انگشت اتهام دو خواهر به سوی هم
رأی دهید
درخواست حکم قصاص از طرف دو نوه خردسال
سپس پدر نیما در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: «من قیم دو نوه 6 و 2 سالهام هستم و از طرف آنها برای قاتلان پسرم اشد مجازات میخواهم. عروسم و خواهرش با نقشه از پیش طراحی شده پسرم را کشتند و من و همسرم به هیچقیمتی از خونخواهی گذشت نمیکنیم.»
انگشت اتهام به سوی خواهر نوجوان
سپس سمیرا در جایگاه ویژه ایستاد و خودش را بیگناه خواند.
او گفت: «من و همسرم اختلافی با هم نداشتیم. فقط همسرم دل خوشی از خواهر کوچکم نداشت و به همین خاطر اجازه نمیداد سارا به خانه ما رفتوآمد داشته باشد. دو هفته قبل از کشته شدن شوهرم سارا در غیاب همسرم به خانهمان آمد و برایم یک تبلت آورد. او از من خواست تا شوهرم را راضی کنم که سارا به خانهمان رفتوآمد داشته باشد. از آن روز به بعد سارا به خانهمان آمد. او که با علی رابطهای دوستانه داشت یک روز به من گفت که علی از او خواسته تا نیما را بکشیم. من از شنیدن این حرف شوکه شدم، اما خواهرم گفت علی چند سال قبل یک زن را کشته است و اگر ما نیما را نکشیم فرزندان مرا میکشد. من که ترسیده بودم تسلیم خواسته سارا و علی شدم. من و خواهرم به داروخانه رفتیم و دارو گرفتیم. سارا دارو را در آبمیوه ریخت و به شوهرم تعارف کرد.» او ادامه داد: «وقتی نیما آبمیوه را خورد بیهوش شد. من نبض او را گرفتم و متوجه شدم شوهرم مرده است. با خواهرم جنازه را سوار ماشین کردیم و در یکی از خیابانهای ملارد رها کردیم.»
سپس پدر نیما در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: «من قیم دو نوه 6 و 2 سالهام هستم و از طرف آنها برای قاتلان پسرم اشد مجازات میخواهم. عروسم و خواهرش با نقشه از پیش طراحی شده پسرم را کشتند و من و همسرم به هیچقیمتی از خونخواهی گذشت نمیکنیم.»
انگشت اتهام به سوی خواهر نوجوان
سپس سمیرا در جایگاه ویژه ایستاد و خودش را بیگناه خواند.
او گفت: «من و همسرم اختلافی با هم نداشتیم. فقط همسرم دل خوشی از خواهر کوچکم نداشت و به همین خاطر اجازه نمیداد سارا به خانه ما رفتوآمد داشته باشد. دو هفته قبل از کشته شدن شوهرم سارا در غیاب همسرم به خانهمان آمد و برایم یک تبلت آورد. او از من خواست تا شوهرم را راضی کنم که سارا به خانهمان رفتوآمد داشته باشد. از آن روز به بعد سارا به خانهمان آمد. او که با علی رابطهای دوستانه داشت یک روز به من گفت که علی از او خواسته تا نیما را بکشیم. من از شنیدن این حرف شوکه شدم، اما خواهرم گفت علی چند سال قبل یک زن را کشته است و اگر ما نیما را نکشیم فرزندان مرا میکشد. من که ترسیده بودم تسلیم خواسته سارا و علی شدم. من و خواهرم به داروخانه رفتیم و دارو گرفتیم. سارا دارو را در آبمیوه ریخت و به شوهرم تعارف کرد.» او ادامه داد: «وقتی نیما آبمیوه را خورد بیهوش شد. من نبض او را گرفتم و متوجه شدم شوهرم مرده است. با خواهرم جنازه را سوار ماشین کردیم و در یکی از خیابانهای ملارد رها کردیم.»
ادعای تازه
در این بین حال سارا از شنیدن حرفهای خواهرش بد شد و به روی زمین افتاد و ادامه رسیدگی به پرونده بعد از تنفس کوتاه دادگاه ادامه پیدا کرد. سپس سارا که در کانون اصلاح و تربیت نگهداری میشود پشت تریبون دفاع ایستاد و در حالی که بهشدت گریه میکرد خودش را بیگناه خواند. این دختر که حالا 15 سال دارد ادعای تازهای مطرح کرد و گفت: «من به اجبار خواهرم آبمیوه مسموم را به نیما خوراندم و هرگز فکر نمیکردم این آبمیوه موجب مرگ او شود.» سارا در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «خواهرم با شوهرش رابطه خوبی نداشت. او با علی دوست بود و از من میخواست تا پیغامهایش را به علی برسانم. آخرینبار وقتی به خانه خواهرم رفتم علی با من تماس گرفت تا با سمیرا صحبت کند. علی احوال سمیرا را پرسید و خواهرم بار دیگر از زندگی مشترکش گلایه کرد. همان موقع علی گفت حاضر است در قتل شوهرش به او کمک کند. علی برایمان پیامک فرستاد و در آن توضیح داد تا چطور آبمیوه آغشته به مواد سمی را تهیه کنیم و به خورد شوهر خواهرم بدهیم.» او افزود: «سمیرا مرا مجبور کرد تا آبمیوه آغشته به مواد سمی را به نیما تعارف کنم. من ترسیده و از این کار منصرف شده بودم، اما خواهرم مرا به اتاق خواب برد و تهدیدم کرد که نقشه را تمام کنم.»
در این بین حال سارا از شنیدن حرفهای خواهرش بد شد و به روی زمین افتاد و ادامه رسیدگی به پرونده بعد از تنفس کوتاه دادگاه ادامه پیدا کرد. سپس سارا که در کانون اصلاح و تربیت نگهداری میشود پشت تریبون دفاع ایستاد و در حالی که بهشدت گریه میکرد خودش را بیگناه خواند. این دختر که حالا 15 سال دارد ادعای تازهای مطرح کرد و گفت: «من به اجبار خواهرم آبمیوه مسموم را به نیما خوراندم و هرگز فکر نمیکردم این آبمیوه موجب مرگ او شود.» سارا در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «خواهرم با شوهرش رابطه خوبی نداشت. او با علی دوست بود و از من میخواست تا پیغامهایش را به علی برسانم. آخرینبار وقتی به خانه خواهرم رفتم علی با من تماس گرفت تا با سمیرا صحبت کند. علی احوال سمیرا را پرسید و خواهرم بار دیگر از زندگی مشترکش گلایه کرد. همان موقع علی گفت حاضر است در قتل شوهرش به او کمک کند. علی برایمان پیامک فرستاد و در آن توضیح داد تا چطور آبمیوه آغشته به مواد سمی را تهیه کنیم و به خورد شوهر خواهرم بدهیم.» او افزود: «سمیرا مرا مجبور کرد تا آبمیوه آغشته به مواد سمی را به نیما تعارف کنم. من ترسیده و از این کار منصرف شده بودم، اما خواهرم مرا به اتاق خواب برد و تهدیدم کرد که نقشه را تمام کنم.»
بررسی پیامکی رازگشای جنایت خانوادگی
وقتی نوبت دفاع به علی رسید، گفت: «من حتی با سمیرا و سارا رابطه دوستانه هم نداشتم و آنها خودشان نقشه قتل را کشیدند و آن را عملی کردند، اما حالا میخواهند جنایت را گردن من بیندازند. اگر پلیس پیامکی مبنیبر اینکه من روش تهیه آبمیوه مسموم را به دوخواهر یاد دادهام پیدا کند، اتهام قتل را گردن میگیرم.» در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و پرونده را به دادسرای ملارد بازگرداند تا پیامکهای رد و بدل شده بین علی و دو خواهر بررسی و جنایت خانوادگی رازگشایی شود.
وقتی نوبت دفاع به علی رسید، گفت: «من حتی با سمیرا و سارا رابطه دوستانه هم نداشتم و آنها خودشان نقشه قتل را کشیدند و آن را عملی کردند، اما حالا میخواهند جنایت را گردن من بیندازند. اگر پلیس پیامکی مبنیبر اینکه من روش تهیه آبمیوه مسموم را به دوخواهر یاد دادهام پیدا کند، اتهام قتل را گردن میگیرم.» در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و پرونده را به دادسرای ملارد بازگرداند تا پیامکهای رد و بدل شده بین علی و دو خواهر بررسی و جنایت خانوادگی رازگشایی شود.