری و مقابله به جایی بند است.
 
بیایید به یاری کودکان، به یاری دختران و زنان، به یاری همدیگر بشتابیم. این بیماری یک درد مزمن و فراگیر است.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۸۹
تفکر اسلامی - اودنسه ، دانمارک

اگر پوششت مناسب بوده که داری دروغ میگی. ولی اگر نامتناسب بوده؛ دیگه؛ خود کرده را تدبیر نیست!
‌پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۶
۵۴
oghab - هلسینکی، فنلاند

در فیلم صمد ..عین تله میگفت. .صمد به من هم نظر داشت...و حتی چندبار پیشنهادات نامشروع به من داد ولی من زیر بار نرفتم. ...آخه ایران مگه می تونه توریست داشته باشه. .شیر خیراله
‌پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۱
۴۴
1raastgoo - اراک، ایران

یه کشور رو به عقب و فرهنگ پس رفت و عقب افتدده. شرم بر اون کسانی که این آن‌ قلاب را را کردند و ملت ایران را به چنین منجلاب فکری رساندند. کجای دنیا به یه زن اینجور تجاوز میشه؟ آفریقا؟ سیبری؟ هندوستان؟ چین؟ عربستان؟ افغانستان؟ مالدیو؟ شیلی؟ . شرم هم حدی داره با این لجنزار اسلامی.
‌پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۴
۳۴
پروردگار - تهران، ایران

تازه این روزها روزهای خوب مردم ایرانه بهتره تا می تونید لذت ببرید !
‌پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۵
۵۳
rood120 - منچستر، انگلستان

اینها دروغی بیش نیست ، در مملکت امام زمانی فدای آرقا و بچه های شیع حیدری از این چیزها اتفاق نخواهد افتاد . کی زمان شاه یکی به زنان بی حجاب نگاه بد می کرد ، لعنت بر این رژیم فاسد که همه چیز را در مملکت ما حتی اعتقاد ها را هم نابود کرد باد .
‌پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۹
۵۴
rezanl - اتن، یونان

این کارا رو تایید نمیکنم ولی خبر نداره نا امنترین کشور و فاسدترین کشور ( از نظر حقوقی) تایلنده. چه تعداد توریست رو واسه چند دلار که لت و پار نکردن همین تایلندی ها .خیلی پول دوست و نامردن.
‌پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۲۰:۰۱
۴۴
ایران سرفرازم آرزوست - ورشو، لهستان

حتی اگه یک بار هم بوده باشه دردناکه. اما من از این همه دوستان اروپایی(خانوم ها) که ایران رفتن تا حالا این چیزا رو نشنیدم. شاید هم همه می فهمیدن این خانوم تایلندیه و خب دیگه معلومه مردم ایران چه فکری می کنن راجع به اونا (شوخی)
‌پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۷
۶۲
kasra persia - لندن، انگلستان

اگه رگهای گردن بیرون نمیزنه زمان شاه هم همین طور بود ولی الان بدتر شده آگه کسی خواست میتونم داستان های زیادی براشون تعریف کنم.
‌پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۹
۴۸
alvares - زوریخ، سوییس

[::تفکر اسلامی - کپنهاک، دانمارک::] منظورت اینه که اگر کسی‌ مثلا روسری نداشت باید بهش دست درازی کرد یا حتی تجاوز، اگر نظرت مثبت است باید بدانی که همان داعشی و بی‌ چشم رو، صد البته بسیار بی‌ فرهنگ، من موندم با کدامین رو نماز می‌خوانید و نام خدا را میبرید، شما از کافر هم بدترید و در یک کلمه لجن به تمام معنا.
‌پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۲۰:۲۰
۴۴
botparast - میلان، ایتالیا

[::تفکر اسلامی - کپنهاک، دانمارک::]. تو واقعا یه ... به تمام معنایی!یعنی اگه یه نفر پوشش نامناسب داشته باشه حقشه که بهش تجاوز بشه؟؟!! وای بر ما!!
‌پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۲۰:۴۲
۶۳
Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا

مطمئن باشید مردانى که به این کار دست زده اند یا از نماز جمعه بر میگشته اند و یا عازم نماز جمعه بوده اند. امیدوارم روزیکه در صف جهنم ایستاده اند، قانون قصاص شامل حالشان بشود.
‌پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۳
۸۹
تفکر اسلامی - اودنسه ، دانمارک

قدیما که تو بازار چلوکباب میبردن اینور و اونور یه قابم میزاشتن روش که مشخص نشه توش چیه. خوب همه که سیر نیستن. یه سری هم گرسنه. چون اگر معلوم میشد؛ همون سیرهاشم که چلوکباب رو میدیدن؛ گشنشون میشد. پس وای به حال گشنه‌هاش؛ خوب مشخصه؛ حالا همش رو هم که نمیتونستن بخورن؛ ولی سعی میکردن که یه مزه‌ای بکنن.
‌پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۲۱:۱۳
۴۴
Eckankar - ریجاینا، کانادا

حالا این توریست عزیز که فارسی هم بلد نیست کی براش همچین درد دل مفصلی رو به فارسی شیوا نوشته . :):):):).
‌پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۱
۴۲
mahdi_n130 - منچستر، انگلستان

این بنده خدا نمیدونست ما ایرانی ها با شعورترین، فهمیده ترین و متمدن ترین مردمان جهان هستیم؟! مردم ایران فکر میکنند که همه کشورها مردم وسط خیابان سکس میکنند و همه زن های خارجی ج...هستند متاسفانه. ولی برعکس خیلی از زنهای ایرانی زنان کشورهای دیگه برای خودشون، تنشون و جایگاهشون ارزش قایل هستند، به راحتی در آغوش مردی جا نمیگیرن و اجازه نمیدن کسی ازشون لذت ببره. متاسفانه ....
‌پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۱
۳۴
newyork333 - نیویورک، ایالات متحده امریکا

این جریانات تو خیلی‌ از کشورهای خاور میانه زیاده. بیشترشون هم اسلامی هستن، انگار یه رابطه بین این دو موضوع وجود داره!
‌پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۲۲:۲۵
۴۳
aarian - تهران، ایران

از شدت خجالت سرم به زیر ...باید قبول کنیم که فرهنگ عمومی‌ جامعه ما در مورد رفتار با زن بسیار عقب افتاده، بدوی و خجالت آوره و نیاز به آموزش و فرهنگ سازی داریم. از انکار دست برداریم و واقعیت رو ببینیم...
جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۲:۵۹
۴۲
Realman - کالیفرنیا ، ایالات متحده امریکا

دیگه دختره تایلندی چیه که کله پاچش چی باشه . نمیگم امکان نداره ولی ۶ دفعه چرنده
جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۵:۱۴
۴۴
ایران سرفرازم آرزوست - ورشو، لهستان

[::تفکر اسلامی - کپنهاک، دانمارک::]. در همین کشوری که هستی که چلو کبابها در ندارن و بوش هم همه جا پیچیده.پس چرا از این حرکات نیست؟ می دونی چرا؟ چون چشم و دلشون سیره.چون چشماشون عادت کرده. البته یه عده کمی دیگه همیشه پر رو گشنه هستن که از ترس قانون یا هر چیزه دیگه دست درازی نمی کنن. بیشتر همین ایرانی هایی که از کشور خارج میشن هفته دوم سفر خیلی چیزا براشون عادی میشه.و اینو می دونی چرا؟ چون بعضی محدودیت ها دیگه مسخره است (مانند پوشاندن مو) که در بیشتر کشورهای اسلامی هم آزاده. از مردمی که از دیدن مو منع بشن چه توقعی میشه داشت؟؟؟
جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۵:۳۴
۴۴
دژمن الله - روسیه، روسیه

[::تفکر اسلامی - کپنهاک، دانمارک::]. ببین من یک خواهش ازت دارم، می تونی خ ........ه بشی؟
جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۵:۳۵
۳۴
هانی‌ - اسلو، نروژ

[::تفکر اسلامی - کپنهاک، دانمارک::]میگی‌ قدیما کبابا رو توی قابلمه میذاشتن تا کسی‌ نبینه و گشنش نشه.نمیدونم توی دانمارک‌ شما مگه کبابا توی بقچه و قابلمه،چارقدن،پس چرا هیچکس گشنش نیس(سوای شما)و به کبابا حمله نمیکنه؟زمان گذشته‌ای حیونها ی کباب خار بیشتر بودن یا حالا؟آرزو می‌کنم دیگه هیچ کبابی توی قابلمه و گونی نباشه بذار تا به کوری چش کرکس‌ها و لاشخورا هر طور که دوس دارن زندگی کنن.
جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۶:۲۱
۴۵
Liberte - ارومیه، ایران
متاسف شدم. حالا ما که کشور توریستی نیستیم .ولی این تحولاتیه که تو کشور مون برای دخترها و زنان اتفاق می افته.هر کس هم بگه نه یعنی کلا ، از هیچی خبر نداره. انقدر زیاد که گویی خانوم ها هم قبول کرده اند که مردها ذاتا بایست بی تربیت باشند و این شیطنت و شهوت خصیصه اجتناب ناپذیرشون هستش. در صورتی که اینها از مختصات یک جامعه بیمار و افسرده و سرشار از عقده های روانی و سادیسمی می تونه باشه.
جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۰
۳۹
winnie1987 - بيرمنگهام، انگلستان
دوستان با عجله قضاوت نکنید. اول از همه، از این زنهای تایلندی زشت تر در دنیا وجود نداره. دوما این خانوم گفته ایران ناامن هست؟ همین الان خوندم که یک خانواده انگلیسی‌ در تایلند مورد حمله وحشیانه قرار گرفتند، این هم فیلمش: ...... اگر مدیران محترم سایت نمی‌تونند لینک من رو بگذارند، حداقل این خبر رو در سایت خودشون منتشر کنند. با تشکر.
جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۲
۳۵
*پسر شجاع* - تهران، ایران

اینایی که مزاحم شدن واقعا کار بدی انجام دادن که اینم نتجیه فرهنگ دینی و جدایی زن و مرد تو ایرانه که اگه کسی دنبال دلیلشه باید این فرهنگ جدایی زن و مرد تو ایران عوض بشه..ولی برام جای سواله با این شهرتی که تایلند داره اگه این خانم به یه کشور اروپایی هم بره و بدونن که تایلندیه چه جور برخوردی باهاش میکنن شاید به این صورتی که ایران بوده نباشه ولی فکر میکنم تاثیر زیادی در نوع رفتار شون با این خانم داشته باشه ..
جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۱
۶۲
kasra persia - لندن، انگلستان
[::*پسر شجاع* - تهران، ایران::]. مطمئن باشید که برخورد ناجوری نخواهد داشت من شغلم ایجاب میکنه که واسه تعمیرات هر روز به هتلها، رستورانها ، پاب، هتل و کلا اینجوری جاها میرم و از منیجر تا آشپز و غیره رو اکثریت خانمها و بیشتر خارجی و از همه جا اونها هستند شمارو دارلینگ، هانی، دیر، سویتی و. صدا میکنند ولی منظوری نیست و کسی هم توهم برش نمیداره . ممکنه شما سئوال کنی که آیا نامزد، شوهر ویا دوست پسر دارند و یا خیرو اونها هم راحت جواب میدن و آگه توافق و یا میلی بود وارد مراحل بعدی میشن. جلو کسی ترمز کردن و قول خودمان بلند کردن و یا متلک و یا دست درازی کردن ویا بصورت کلامی مزاحم شدن جرم محسوب میشه و میتونه شدیدا مورد پیگرد قانونی قرار بگیرد.
جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۹
۳۵
*پسر شجاع* - تهران، ایران

[::kasra persia - لندن، انگلستان::]. منظورم شهرتی هست که تایلند بخاطر تجارت سکس داره و این باعث طرز فکر مخصوص در دنیا نسبت به اکثر زنهای تایلندی میشه شاید خیلی از زنهاشون اینطور نباشن مثل ایران و کشورهای خاورمیانه که در دنیا به تروریست بودن تبلیغ شده و همواره در ردیف اول اتهام تروریست بودن قرار داره مگر اینکه خلافش ثابت بشه..
جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۷:۲۸
۱۰۷
pars40 - فرایبورگ، سوییس
کار زشتیه اما تجربه در سوییس رو میگم براتون کاسانی که اینجا در محیط کار باشن حتما میبینن در ظاهر همه خیلی مودب هستن اما وقتی بریدجایی که جز کارکنان کسی نیست خوب میبینید چقدر زن و مرد انگولک میکنن هم رو برای خود من در محیط کاری که تازی وارد شده بودم پیش آمد یک آقایی قسمت نشیمن اینجانب رو لمس کرد جلو چشم دست کم ۲۰ تا زن و مرد دیگه این اتفاق هم هم برای زنها میوفته هم بر ای مردها دیگه بماند که چه شوخی های زشت کلامی چه در همنشینی ها خانوادگی و کاری میکنن . همین کشور سوئیس اگر یک هزارم فشار سرکوب و مشکلات مالی و فرهنگی ایران رو داشته باشن تماشاییه شوخی هایی میکنن که آدم شرم میکنه بگه . با سند و مدرک هم میگم در ضمن درباره محیط کاری کارگری هم نیست همه تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و با فرهنگ هستن دیگه بماند محیط کارگری اینهم تا به حال از زن و مرد شنیدم و دیدم . فقط تفاوت اینه که اسمش اینجا شده آزادی اما در کشورهایی مثل ایران شده آزار .
جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۸:۵۹
۶۲
kasra persia - لندن، انگلستان
[::*پسر شجاع* - تهران، ایران::]. دوست عزیز انها در اینجا چنین معروفیتی ندارند حتی دیدم که بعضی ها همسر تایلندی دارند و خیلی هم راضی هستند، اغلبشان بسیار زحمتکش و وفادار هستند. عزیز هم وطن بذار اینو واست بگم تو ایران خودمون آقا صبح اول صبح میخواد بره سر کار و خانمش ازش تقاضا میکنه که اونو تا یه جایی برسه ولی این آقا دیرش میشه امتناع میکنه ولی به محض دور شدن از خونه حس انسان دوستیش گل میکنه و میخواد بعضی ها رو برسونه و این بعضی ها خانمها هستند و ترجیحا با بر و روی خوب .آقایون هر موقع که بتونم با رفقا در مورد زید هاشون گپ میزنند، و هر گونه انحراف و ازمحلال اخلاقی رو افتخار میدونند. کاش میشد بیشتر توضیح بدم
جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۲۰:۵۲
۳۵
*پسر شجاع* - تهران، ایران
[::kasra persia - لندن، انگلستان::]. دوست عزیز اگه اینطوره که حرفی نیست ما فقط سوال کردیم..چون حداقل در مورد زنان روسی و اکراینی کلا اروپای شرقی خیلی دید مثبت نیست که البته شاید این هم نادرست باشه و مسلما شامل اکثریت اونها نمیشه.
شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۷:۰۵
۵۴
iranking - مونیخ، آلمان
ما ایرانیها چند تا مشکل بزرگ داریم و یکیش پیش داوریه و اینکه به عقلمون رجوع نمیکنیم و همه رو با همون محفوظات ذهنی و داستان پردازیهای چند تا لنپن به یه چوب میرونیم ! این موضوع در مورد پیشداوریهامون مثلا در مورد همه مردم ترک - عرب - ...اصفهانی ....قزوینی ..لر ...کرد .. هم صادقه ! با همون پیشداوری ما همه تایلندیها فاحشه هستند !!!! حتی اگه پروفسور باشند !!! و همه اخوندا صادقند چون ریش دارند !! همه زنهای با حجاب عفیفند چون ....... به همین دلیل هم همیشه ازدنیا عقبیم ! چون بجای فکر کردن همه چیزو فرموله کردیم و تنها همون فرمول از پیش تعیین شده رو قبول داریم ولاغیر !
شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۲۲:۱۰
razmandeh - استکهلم، سوئد
[::تفکر اسلامی - کپنهاک، دانمارک::]. مثل همه آخوندزاده ها یک مریض ....هستی !!!! یک مریض خطرناک و باید این سایت از حضور افرادی با افکار اینچنینی در سایت خوداری کنه !!!! لطفا همه این درخواست را از مسئولین سایت داشته باشند تا این افراد مریض نتونند ابراز مرض کنند !!!
یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۳:۲۵
۵۸
liberté - مونترال، کانادا
این ها پول میگیرن در مورد ایران بد بنویسن. عینه اون دو تا توریست مزدور ایتالیایی. هدف اینه که گردش گری رو در ایران از بین ببرن تا کارتل های نفتی و اسلحه سازی همچنان نفت و منابع ایران رو با خیال راحت و سر فرصت بچاپن.
یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۵
۳۴
غریبه_021 - تهران، ایران
این اتفاقات صد در صد برای خانومهای ایرانی هم میافته شاید با شدت کمتر فقط طبق معمول که که یه روده راست تو شکم این جماعت نیست خالی بستن . نمیگم شما پیج فیسبوک بزنی و یه سری مردمان لش تو ایران رو رسوا کنی وگرنه هرچی زنهای ایرانی بگن همین مردای کثیف و حاضر جواب اینکاره بر میگردن میگن مشکل از خود خانومهاست حالا هی بگو من که با مانتو مغنعه که از دانشگاه یا سر کار برمیگردم که سر کارم حق ارایش هم ندارم این مسایل رو دیدم !!! کو گوش شنوا. شما بگو تا این ملت عقب افتاده بفهمند که کثافت بازاری که راه انداختن فرت و فرت میگن اروپا و امریکا هم اینطوریه توهم ذهن بیمار این جماعت بیمار جنسیه . قابل توجه دوستان متاسفانه الان چارچوب ذهنی خیلی از این عقب افتاده ها از مفهوم ازادی همینه تمام غش و ضعفشون واسه به اصطلاح خودشون خارج !!! رفتن اینه که فکر میکنن امریکا اروپا ملت راست راست راه میرن و تو خیابون به این و اون تعرض میکنند همینا هستن که تو همین سایت هرروز خبر پرونده های تجاوزشون تو کشورهای اروپایی درج میشه
یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۲۳:۲۹
۳۴
غریبه_021 - تهران، ایران
[::liberté - مونترال، کانادا::]. [::liberté - مونترال، کانادا::]. نه دوست محترم مطمئن باشید هیچکس هیچ پولی نگرفته هیچ دروغی هم نگفته . شما باید خیلی وقت پیش از ایران رفته باشی الان اگه یه سر بیایی ایران میبینی چه وضعی شده. از بچه 12 ساله تا پیرمرد شصت ساله یه گوشی با تلگرام(مسنجری که به هیچ عنوان فیلتر نمیشه) دستش گرفته داره صبح تاشب فیلم پ.و.ر.ن نگاه میکنه هیچ اموزش یا . تو این زمینه ها هم نیست هرچی تو این ویدئو های مستهجن میبینن فیلمایی از خشونت جنسی و. میشه تعریف و تجسمشون از روابط ازاد در کشورهای ازاد.
یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۲۳:۴۶
۴۴
sasan87 - سیاتل، ایالات متحده امریکا
تایلند و برزیل هم که همه می دونند به چی معروفه . برو خانم تو توهم توطئه داری توی ایران اگر واقعا بخوان کاری کنند تو باید با بچه برای گشتی خونتون . اومده ایران دیده کسی محلش نمی ذاره به دری بری افتاده
‌سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۵
۳۹
Alireza.mahdavi - هرات، افغانستان
حتی با این همه ناامنی توی afgما این اتفاقات نادره
‌پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۶:۳۶
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.