رهایی قاتل نوجوان فوتبالیست از قصاص
رأی دهید
این پسر در شعبه 113 دادگاه کیفری سابق استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و به قصاص محکوم شد.
حکم در دیوان عالی کشور تایید شده و یک ماه بیشتر تا اجرای آن باقی نمانده بود که قانون مجازات اسلامی جدید تصویب و لازمالاجرا شد و محمد در راستای اعمال ماده 91 که نسبت به قانون پیشین امتیازی برای محکومان زیر 18سال قائل شده است، بار دیگر پای میز محاکمه ایستاد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست اصغر عبداللهی و با حضور دو مستشار تشکیل شد، نماینده دادستان کیفرخواست را خواند. سپس پدر میلاد که مدیرعامل یک باشگاه ورزشی است، در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: «محمد با برنامهریزی قبلی پسرم را از خانه بیرون کشید و با قمه به سر او زد. پسرم با یک باشگاه فوتبال قرارداد بسته بود و همه فکرش پیشرفت در فوتبال بود، اما محمد میگوید بهخاطر یک دختر با او درگیر شده که این دروغ محض است.»
او افزود: «من پارسال در برنامه ماه عسل حاضر شدم و گفتم به هیچعنوان از خون پسرم گذشت نمیکنم. در آن زمان احساساتی تصمیم گرفته بودم، اما در این یکسال به اندازه کافی فکر کردهام. محمد پسر شروری است. او هنگامی که قصد مزاحمت برای یک دختر را داشت با پسرم درگیر شد و کینه او را به دل گرفت و چند روز بعد مقابل خانهمان آمد و پسرم را کشت. در این مدت فوتبالیستهای بنامی برای جلب رضایت به خانهام آمدند، اما من و همسرم به هیچعنوان از خون پسرم گذشت نمیکنیم.»
سپس محمد در جایگاه متهم ایستاد و در حالی که اشک میریخت، گفت: «من آن زمان بچه بودم و نمیدانستم چه کار میکنم. دعوای ما یک دعوای بچگانه بود. من بهخاطر یک اشتباه پنج سال از بهترین روزهای زندگیام را در زندان گذراندهام. هر شب کابوس اعدام دیدهام و در این سالها بهاندازه کافی تنبیه شدهام.» این پسر که به پای پدر قربانی افتاده بود، گفت: «من شرمنده شما هستم و تقاضا دارم مرا ببخشید.»
با رد این درخواست از سوی اولیای دم، هیات قضایی وارد شور شد و مطابق ماده 91 قانون مجازات اسلامی محمد را از قصاص معاف و او را به پنج سال زندان با احتساب روزهای بازداشت محکوم کرد.
محمد :موقع قتل بچه بودم
چقدر درس خواندهای؟
وقتی به اتهام قتل بازداشت شدم در کلاس سوم دبیرستان رشته ریاضی درس میخواندم. اما حالا در زندان دانشجوی ترم سوم رشته حقوق هستم.
درسات خوب بود؟
در مدرسه نمونه مردمی درس میخواندم و عصرها هم کلاس کنکور میرفتم، چون پدرم در سال 80 در یک تصادف رانندگی کشته شد، مادرم به سختی من و خواهرم را بزرگ کرد. میخواستم درسم را بخوانم تا مادرم به من افتخار کند.
چه مدت در کانون بودی؟
6 ماه. وقتی 18 ساله شدم مرا به زندان منتقل کردند.
از ماجرای قتل بگو.
من و میلاد با هم دوست بودیم. چند روز قبل از کشته شدن میلاد من با دختر مورد علاقهام بیرون رفته بودم که دعوایمان شد. میلاد هم که قبلا به آن دختر ابراز علاقه کرده بود وقتی ما را دید به هواخواهی از دختر جوان با من درگیر شد. چند روز بعد به در خانه پدری میلاد رفتم که با او صحبت کنم، اما میلاد با قمه به من حمله کرد. من با دستم تیغه قمه را گرفتم که انگشتانم دچار جراحت شد. میخواستم هرطور شده قمه را از دست میلاد بگیرم که قمه ناخواسته به سر میلاد برخورد کرد.
بعد از قتل چه کردی؟
نمیدانستم جراحت سر میلاد کشنده است. بهخاطر بریدگی دستم به درمانگاه رفتم و دستم 16 بخیه خورد. در درمانگاه بودم که دوستانم با من تماس گرفتند و گفتند باید خودم را به کلانتری معرفی کنم، چون میلاد جان سپرده است.
وقتی در برنامه ماه عسل از پدر میلاد شنیدی به هیچعنوان راضی به رضایت نیست، چه احساسی داشتی؟
خیلی ترسیده بودم و فقط به مادرم فکر میکردم. مادر و خواهرم چندبار برای جلب رضایت به در خانه پدر میلاد رفتند، اما آنها حاضر به گذشت نشدند. مادر و خواهرم حتی از چند فوتبالیست بنام و مربی هم خواستند تا برای جلب رضایت واسطه شوند، اما بیفایده بود. فکر میکردم زندگی برایم تمام شده تا اینکه یک ماه قبل از اجرای حکم وکیلم گفت قانون جدیدی تصویب شده که امتیازی برای محکومان زیر 18 سال قائل شده است.
واقعا موقع قتل نمیدانستی مجازات قتل چیست؟
نه. من فقط به مدرسه و کلاس کنکور میرفتم و اطلاعاتی در این باره نداشتم و کسی را هم که دست به قتل زده باشد ندیده بودم. من آن زمان بچه بودم.
وقتی به اتهام قتل بازداشت شدم در کلاس سوم دبیرستان رشته ریاضی درس میخواندم. اما حالا در زندان دانشجوی ترم سوم رشته حقوق هستم.
درسات خوب بود؟
در مدرسه نمونه مردمی درس میخواندم و عصرها هم کلاس کنکور میرفتم، چون پدرم در سال 80 در یک تصادف رانندگی کشته شد، مادرم به سختی من و خواهرم را بزرگ کرد. میخواستم درسم را بخوانم تا مادرم به من افتخار کند.
چه مدت در کانون بودی؟
6 ماه. وقتی 18 ساله شدم مرا به زندان منتقل کردند.
از ماجرای قتل بگو.
من و میلاد با هم دوست بودیم. چند روز قبل از کشته شدن میلاد من با دختر مورد علاقهام بیرون رفته بودم که دعوایمان شد. میلاد هم که قبلا به آن دختر ابراز علاقه کرده بود وقتی ما را دید به هواخواهی از دختر جوان با من درگیر شد. چند روز بعد به در خانه پدری میلاد رفتم که با او صحبت کنم، اما میلاد با قمه به من حمله کرد. من با دستم تیغه قمه را گرفتم که انگشتانم دچار جراحت شد. میخواستم هرطور شده قمه را از دست میلاد بگیرم که قمه ناخواسته به سر میلاد برخورد کرد.
بعد از قتل چه کردی؟
نمیدانستم جراحت سر میلاد کشنده است. بهخاطر بریدگی دستم به درمانگاه رفتم و دستم 16 بخیه خورد. در درمانگاه بودم که دوستانم با من تماس گرفتند و گفتند باید خودم را به کلانتری معرفی کنم، چون میلاد جان سپرده است.
وقتی در برنامه ماه عسل از پدر میلاد شنیدی به هیچعنوان راضی به رضایت نیست، چه احساسی داشتی؟
خیلی ترسیده بودم و فقط به مادرم فکر میکردم. مادر و خواهرم چندبار برای جلب رضایت به در خانه پدر میلاد رفتند، اما آنها حاضر به گذشت نشدند. مادر و خواهرم حتی از چند فوتبالیست بنام و مربی هم خواستند تا برای جلب رضایت واسطه شوند، اما بیفایده بود. فکر میکردم زندگی برایم تمام شده تا اینکه یک ماه قبل از اجرای حکم وکیلم گفت قانون جدیدی تصویب شده که امتیازی برای محکومان زیر 18 سال قائل شده است.
واقعا موقع قتل نمیدانستی مجازات قتل چیست؟
نه. من فقط به مدرسه و کلاس کنکور میرفتم و اطلاعاتی در این باره نداشتم و کسی را هم که دست به قتل زده باشد ندیده بودم. من آن زمان بچه بودم.
دیدگاه خوانندگان
۵۴
londonlondon - لندن، انگلستان
اون موقع نمیدونستی حالا میدونی دیدی کارو نداشت دیه دادی امدی بیرون خاک تو سر اون پدر و مادر که رضایت بدن خونه بچشون پایمال بشه
سه شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۹
۵۴
londonlondon - لندن، انگلستان
اون موقع نمیدونستی حالا میدونی دیدی کارو نداشت دیه دادی امدی بیرون خاک تو سر اون پدر و مادر که رضایت بدن خونه بچشون پایمال بشه
سه شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۹
۵۴
londonlondon - لندن، انگلستان
اون موقع نمیدونستی حالا میدونی دیدی کارو نداشت دیه دادی امدی بیرون خاک تو سر اون پدر و مادر که رضایت بدن خونه بچشون پایمال بشه
سه شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۹
۵۴
londonlondon - لندن، انگلستان
اون موقع نمیدونستی حالا میدونی دیدی کارو نداشت دیه دادی امدی بیرون خاک تو سر اون پدر و مادر که رضایت بدن خونه بچشون پایمال بشه
سه شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۹
۵۴
londonlondon - لندن، انگلستان
اون موقع نمیدونستی حالا میدونی دیدی کارو نداشت دیه دادی امدی بیرون خاک تو سر اون پدر و مادر که رضایت بدن خونه بچشون پایمال بشه
سه شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۹