قتل همسر با شیشه ادکلن
رأی دهید
مهریه پایین همسرم علت دعواهای ما بود
چقدر درس خواندهای؟
دیپلم دارم.
شغلت چه بود؟
تاجر آهن بودم و وضع مالی بدی نداشتم اما چند سالی بود که به تریاک معتاد شده بودم.
علت اصلی اختلاف با همسرت چه بود؟
همسرم مدتی بود به شیشه معتاد شده بود. او تحت تاثیر مصرف مواد مخدر حال و روز خوبی نداشت و پرخاشگر شده بود. او مدام داد و فریاد راه میانداخت اما علت اصلی اختلافهای ما به خاطر پایین بودن مهریهاش بود.
مهریه همسرت چقدر بود؟
یک و نیم میلیون تومان. همسرم همیشه در دعواهایمان حرف پایین بودن مهریهاش را پیش میکشید و از من میخواست تا مبلغ مهریهاش را بیشتر کنم یا خانهای به نام او بزنم.
چطور با همسرت آشنا شدی و با هم ازدواج کردید؟
او دخترخاله ناتنیام بود.
از ماجرای قتل بگو.
آن روز یک بار دیگر من و همسرم با هم درگیر شدیم. به همین خاطر دخترم که در آن زمان 15 سال داشت و از دعواهای ما خسته شده بود به خانه پدرم رفت. مریم وقتی عصبانی میشد خودزنی میکرد. او با قوطی اسپری مو به سرش کوبید و شروع به داد و فریاد کرد. سعی کردم او را آرام کنم اما دستبردار نبود، به همین خاطر من هم که کنترل اعصابم را از دست داده بودم، با قوطی اسپری مو و ادکلن چند ضربه به سرش کوبیدم که بیهوش شد. اما چند دقیقه بعد فهمیدم همسرم مرده است.
چند ضربه به او زدی؟
درست به خاطر ندارم، اما گمان میکنم هشت ضربه محکم به سرش زدم که خون از سرش جاری شد.
دخترت چطور در جلسه دادگاه راضی به رضایت شد؟
دخترم میدانست که در دعواهای من و مادرش، من مقصر نیستم. به همین خاطر در همان جلسه اول اعلام گذشت کرد.
دخترت در زمانی که در زندان هستی کجا زندگی میکند؟
دخترم حالا 20 سال دارد و با پدر و مادرم زندگی میکند. او دانشجو است و چون امتحان داشت نتوانست در جلسه دادگاه حاضر شود.
چطور توانستی رضایت پدر و مادر همسرت را جلب کنی؟
حکم اعدامم تایید شده و زمان زیادی به اجرای حکم نمانده بود که پدر و مادرم با تلاش زیاد و پرداخت دیه توانستند رضایت آنها را جلب کنند.
بعد از آزادی از زندان میخواهی چه کار کنی؟
من در زندان در زمینه کارهای فرهنگی فعالیت داشتم و مواد مخدر را کنار گذاشتم. حالا میخواهم بعد از آزادی با دخترم زندگی آرامی را شروع کنم.
دیپلم دارم.
شغلت چه بود؟
تاجر آهن بودم و وضع مالی بدی نداشتم اما چند سالی بود که به تریاک معتاد شده بودم.
علت اصلی اختلاف با همسرت چه بود؟
همسرم مدتی بود به شیشه معتاد شده بود. او تحت تاثیر مصرف مواد مخدر حال و روز خوبی نداشت و پرخاشگر شده بود. او مدام داد و فریاد راه میانداخت اما علت اصلی اختلافهای ما به خاطر پایین بودن مهریهاش بود.
مهریه همسرت چقدر بود؟
یک و نیم میلیون تومان. همسرم همیشه در دعواهایمان حرف پایین بودن مهریهاش را پیش میکشید و از من میخواست تا مبلغ مهریهاش را بیشتر کنم یا خانهای به نام او بزنم.
چطور با همسرت آشنا شدی و با هم ازدواج کردید؟
او دخترخاله ناتنیام بود.
از ماجرای قتل بگو.
آن روز یک بار دیگر من و همسرم با هم درگیر شدیم. به همین خاطر دخترم که در آن زمان 15 سال داشت و از دعواهای ما خسته شده بود به خانه پدرم رفت. مریم وقتی عصبانی میشد خودزنی میکرد. او با قوطی اسپری مو به سرش کوبید و شروع به داد و فریاد کرد. سعی کردم او را آرام کنم اما دستبردار نبود، به همین خاطر من هم که کنترل اعصابم را از دست داده بودم، با قوطی اسپری مو و ادکلن چند ضربه به سرش کوبیدم که بیهوش شد. اما چند دقیقه بعد فهمیدم همسرم مرده است.
چند ضربه به او زدی؟
درست به خاطر ندارم، اما گمان میکنم هشت ضربه محکم به سرش زدم که خون از سرش جاری شد.
دخترت چطور در جلسه دادگاه راضی به رضایت شد؟
دخترم میدانست که در دعواهای من و مادرش، من مقصر نیستم. به همین خاطر در همان جلسه اول اعلام گذشت کرد.
دخترت در زمانی که در زندان هستی کجا زندگی میکند؟
دخترم حالا 20 سال دارد و با پدر و مادرم زندگی میکند. او دانشجو است و چون امتحان داشت نتوانست در جلسه دادگاه حاضر شود.
چطور توانستی رضایت پدر و مادر همسرت را جلب کنی؟
حکم اعدامم تایید شده و زمان زیادی به اجرای حکم نمانده بود که پدر و مادرم با تلاش زیاد و پرداخت دیه توانستند رضایت آنها را جلب کنند.
بعد از آزادی از زندان میخواهی چه کار کنی؟
من در زندان در زمینه کارهای فرهنگی فعالیت داشتم و مواد مخدر را کنار گذاشتم. حالا میخواهم بعد از آزادی با دخترم زندگی آرامی را شروع کنم.