قصاص برای مردی که همسرش را با ۱۵ ضربه چاقو کشت
رأی دهید
در جلسه رسیدگی به پرونده که دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست نورالله عزیزمحمدی و با حضور دو مستشار تشکیل شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.
او گفت: «محسن 35 ساله متهم است که شامگاه بیست و یکم آبان 93 همسر 32 سالهاش به نام لیلا را در خانهشان در خیابان نیروی هوایی با 15 ضربه چاقو کشته است. اکنون با توجه به مدرکهای موجود در پرونده برایش تقاضای اشد مجازات دارم.»
سپس وکیل اولیای دم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: «پدر و مادر و دختر 11 ساله قربانی به خاطر شرایط بد روحی - روانی نتوانستند در دادگاه حاضر شوند اما اعلام کردهاند به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نیستند و برای محسن قصاص میخواهند.»
وقتی نوبت دفاع به محسن رسید، گفت: «من عاشق همسرم بودم و به خاطر همین عشق او را کشتم.»
این مرد که مدیر یک شرکت خدمات مسافربری و گردشگری بود در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «من و همسرم 13سال با هم زندگی کردیم و مشکل خاصی با هم نداشتیم. او کارمند یک شرکت بود و با دوستانش زیاد رفت و آمد میکرد. همین موضوع باعث اختلافهای ما شد تا اینکه بعد از سالها زندگی مشترک تصمیم به جدایی گرفتیم. بعد از طلاق من بارها به خانه پدر و مادرزنم رفتم تا همسرم را راضی کنم به خاطر دخترمان سر زندگی برگردد اما لیلا حاضر به ازدواج دوباره با من نبود.»
این مرد ادامه داد: «وقتی فهمیدم لیلا تصمیمش را گرفته و میخواهد برای همیشه مجرد زندگی کند با یک زن جوان ازدواج کردم. به محض اینکه خبر ازدواج دومم به گوش لیلا رسید با من تماس گرفت و گفت حاضر است دوباره با من زندگی کند. هر چه به او گفتم این ازدواج ممکن نیست گوشش بدهکار نبود. او همه فامیل را برای وساطت به خانه من فرستاد که راضی شدم زن دومم را طلاق دهم. به دادگاه خانواده رفته و درخواست طلاق داده بودم که لیلا را برای شش ماه به عقد موقتم درآوردم. او در این مدت از من خواست تا ماشین گرانقیمت برایش بخرم. من هم با این شرط که ارتباط با دوستانش را قطع کند قبول کردم اما لیلا دستبردار نبود. از طرفی درگیر طلاق دادن زن دومم بودم و از طرف دیگر با لیلا مشکل داشتم. او میخواست آزاد باشد و هر وقت که دلش میخواست با دوستان و همکارانش بیرون برود تا اینکه فهمیدم بیستویکم آبان ماه با دوستانش قرار سفر گذاشته است.»
او در تشریح جنایت گفت: «سر همین موضوع با او درگیر شدم و او را کتک زدم. همسرم با پای برهنه از خانه فرار کرد و مقابل در خانه همسایه رفت. من هم او را تعقیب کردم. چون همسایه در خانه نبود تا در را برایش باز کند به او رسیدم و با کار آشپزخانه که در دست داشتم چند ضربه به او زدم. وقتی لیلا غرق خون روی زمین افتاد تازه فهمیدم چهکار کردهام. من همان جا با دستان خونی روی پلهها نشستم و منتظر آمدن پلیس شدم.»
این مرد در حالی که اشک میریخت، ادامه داد: «من عاشق همسرم بودم و هرگز قصد کشتن او را نداشتم. من نمیخواستم زنم با دوستانش به تفریح برود، اما او به حرفهایم اهمیتی نمیداد. من به خاطر عشق زیاد او را کشتم.»
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و محسن را به قصاص محکوم کرد.
دیدگاه خوانندگان
۵۰
Vejdan bidar - امستردام ، هلند
خشونت در کشور ما بیداد میکند. دلایله زیادی هم داره ، فقر فرهنگی یکی از مشکلات بزرگ در جامعه ما است.
یکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ - ۰۳:۵۰
۵۰
Vejdan bidar - امستردام ، هلند
خشونت در کشور ما بیداد میکند. دلایله زیادی هم داره ، فقر فرهنگی یکی از مشکلات بزرگ در جامعه ما است.
یکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ - ۰۳:۵۰
۵۰
Vejdan bidar - امستردام ، هلند
خشونت در کشور ما بیداد میکند. دلایله زیادی هم داره ، فقر فرهنگی یکی از مشکلات بزرگ در جامعه ما است.
یکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ - ۰۳:۵۰
۵۰
Vejdan bidar - امستردام ، هلند
خشونت در کشور ما بیداد میکند. دلایله زیادی هم داره ، فقر فرهنگی یکی از مشکلات بزرگ در جامعه ما است.
یکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ - ۰۳:۵۰
۵۰
Vejdan bidar - امستردام ، هلند
خشونت در کشور ما بیداد میکند. دلایله زیادی هم داره ، فقر فرهنگی یکی از مشکلات بزرگ در جامعه ما است.
یکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ - ۰۳:۵۰
