مخمصه سیاه
رأی دهید
مرد حیرتزده گفت: ساعت 5/9 شب شده بود که مرا رها کردند. آنها هنوز دست از سرم برنداشته بودند و تهدید کردند تنها 24 ساعت فرصت دارم تا پول بیشتری برایشان تهیه کنم و در غیر این صورت فیلم مرا در بین بستگان و دوستانم پخش خواهند کرد و آبرویم را خواهند برد.
کارآگاهان با این ادعاهای عجیب ابتدا به خانه عباس و مریم مراجعه کردند و در تحقیقات نامحسوس اطلاع پیدا کردند که چندی پیش عباس از مریم جدا شده است و در حال حاضر مریم به تنهایی زندگی میکند. همسایهها ادعا کردند که خانه مریم رفت و آمد زیادی وجود دارد که همین باعث نارضایتی آنها شده است.با توجه به این یافتههای پلیسی و اصرار مرد مالباخته مبنیبر اینکه در همان خانه به دام کشانده شده است، کارآگاهان با حملهای غافلگیرانه به خانه زن 32 ساله هجوم بردند و وی را به همراه تبهکار 22 سالهای با نام سامان دستگیر کردند.
سامان و مریم که در صحنه بازداشت با فضاسازی سعی در گمراهی مسیر تحقیقات داشتند و مرتب ادعای بیگناهی میکردند وقتی با طعمهشان روبهرو شدند چارهای جز اعتراف ندیدند و پذیرفتند این توطئه از سوی یکی از مجرمان حرفهای به نام اکبر (28 ساله) طراحی شده است و خود وی نیز به تهیه فیلم دست زده بود.
مریم گفت: «من به خواست اکبر معروف به سعید با دوست شوهر سابقم تماس گرفتم و از او خواستم تا به بهانه ملاقات با عباس به خانه ما بیاید. در زمان ورود این مرد، اکبر و سامان که به کمین نشسته بودند با قمه و چاقو به سمت او حملهور شدند.»
سامان نیز با اعتراف به اجرای این توطئه گفت: در سه ماه گذشته تاکنون با همین روش از دو مرد دیگر زورگیری و اخاذی کردهایم.
وی افزود: «ابتدا مریم با آنها تماس میگرفت، زمانی که آنها به خانه میآمدند، من و اکبر که داخل خانه حضور داشتیم با قمه آنها را تهدید کرده و اکبر از آنها فیلم میگرفت.
پس از کتککاری دار و ندارشان را میگرفتیم و اکبر تهدید میکرد باید پول بیشتری تهیه کنند تا او فیلمشان را پخش نکند از آنجایی که آن دو مرد اکبر را کاملاً میشناختند و میدانستند مرد خطرناکی است به گونهای که از بستگان اکبر نیز بودند از ترس اکبر و آبروریزی با فیلمهای سیاه تحت سلطه ما قرار میگرفتند.
وقتی کارآگاهان دیدند که با یک مجرم خطرناک روبهرو هستند با شناسایی پاتوق رئیس باند در بوستان الهام در بلوار فردوس به ردیابی وی پرداخته و اکبر را نیز دستگیر کردند. این درحالی بود که مرد خطرناک سعی داشت تا با تهدید چاقو و حمله به کارآگاهان حلقه محاصره را بشکند. اکبر که راز جرایم مختلفش در زمینه سرقت، کلاهبرداری، نزاع و درگیری فاش شده بود وقتی دید همدستانش نقشه را لو دادهاند در بازجوییها گفت: تصور میکردیم هیچ کدام از طعمههایمان از ترس آبرو و فیلمهایشان نزد پلیس نمیروند. تصورمان این بود که هیچ خطری ما را تهدید نمیکند و با خیال آسوده این توطئهها را اجرایی میکردیم و تصمیم داشتیم مردان دیگری را نیز هدف قرار بدهیم که دستگیر شدیم.