یک پرستار ۵ مهمترین افسوس آدمها در بستر مرگ را بیان میکند
رأی دهید
" هنگامیکه مردم با فناپذیری روبهرو میشوند، خیلی زیاد رشد میکنند. و من یاد گرفتم که هیچ وقت قابلیت رشد کسی را دستِ کم نگیرم. بعضی تغییرات قابلتوجه بودند. همانطور که انتظار میرفت، هرکدام از آنها هیجانات مختلف، انکار، ترس، خشم، ندامت، انکار بیشتر و در نهایت پذیرفتن حقیقت را تجربه کردند. هر بیماری آرامشاش را قبل از رفتن از این دنیا یافت، تکتک آن-ها"
من از وب سایتِ وار نکاتی را دریافت کردم و با درکم از اطلاعاتِ بهاشتراک گذاشتهشده پیش رفتم.
'ایکاش جرأت داشتم مطابق ارزشهای خودم زندگی میکردم، نه آنچه دیگران از من از انتظار داشتند'
این افسوس پربسامدترین و قابلدرکترین افسوس بود. کسانیکه با مرگ روبهرو میشوند به اینکه عمیقا واقعیتها را درک میکنند معروف هستند. بیشتر آنها میدانند چهقدر از رویاهایشان دست کشیدند و آنها را ناتمام باقی گذاشتند. وار خاطر نشان میکند که، 'بیشتر مردم حتی نیمی از رویاهایشان را محقق نکرده بودند و باید با دانستن اینکه علت این امر انتخابهایی است که آنها کرده بودند یا نکرده بودند، دار فانی را وداع میگفتند.'
به خودتان بیحرمتی نکنید یا خودتان را از عشقی که سزاوارش هستید محروم نکنید. اگر شما از آن دسته افرادی هستید که میگذارید ترس شما را عقب بیاندازد، جزو افرادی خواهید بود که بهخاطر انتخابهایی که کردهاید به سختی خودتان را میبخشید.
'ایکاش آنقدر سخت کار نمیکردم'
"این افسوس تمام بیماران مردی بود که من پرستارشان بودم. آنها جوانی فرزندانشان و همراهی شریک زنگیشان را ندیدند. زنان هم از این افسوس صحبت میکردند. اما از آنجا که بیشتر آنها از نسلِ قدیمیتر بودند، بسیاری از بیمارانِ زن نان آور خانواده نبودند. تمام مردانی که من پرستارشان بودم از اینکه بیشتر زندگیشان را به کار زیاد مشغول بودند، عمیقا اظهار پشیمانی می-کردند."
خلاصه اینکه در زندگی چیزهایی وجود دارد که از پول مهمتر است. زندگیتان را طوری طراحی کنید که افراد یا رویدادهایی را که برایتان مهم است، در بر گیرد. آیا شما سعی دارید به خاطر بسپارید و به نان تستی که درست کردید یا تعطیلات تابستانی که با دوستان و خانوادهتان سپری کردید، افتخار کنید؟ کارها همیشه با بزرگ کردن حس غرورم به من اطمینان خاطر میدهند. ببینید شما به چند میز میتوانید سرویس بدهید. به تمام خاکهایی که بیل میزنید نگاه کنید. آیا باز هم این همان چیزی است که شما با علاقه به خاطر میسپارید؟ ما به پول نیاز داریم تا وارد بازی پیچیدهی جامعه شویم، اما آن را به صورت بازی حفظ کنید و نگذارید بر شما مسلط شود.
'ایکاش من جرأت ابراز احساساتام را داشتم'
وار اشاره میکند،
'بیشتر مردم احساساتشان را سرکوب کردند تا با دیگران در صلح و سازش باشند. در نتیجه، آنها برای وجود متوسط سازش کردند و هیچ وقت به آن چیز که واقعا قابلیتِ شدناش را دارند، تبدیل نشدند. در نتیجه بیشتر آنها مبتلا به بیماریهایی بودند که با تلخی و رنجش مرتبط بودند.'
همهی ما آدمهای اطرافمان را امتحان میکنیم و با آنها سازش میکنیم. بین سازش و تسلیم تفاوت وجود دارد. شادمانی کسی لازم نیست به بهای خوشی دیگری به وجود بیاید. هر کسی که میخواهم زندگیام را با او شریک شوم حتی هیچ وقت این را از من نمیخواهد. اگر میدانستم که دوستانم داشتند برای شادمانی من بهای شخصی میپرداختند، به شدت ناراحت میشدم. پس من صادقانه با افراد زندگیام ارتباط برقرار میکنم تا با هم بتوانیم شادمانی و رشد شخصی را به حداکثر برسانیم. دیگر برای چیزی که بهتر است آزاد باشد، بهایی نپردازید.
'ایکاش ارتباط با دوستانام را حفظ میکردم'
خلاصهای از احساساتِ بیماران خانم وار مرا به گریه انداخت،
آنها اغلب مزیتهای کامل دوست قدیمی را تا هفتههای آخر عمرشان به درستی درک نمیکنند و همیشه گشتن به دنبال آنها ممکن نیست. بیشتر آنها به قدری درگیر زندگیشان شدند که گذاشتند دوستیهای طلاییشان در طول سالها از بین برود. افسوسهای عمیق بسیاری دربارهی اختصاص ندادن وقت و تلاش به دوستیهایی که سزاوارش بودند، وجود داشت. همه در روزهای آخر عمرشان دوستانشان را از دست میدهند.
این درک مرا بیشتر از آن ۵ افسوس دیگر ناراحت کرد. برای کسانیکه در شرفِ مرگ هستند، فکر کردن به اینکه هیچکس به آنها فکر نمیکند و یادی از آنها نمیکند باعث میشود آنها از درون سرد شوند. خوب رفتار کردن با دوستان نکتهی اخلاقی این داستان است. حتی در ابراز احساسات به کسانیکه عاشقشان هستید تأمل نکنید. آنها بیشتر از همیشه از این کار تقدیر میکنند.
حفظ ارتباط با دوستان در این روزها چه سخت است. حتی اگر یک یادداشت کوچک باشد یا یک سلام، آن را بفرستید. آن پیام اهداف قوی را انتقال میدهد که همراه دریافتکننده باقی خواهد ماند.
'ای کاش به خودم اجازه میدادم شادتر باشم
این افسوس به طور شگفتانگیزی رایج است. بسیاری از مردم تا آخر هم درک نکردند که شادمانی یک انتخاب است. آنها گرفتار الگوها و عادات قدیمی شدند. خانم وار بیان میکند، 'این به اصطلاح آسایشِ حاصل از آشنایی هیجاناتشان و زندگیهای جسمانیشان را فرا گرفته است. ترس از تغییر آنها را وادار کردکه به دیگران و به خودشان وانمود کنند که راضی هستند. وقتی عمیقتر میشویم، میبینیم که آنها آرزو دارند خوب بخندند و دوباره در زندگیشان حماقت کنند.'
این من را پر از انرژی کرد. من به خوشحالی به عنوان هدفی نگاه میکنم و تا زمانیکه شما برای رسیدن به آن تلاش میکنید، نمیتوانید بازنده شوید. هیج خوشحالی 'نامحدودی' که همیشه به دنبالاش هستیم وجود ندارد، فقط احساسات هستند که میتوانیم با کسانی که دوستشان داریم، به اشتراک بگذاریم. ما درگیر ایدهی 'دنیای کامل' میشویم. هنگامیکه آن معیارهای ناممکن نمی-توانند محقق شوند، ما با چیزهایی راضی میشویم که خیلی متفاوتتر از آن چه سزاوارش هستیم، هستند. به تلاش ادامه دهید. به جنگیدن ادامه دهید. از همه مهمتر به عشق ورزیدن ادامه دهید.
ترجمه: تحریریه نشریه بازده
منبع- اسپیریت ساینس
دیدگاه خوانندگان
۶۳
mina minavand - هانور، آلمان
ممنون از این متن،خیلی عالی بود.ما انسانها متاسفانه همیشه فرصتهارو از دست میدیم بعدش هم برای فرصتهارو جدید دیر شده :(
جمعه ۱۳ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۷
۴۷
دایره مینا - آمبائه، وانواتو
"دوستِ شما نیاز بر آمدهُ شماست. دشتِ شماست که در آن با علاقه و عشق بذرافشاندید و با شُکر گزاری درو می کنید.توشه و زاد و کانونِ گرم محبت ُ شماست,زیرا در او صلح و صفا می جوئید و چون دوستتان افکارش را با شما بی پرده در میان می گذارد,نه از آن «نه» ای که در ضمیرتان می گذرد بیم دارید و نه از «آری» دریغ می ورزید و چون خاموش می ماند,دلتان همچنان به دلش گوش میدهد زیرا که در عالم دوستی هنگام سکوت کلیهُ افکار و تمنیات ,سراسر انتظارات با مسرتی بر زبان نیامده,پدیدار و رد و بدل می شود,پس چون از او جدا شدید آزرده خاطر نخواهید بود,زیرا آنچه را در وجود اوست بیشتر به شما تعلق دارد شاید در غیبت اش روشنتر شود همچنان که کوه در نظر کوه پیمائی که در صحرا باشد ,روشنتر آید پس بگذارید هیچ منظوری در دوستی نباشد مگر عمیق تر کردن روح دوستی زیرا اگر عشق چیز دیگری را جز افشای رازش جستجو کند ,دیگر عشق نیست بلکه دامی ست گُسترده که تنها صیدش بیهودگی هاست!بگذارید بهترین تان از آن دوستتان باشد! " از :جبران خلیل گیبران -گنجینه !
جمعه ۱۳ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۶
۴۴
amirir - تهران، ایران
خدا رو شکر من زمان مرگم هیچکدوم از این افسوسها رو نخواهم خورد. :) چون همشو اجرا میکنم. انسانها زمان مرگ خودشون خیلی افسوس نمیخورن چون انسان هم نوعی حیوان تسلیم پذیر هست. یعنی در زمان نزدیک شدن به مرگ تسلیم مرگ میشه. و درک چندانی از رفتار گذشته خودشون ندارند. به نظر من بدترین افسوسها در زمان مرگ عزیزان (مادر،پدر،همسر،فرزند،خواهر،برادر،دوست خوب ) هست. مراقب باشید که از محبت به اینها که گفتم و بخصوص پدر و مادر وحتی پدربزرگ و مادربزرگ غافل نشید چون خیلی حسرت انگیزه.
شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۰:۴۳
۴۴
amirir - تهران، ایران
خدا رو شکر من زمان مرگم هیچکدوم از این افسوسها رو نخواهم خورد. :) چون همشو اجرا میکنم. انسانها زمان مرگ خودشون خیلی افسوس نمیخورن چون انسان هم نوعی حیوان تسلیم پذیر هست. یعنی در زمان نزدیک شدن به مرگ تسلیم مرگ میشه. و درک چندانی از رفتار گذشته خودشون ندارند. به نظر من بدترین افسوسها در زمان مرگ عزیزان (مادر،پدر،همسر،فرزند،خواهر،برادر،دوست خوب ) هست. مراقب باشید که از محبت به اینها که گفتم و بخصوص پدر و مادر وحتی پدربزرگ و مادربزرگ غافل نشید چون خیلی حسرت انگیزه.
شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۰:۴۳
۴۷
دایره مینا - آمبائه، وانواتو
"دوستِ شما نیاز بر آمدهُ شماست. دشتِ شماست که در آن با علاقه و عشق بذرافشاندید و با شُکر گزاری درو می کنید.توشه و زاد و کانونِ گرم محبت ُ شماست,زیرا در او صلح و صفا می جوئید و چون دوستتان افکارش را با شما بی پرده در میان می گذارد,نه از آن «نه» ای که در ضمیرتان می گذرد بیم دارید و نه از «آری» دریغ می ورزید و چون خاموش می ماند,دلتان همچنان به دلش گوش میدهد زیرا که در عالم دوستی هنگام سکوت کلیهُ افکار و تمنیات ,سراسر انتظارات با مسرتی بر زبان نیامده,پدیدار و رد و بدل می شود,پس چون از او جدا شدید آزرده خاطر نخواهید بود,زیرا آنچه را در وجود اوست بیشتر به شما تعلق دارد شاید در غیبت اش روشنتر شود همچنان که کوه در نظر کوه پیمائی که در صحرا باشد ,روشنتر آید پس بگذارید هیچ منظوری در دوستی نباشد مگر عمیق تر کردن روح دوستی زیرا اگر عشق چیز دیگری را جز افشای رازش جستجو کند ,دیگر عشق نیست بلکه دامی ست گُسترده که تنها صیدش بیهودگی هاست!بگذارید بهترین تان از آن دوستتان باشد! " از :جبران خلیل گیبران -گنجینه !
جمعه ۱۳ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۶
۶۳
mina minavand - هانور، آلمان
ممنون از این متن،خیلی عالی بود.ما انسانها متاسفانه همیشه فرصتهارو از دست میدیم بعدش هم برای فرصتهارو جدید دیر شده :(
جمعه ۱۳ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۷
۶۳
mina minavand - هانور، آلمان
ممنون از این متن،خیلی عالی بود.ما انسانها متاسفانه همیشه فرصتهارو از دست میدیم بعدش هم برای فرصتهارو جدید دیر شده :(
جمعه ۱۳ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۷
۴۷
دایره مینا - آمبائه، وانواتو
"دوستِ شما نیاز بر آمدهُ شماست. دشتِ شماست که در آن با علاقه و عشق بذرافشاندید و با شُکر گزاری درو می کنید.توشه و زاد و کانونِ گرم محبت ُ شماست,زیرا در او صلح و صفا می جوئید و چون دوستتان افکارش را با شما بی پرده در میان می گذارد,نه از آن «نه» ای که در ضمیرتان می گذرد بیم دارید و نه از «آری» دریغ می ورزید و چون خاموش می ماند,دلتان همچنان به دلش گوش میدهد زیرا که در عالم دوستی هنگام سکوت کلیهُ افکار و تمنیات ,سراسر انتظارات با مسرتی بر زبان نیامده,پدیدار و رد و بدل می شود,پس چون از او جدا شدید آزرده خاطر نخواهید بود,زیرا آنچه را در وجود اوست بیشتر به شما تعلق دارد شاید در غیبت اش روشنتر شود همچنان که کوه در نظر کوه پیمائی که در صحرا باشد ,روشنتر آید پس بگذارید هیچ منظوری در دوستی نباشد مگر عمیق تر کردن روح دوستی زیرا اگر عشق چیز دیگری را جز افشای رازش جستجو کند ,دیگر عشق نیست بلکه دامی ست گُسترده که تنها صیدش بیهودگی هاست!بگذارید بهترین تان از آن دوستتان باشد! " از :جبران خلیل گیبران -گنجینه !
جمعه ۱۳ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۶
۴۴
amirir - تهران، ایران
خدا رو شکر من زمان مرگم هیچکدوم از این افسوسها رو نخواهم خورد. :) چون همشو اجرا میکنم. انسانها زمان مرگ خودشون خیلی افسوس نمیخورن چون انسان هم نوعی حیوان تسلیم پذیر هست. یعنی در زمان نزدیک شدن به مرگ تسلیم مرگ میشه. و درک چندانی از رفتار گذشته خودشون ندارند. به نظر من بدترین افسوسها در زمان مرگ عزیزان (مادر،پدر،همسر،فرزند،خواهر،برادر،دوست خوب ) هست. مراقب باشید که از محبت به اینها که گفتم و بخصوص پدر و مادر وحتی پدربزرگ و مادربزرگ غافل نشید چون خیلی حسرت انگیزه.
شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۰:۴۳
۶۳
mina minavand - هانور، آلمان
ممنون از این متن،خیلی عالی بود.ما انسانها متاسفانه همیشه فرصتهارو از دست میدیم بعدش هم برای فرصتهارو جدید دیر شده :(
جمعه ۱۳ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۷
۴۷
دایره مینا - آمبائه، وانواتو
"دوستِ شما نیاز بر آمدهُ شماست. دشتِ شماست که در آن با علاقه و عشق بذرافشاندید و با شُکر گزاری درو می کنید.توشه و زاد و کانونِ گرم محبت ُ شماست,زیرا در او صلح و صفا می جوئید و چون دوستتان افکارش را با شما بی پرده در میان می گذارد,نه از آن «نه» ای که در ضمیرتان می گذرد بیم دارید و نه از «آری» دریغ می ورزید و چون خاموش می ماند,دلتان همچنان به دلش گوش میدهد زیرا که در عالم دوستی هنگام سکوت کلیهُ افکار و تمنیات ,سراسر انتظارات با مسرتی بر زبان نیامده,پدیدار و رد و بدل می شود,پس چون از او جدا شدید آزرده خاطر نخواهید بود,زیرا آنچه را در وجود اوست بیشتر به شما تعلق دارد شاید در غیبت اش روشنتر شود همچنان که کوه در نظر کوه پیمائی که در صحرا باشد ,روشنتر آید پس بگذارید هیچ منظوری در دوستی نباشد مگر عمیق تر کردن روح دوستی زیرا اگر عشق چیز دیگری را جز افشای رازش جستجو کند ,دیگر عشق نیست بلکه دامی ست گُسترده که تنها صیدش بیهودگی هاست!بگذارید بهترین تان از آن دوستتان باشد! " از :جبران خلیل گیبران -گنجینه !
جمعه ۱۳ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۶
۴۴
amirir - تهران، ایران
خدا رو شکر من زمان مرگم هیچکدوم از این افسوسها رو نخواهم خورد. :) چون همشو اجرا میکنم. انسانها زمان مرگ خودشون خیلی افسوس نمیخورن چون انسان هم نوعی حیوان تسلیم پذیر هست. یعنی در زمان نزدیک شدن به مرگ تسلیم مرگ میشه. و درک چندانی از رفتار گذشته خودشون ندارند. به نظر من بدترین افسوسها در زمان مرگ عزیزان (مادر،پدر،همسر،فرزند،خواهر،برادر،دوست خوب ) هست. مراقب باشید که از محبت به اینها که گفتم و بخصوص پدر و مادر وحتی پدربزرگ و مادربزرگ غافل نشید چون خیلی حسرت انگیزه.
شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۰:۴۳
۴۴
amirir - تهران، ایران
خدا رو شکر من زمان مرگم هیچکدوم از این افسوسها رو نخواهم خورد. :) چون همشو اجرا میکنم. انسانها زمان مرگ خودشون خیلی افسوس نمیخورن چون انسان هم نوعی حیوان تسلیم پذیر هست. یعنی در زمان نزدیک شدن به مرگ تسلیم مرگ میشه. و درک چندانی از رفتار گذشته خودشون ندارند. به نظر من بدترین افسوسها در زمان مرگ عزیزان (مادر،پدر،همسر،فرزند،خواهر،برادر،دوست خوب ) هست. مراقب باشید که از محبت به اینها که گفتم و بخصوص پدر و مادر وحتی پدربزرگ و مادربزرگ غافل نشید چون خیلی حسرت انگیزه.
شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۰:۴۳
۴۷
دایره مینا - آمبائه، وانواتو
"دوستِ شما نیاز بر آمدهُ شماست. دشتِ شماست که در آن با علاقه و عشق بذرافشاندید و با شُکر گزاری درو می کنید.توشه و زاد و کانونِ گرم محبت ُ شماست,زیرا در او صلح و صفا می جوئید و چون دوستتان افکارش را با شما بی پرده در میان می گذارد,نه از آن «نه» ای که در ضمیرتان می گذرد بیم دارید و نه از «آری» دریغ می ورزید و چون خاموش می ماند,دلتان همچنان به دلش گوش میدهد زیرا که در عالم دوستی هنگام سکوت کلیهُ افکار و تمنیات ,سراسر انتظارات با مسرتی بر زبان نیامده,پدیدار و رد و بدل می شود,پس چون از او جدا شدید آزرده خاطر نخواهید بود,زیرا آنچه را در وجود اوست بیشتر به شما تعلق دارد شاید در غیبت اش روشنتر شود همچنان که کوه در نظر کوه پیمائی که در صحرا باشد ,روشنتر آید پس بگذارید هیچ منظوری در دوستی نباشد مگر عمیق تر کردن روح دوستی زیرا اگر عشق چیز دیگری را جز افشای رازش جستجو کند ,دیگر عشق نیست بلکه دامی ست گُسترده که تنها صیدش بیهودگی هاست!بگذارید بهترین تان از آن دوستتان باشد! " از :جبران خلیل گیبران -گنجینه !
جمعه ۱۳ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۶
۶۳
mina minavand - هانور، آلمان
ممنون از این متن،خیلی عالی بود.ما انسانها متاسفانه همیشه فرصتهارو از دست میدیم بعدش هم برای فرصتهارو جدید دیر شده :(
جمعه ۱۳ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۷