مهمان کافهداران جوان ایرانی با دمنوش و سیگار
رأی دهید
کافههای ایران حالا دیگر تنها پاتوق جوانان نیستند بلکه اکثر آنها را هم جوانان اداره می کنند. جوانان عمدتا خوش پوش و خوش مشرب، کافهداران اصلی شهرهای بزرگ به خصوص تهران هستند.
برخی کافه ها صبحانه هم سرو می کنند با نان بربری و سنگک و پنیر و مربا و نیمرو. اکثر این کافه ها را جوانان بیست تا سی ساله اداره می کنند. دختران و پسرانی جوان که مدام با مشتریان خوش و بش می کنند و در فضای نسبتا صمیمی برای مشتریانشان موسیقی ملایم ایرانی و غربی هم پخش می کنند.
اکثر کافه ها مشتریان ثابتی دارند و کافهداران معمولا با ورود هر مشتری ضمن حال و احوال، چند دقیقه ای هم روی میزشان می نشینند.
حالا کافه ها دیگر به چند کافه مشهور نظیر کافه نادری در چهار راه استانبول تهران خلاصه نمی شود و مشتریان آنها نیز تنها روشنفکران و کافهنشینان همیشگی نیستند. همه جور آدمی حالا در کافه ها پیدا می شود. برخی تنها برای نوشیدن یک لیوان چای به کافه می آیند، برخی در آنجا قرار کاری و برخی دیگر به قول کافهداری قرار عشقولانه می گذارند.
طیف کافهنشینان گسترده شده اما جوانان و میانسالان معمولا پای ثابت کافه ها هستند.
خدمات کافه ها قیمت قهوه و چای و دمنوش که این روزها در همه جای کشور مد روز است، بالاست. قهوه را بین هشت تا پانزده هزار تومان سرو می کنند. چای کمی ارزانتر است ولی قیمتش در برخی کافه های شمال شهر تهران گاه به بیش از پانزده هزار تومان هم می رسد.
خدمات کافه ها
آب میوه هایی هم در لیوان هایی سرو می شود که به اندازه یک پارچ است. یکی از آنها که بی اندازه خوشمزه و پرطرفدار است و در رستورانها هم سرو می شود، ترکیبی است از خیار رنده شده با نعنا و سکنجبین. قیمت این معجون معمولا بین ده تا بیست هزار تومان است.
کیفیت خدمات کافه ها متفاوت است اما معمولا کیفیت قهوه هایشان چندان خوب نیست هر چند خیلی ها آب میوه های من درآوردی خوشمزه ای درست می کنند که نمونه اش کمتر جایی پیدا می شود.
منوی اکثر کافه ها بامزه است، ترکیبی از اصطلاحات عجیب و غریب ایتالیایی، اسپانیایی، انگلیسی با طعم کیک و شیرینی و چای ایرانی.
در کافه ها معمولا اینترنت رایگان در دسترس است هر چند حالا دیگر اکثر جوانان روی تلفن همراهشان 3G و 4G دارند و نیازی هم به اینترنت رایگان نیست.
دکور کافه ها دکورهای کافه ها بسته به مکان آنها با هم فرق دارد برخی از سبک معماری ایرانی استفاده کرده اند و برخی هم به شکل مدرن دکور کافه ها را درست کرده اند.
دکور کافه ها
از شواهد بر می آید که برخی کافهداران هزینه گزافی بابت دکور کافه ها پرداخت کرده اند.
در اکثر کافه های شهر تهران معمولا چندتایی کتاب و مجله هم هست و بخشی از دیوار کافه ها هم با عکس هایی از چهره های نامآور سینما و ادبیات تزیین شده است. ستارههای سینما اعم از ایرانی و خارجی، خوانندگان مشهور و نامآوران ادبیات ایران و جهان؛ البته عمدتا مردان. نشان چندانی از تصویر زنان هنرمند در کافه ها نیست.
در اکثر کافه های شهر تهران سیگار آزاد است و جوانان و میانسالان ساعت ها وقتشان را در کافه ها میگذرانند. دختران و پسران جوان با صدای بلند از کار و زندگی شان حرف میزنند و با صدای بلند میخندند.
خیلی ها قرارهای کاریشان را در قهوه خانه ها می گذارند و ضمن گفتگوی کاری، چای و قهوه می نوشند و سیگار می کشند.
اکثر جوانان معمولا سرشان در تلفن همراهشان است، پیغام می فرستند، در شبکه های اجتماعی چرخ می زنند، بازی می کنند و هرازگاهی سرشان را بلند کرده و دورو بری ها را ورانداز می کنند.
در میان کافه نشینان همواره دختران و پسران هم هستند که در سکوت چشم در چشم هم نشسته اند و ریز ریز حرف می زنند. گاهی گوشی های تلفن را به سمت همدیگر میگیرند و چیزی به هم نشان می دهند و زیر لب چیزی می گویند و لبخند می زنند.
آمار دقیقی از تعداد کافه ها وجود ندارد اما اتحادیه صنف بستی و آبمیوه و کافیشاپ تهران اعلام کرده که نزدیک به نیمی از کافه ها مجوز ندارند.
یکی از مشکلاتی که کافه ها همواره با آن دست به گریبانند، پلمپ چند روزه آنهاست. پلیس اماکن و اتحادیه معمولا شاکیان اصلی کافه ها هستند. پلیس اماکن معمولا حجاب دختران و کنار هم نشستن آنها و سیگار را بهانه می کند و کافه ها را از سه تا چند روز پلمپ می کند و اتحادیه هم معمولا به همین موارد و البته قیمت ها و کیفیت خدمات گیر میدهد.
بنابر قانون نانوشته ای کافه ها حق سرو غذا ندارند و همین هم یکی از مواردی است که پلیس اماکن و اتحادیه صنفی برای پلمپ کافه ها مطرح می کنند. البته خیلی ها این مقررات را نادیده می گیرند و در برخی مناطق به مشتریان غذاهای ساده و دم دستی می فروشند.
به نظر می رسد کافهداران هم با این روند کنار آمده اند و آمادگی دارند هر چند ماه یکبار کافه هایشان به دلایلی تکراری پلمپ شود بعد هم روز از نو روزی از نو.
چند روزی دوندگی دارد و بعد هم پلیس اماکن همان پلمپی را که خودش زده، باز می کند و در چشم به هم زدنی مشتریان همیشگی و گذری از راه می رسند.
