جنایت به خاطر دختر روستایی

دوئل عشقی میان دو جوان روستایی با قتل یکی از آنها رنگ خون گرفت.  این حادثه هنگامی رخ داد که دو جوان از اهالی روستایی در جاده نظامی شهرستان قائمشهر درباره ازدواج با یک دختر از ساکنان روستا با هم اختلاف نظر پیدا کرده و یک دوئل ناخواسته را ترتیب دادند.

بنا بر این گزارش، نیمه شب روز یکشنبه 11 بهمن ماه 94 در تماسی از سوی مسئولان بیمارستان رازی قائمشهر، مأموران مرکز فوریت‌های پلیسی 110 در جریان مرگ پسر جوانی روی تخت بیمارستان قرار گرفتند.

با هماهنگی‌های انجام گرفته بلافاصله اکیپی از نیروهای پلیس کلانتری 12این شهرستان در بیمارستان حضور یافته و تحقیق در این باره را در دستور کار خود قرار دادند.

بر اساس اظهارات مسئولان بیمارستان، پسر جوان بر اثر اصابت یک ضربه کارد از ناحیه پشت کتف مجروح شده و توسط دو سرنشین یک خودروی پراید سفید رنگ به بیمارستان انتقال داده شده بود اما بعد از دقایقی سرنشینان پراید وقتی متوجه وخامت وضعیت عمومی جوان مجروح شدند پا به فرار گذاشته و بیمارستان را ترک کردند.  در همین راستا مشخص شد که تیم پزشکی بعد از انتقال جوان مجروح به بیمارستان با وجود تلاش‌های انجام گرفته نتوانسته‌اند مانع از مرگ وی شوند و او بی‌آن‌که به هوش بیاید تسلیم مرگ شده است. با توجه به این اطلاعات به دستور سرهنگ علی اتباعی طبری فرمانده پلیس قائمشهر تجسس‌های ویژه پلیس برای شناسایی هویت قربانی حادثه آغاز شد تا اینکه مشخص شد او پژمان نام داشته و 20 ساله بوده که در روستایی در جاده نظامی قائمشهر سکونت داشته است.

با توجه به این یافته‌ها تحقیقات درباره علت و چگونگی وقوع حادثه آغاز شد تا اینکه مشخص شد قربانی حادثه وقتی با دوستانش بوده، با فرد دیگری درگیر شده و با ضربه کارد او مجروح و در نهایت جان سپرده است.  با توجه به این موارد اقدامات پلیس برای ردیابی عامل قتل در دستور کار پلیس قرار گرفت تا اینکه 8 تن از افرادی که در جریان ماجرا بودند در مدت زمان کوتاهی شناسایی و مورد بازجویی قرار گرفتند.  در جریان این بازجویی‌ها مشخص شد که عامل جنایت پسر 21 ساله‌ای از ساکنان روستای افرا بوده و شهروز نام دارد.

مأموران پلیس قائمشهر وقتی دریافتند وی بعد از حادثه هراسان به خانه آمده و بلافاصله آنجا را ترک کرده است، تحقیقات درباره مکان‌های احتمالی پنهان شدن وی را در دستور کار قرار دادند تا اینکه رد متهم در یکی از تالار‌های پذیرایی جاده نظامی به دست آمد.

مأموران بلافاصله محل مورد نظر را به محاصره خود در آورده و به جست و جو پرداختند تا اینکه متهم به قتل را در حالی که در داخل انبار این تالار پذیرایی زیر پتوها به خواب رفته بود، ‌پیدا کردند.

متهم که باور نداشت به این سرعت از سوی پلیس مورد شناسایی قرار گرفته و بازداشت شود، در مراحل مقدماتی تحقیقات مأموران هر گونه دخالتی در ماجرای قتل را منکر شد و ادعا کرد در این ماجرا بی‌تقصیر است، اما وقتی با ارائه دلایل و مستندات غیر قابل انکار پلیس روبه‌رو شد به ماجرای درگیری اعتراف کرد.
وی در بازجویی‌ها به افسر پلیس گفت: از مدتها قبل به دختری از ساکنان روستا علاقه‌مند بودم و قصد داشتم با او ازدواج کنم اما در راه رسیدن به وی پسر جوانی رقیبم شد. بدین ترتیب کینه مقتول را به دل گرفته و تصمیم گرفتم او را بترسانم تا از سر راهم کنار برود. زمان حادثه نیز در یک لحظه عصبانی شدم و با کارد آشپزخانه ضربه‌ای به پشت او زدم، اما فکر نمی‌کردم ضربه کشنده باشد. بعد از فرار از محل حادثه کارد را شسته و در آشپزخانه گذاشتم. سپس به انباری تالار پذیرایی که متعلق به آشنایان یکی از دوستانم بود پناه بردم.

با توجه به این اظهارات متهم به قتل به همراه دو تن از دوستانش که در تحریک وی برای ارتکاب به قتل دخالت داشتند، بازداشت و تا انجام تحقیقات تکمیلی با صدور قرار قانونی روانه زندان شدند.