قصاص چشم

فرهیختگان : نقض حکم قصاص چشم مردی که سه سال پیش دست به اسیدپاشی کینه‌جویانه زده بود، باعث شد مرد اسیدپاش دیروز برای دومین‌بار پای میز محاکمه بایستد.
با اعتراض شاکی و وکیل‌مدافعش به این حکم، هیات قضایی پرونده را به کمیسیون عالی پزشکی قانونی فرستاد تا بار دیگر امکان قصاص چشم مرد اسیدپاش بررسی شود.

فتح‌الله 34 ساله که نظافتچی یک اداره دولتی در خیابان آفریقا بود، نوزدهم فروردین 91 روی صورت و بدن همکارش به نام محسن اسید پاشید و 16 ضربه چاقو به او زد.

این مرد که بلافاصله پس از اسیدپاشی فرار کرده بود، سه روز بعد در شهر مریوان بازداشت شد و به جرمش اعتراف کرد. فتح‌الله که در اثر شدت جراحات به کما رفته بود پس از چهار ماه به هوش آمد اما چشم راست، لاله گوش راست، بینی و لب فوقانی‌اش را بر اثر سوختگی با اسید از دست داده بود.
مرد اسیدپاش در شعبه 71 سابق دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و به قصاص چشم و لاله گوش راست محکوم شد. او همچنین به‌خاطر سایر جراحاتی که به شاکی وارد کرده بود و قصاص آنها به علت مماثلت نداشتن، ممکن نبود به پرداخت شش دیه کامل و یک‌سال زندان محکوم شد. شعبه 24 دیوان عالی کشور اما این حکم را شکست و اعلام کرد با توجه به تخلیه کامل چشم راست شاکی، امکان قصاص چشم وجود ندارد. از این‌رو پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه همعرض فرستاده شد.
 در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست اصغر عبداللهی و با حضور دو مستشار تشکیل شد، شاکی و وکیل مدافعش به نظریه پزشکی قانونی اعتراض کردند.
 شاکی گفت: «زندگی خودم و خانواده‌‌ام به خاطر اشتباه یک نفر تباه شده است. من فقط خواهان قصاص هستم تا درس عبرتی باشد برای کسانی که به فکر اسیدپاشی می‌افتند. مهم برای من تخلیه چشم متهم نیست. مهم نابینایی او و از بین رفتن لاله گوش اوست.
پزشکی قانونی اعلام کرده قصاص چشم ممکن نیست، اما اسفند 93 اولین قصاص چشم مردی که در قم به صورت دوستش اسید پاشیده و موجب نابینایی او شده بود در زندان رجایی‌شهر کرج انجام شد. من هم فقط قصاص می‌خواهم.»
 در پایان جلسه هیات قضایی اعتراض شاکی را پذیرفت و پرونده را به کمیسیون عالی پزشکی قانونی فرستاد تا امکان قصاص چشم فتح‌الله را بررسی و اعلام کند.

شاکی :اسیدپاش باید قصاص شود
چند سال داری؟
36 سال دارم و وقتی این اتفاق رخ داد 33 ساله بودم.
چقدر درس خوانده‌ای؟
 دانشجوی رشته شیمی بودم که این اتفاق افتاد و زندگی‌ام خراب شد. درسم را رها کردم و مدام برای عمل‌های جراحی در بیمارستان بستری هستم.
شغلت چه بود؟
من در اداره نظافتچی بودم اما از وقتی به دانشگاه رفتم به‌عنوان میزبان، مشغول به کار شدم و فتح‌الله به‌عنوان نظافتچی مشغول به کار شد. من از میهمانان ویژه که به اداره‌مان می‌آمدند پذیرایی می‌کردم و به کارهای فتح‌الله نظارت داشتم.
از ماجرای اسیدپاشی بگو.
بعد از تعطیلات عید من به مرخصی رفته بود اما صبح نوزدهم فروردین وقتی به محل کارم آمدم با فتح‌الله روبه‌رو شدم. او به من گفت در تعطیلات عید یک نفر تلفنی برایش مزاحمت ایجاد کرده است. به او گفتم نمی‌دانم مرد مزاحم کیست اما یک‌باره قابلمه‌ای را که حاوی چهار لیتر اسید بود و آن را از قبل تهیه کرده بود، در حالی که قصد فرار داشتم و پشتم به او بود، به رویم پاشید و با چاقویی که زیر پیراهنش پنهان کرده بود به جانم افتاد. من از هوش رفتم و چهار ماه بعد از کما خارج شدم.
تا حالا چند عمل جراحی انجام داده‌ای؟
 تا امروز 80 عمل جراحی انجام داده‌ام. چشم راستم کاملا تخلیه شده و مدام خونریزی دارد. لاله گوشم از بین رفته و به گوش میانی‌ام آسیب جدی وارد شده است. به همین خاطر شنوایی یک گوشم را از دست داده‌ام. بینی و لب فوقانی‌ام هم کاملا از بین رفته بود که پزشکان چندین عمل جراحی روی آن انجام دادند و از پوست پایم به آن پیوند زدند. هفته گذشته پزشکان یک عمل جراحی روی چانه و لبم انجام دادند، اما می‌گویند این پیوند نگرفته و احتمالا باید یک‌بار دیگر پیوند شوم. سه ماه است دستگاهی را به نام تیشو که بازکننده نسوج و پوست است در پوست سرم گذاشته‌اند تا شاید مقداری از پوست باز شود. تمام بدنم هم دچار سوختگی و جراحت است. پزشکان گفته‌اند به خاطر عمل‌های زیادی که انجام داده‌ام امکان جهش سلولی و ابتلا به بیماری‌های خاص برایم وجود دارد.
هزینه درمانت چقدر شده است؟
 تا حالا حدود 260 میلیون تومان هزینه کرده‌ام. خانه‌ای در شهر ری داشتم که آن را به همراه ماشینم فروختم. حالا همراه همسر و فرزند و پدرم در یک خانه اجاره‌ای زندگی می‌کنیم.
فرزندت چند سال دارد؟
 دخترم امسال به کلاس پنجم می‌رود. او از اینکه مرا مدام روی تخت بیمارستان می‌بیند خیلی عذاب می‌کشد. همسر و فرزندم در این سال‌ها صبوری کرده‌اند و مرا تنها نگذاشته‌اند.
هزینه‌های زندگی‌ات را چطور تامین می‌کنی؟
 دو سال اول پدرم خرج زندگی‌مان را می‌داد. اما حالا یک سال است که یک خیر پیدا شده و خرج زندگی‌مان را می‌دهد. اما هزینه‌های درمانم خیلی بالاست.
شاکی یا خانواده‌اش برای جلب رضایت چه کار کرده‌اند؟
 هیچ‌کس از خانواده فتح‌الله حتی برای احوالپرسی هم با من تماس نگرفته‌اند.
حاضر به گذشت نیستی؟
هرگز. اسیدپاش باید قصاص شود تا درس عبرتی برای دیگران باشد.

گفت‌وگو با متهم : پولی برای جلب رضایت ندارم
اهل کجایی؟
اهل یکی از روستاهای رشت هستم.
زن و فرزند داری؟
چند سال پیش به‌خاطر اختلاف‌های خانوادگی از همسر اولم جدا شدم و با همسر دومم ازدواج کردم و به تهران آمدم. اما بعد از این ماجرا که به زندان افتادم همسرم غیابی از من جدا شد. در این سال‌ها پدرم هم تحت تاثیر این ماجرا سکته کرد و فوت شد.
چقدر درس خوانده‌ای؟
دیپلم دارم. قبلا در یک کولرسازی کار می‌کردم که سه انگشت دستم زیر دستگاه پرس رفت و قطع شد. بعد از آن به‌عنوان نظافتچی در اداره استخدام شدم.
علت خصومتت با شاکی چه بود؟
 شش سال در اداره کار می‌کردم و هیچ مشکلی نداشتم تا اینکه محسن به‌عنوان بالادست من شروع به کار کرد. چون سمعک به گوش می‌زدم و کم‌شنوا بودم مدام مرا مسخره می‌کرد. در تعطیلات عید یک نفر تلفنی برایم مزاحمت ایجاد می‌کرد. این مزاحمت‌ها باعث شده بود همسر و پدرم به من بدبین شوند.
از کجا می‌دانستی مرد مزاحم محسن است؟
وقتی ماجرای مزاحمت‌های تلفنی را برای یکی از همکارانم تعریف کردم گفت احتمالا مرد مزاحم محسن است. به همین خاطر تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم. من با چاقو چند ضربه به او زدم و محسن قابلمه اسیدی را که گوشه آبدارخانه بود برداشت تا روی من بپاشد. من هم با لگد زیر قابلمه زدم که اسید روی محسن ریخت.
چرا در آبدارخانه اسید نگهداری می‌کردی؟
 آن را برای شست‌وشوی کف پارکینگ نگه داشته بودم.
برای جلب رضایت شاکی چه کار کرده‌ای؟
من و خانواده‌ام پولی نداریم که به محسن بپردازیم به همین خاطر برای جلب رضایت با او تماس نگرفته‌ایم.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۰
petrick - اشدود، اسرائیل
حیوان !
دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۷:۵۶
۶۵
Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا

مرگ بر خامنه‌ای.
دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۹
۷۵
فدای آقا - اودنسه ، دانمارک
من از میهمانان ویژه که به اداره‌مان می‌آمدند پذیرایی می‌کردم و به کارهای فتح‌الله نظارت داشتم. این حرفش خیلی نژادپرستانه هست؛ یعنی فتح‌الله آدم نیست و برده. کسی که زیادی ادعاش میشه؛ باید عواقب ناشی از عمل و کردارهای غیرمنصفانه‌اش رو هم بسنجه. فتح‌الله در انتقامش زیاده‌روی کرده؛ ولی مقصر اصلی اون یکیه.
دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۸:۳۸
۵۷
کیوان م - تهران، ایران

مسخره کردن انسانه کار درستی‌ نیست ،هیچ کسی‌ کامل نیست و هر کسی‌ دارای نواقصی هست ،ولی‌ دلیل نمی‌شه که هر وقت طرفو دیدی با مسخره کردن عذابش بدی ،ولی‌ اونی که احساس کرده که همکارش مزاحم شده اول باید تحقیق میکرد و بعد به مقامات بالاتر اطلاع میداد نه اینکه یکی‌ دیگه از همکاراش گفته اره محسن مزاحم بوده و اونم سریع دست به چاقو بشه،و حرف این ۲ تا تناقض داره .
دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۳
۵۷
ایران بر باد رفته - برلین، آلمان
قرن بیستو یک و قصاص!!! معمولاً یه آدم سالم از انجام کارش یه نتیجه مثبت در نظر داره! اما هدف از انجام قصاص و ناقص کردن یک آدم دیگه چیه!؟ اگه قرار باشه عین کار انجام شده ، یعنی نقص عضو فرد اولو انجام بدیم و طرف مقابلو که یه بیمار و شخص مشکلداری بوده هم ناقص کنیم، پس ما هم که بیماریم!!!طرف تو نروژ هفتاد نفرو کشته و زخمیو ناقص کرده داره تو زندان تحصیل میکنه و ما با داشتن قوانینی مانند قصاص و بریدن دستو پا و شلاقو اعدام به نروژ پناهنده میشیم!!! جالبه! نروژ!!! یکی از بهترین کشور های جهان!!! ملاها ی نکبت میکارندو میدارندو برداشت میکنند!!! وای به حال اون مردم!!!
دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۸
۵۸
parvin55 - مادرید، اسپانیا

[::ایران بر باد رفته - برلین، آلمان::]. دوست گرامی‌ اگر-- کارمای بودیسم --حقیقت باشد نمیدانم من، شما و همفکران ما چه گناهی در زندگی‌ قبل کرده بودیم که در این خراب شده به دنیا آمدیم!!!!
دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۵
۴۴
kherad81 - دابلین، ایرلند
من که میگم بهتره این دوتا بنده خدا براى گرفتن نتیجه بهتر و زود تر دیگه به دادگاه مراجعه نکنن، در عوض بیان تو همین سایت و از قضاوت هاى هر کى و هر جایىه کاربرهاش استفاده کنند. 😆
دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۱
۵۷
ایران بر باد رفته - برلین، آلمان

[::parvin55 - مادرید، اسپانیا::]. با شما کاملاً موافقم! این آدمخوران متحجر حتی به خدای پوشالی خودشون هم دهن کجی میکنند!!! طبق گفته خود این جانوران انسان نما همه ما از خدای خیالی هستیم و همه ما به سوی او میرویم!!! اگر چنین است به چه حقی به خود اجازه میدهند در جان و مال یک انسان تا این حد دست ببرند!؟اگر چنین نیست پس این حکومت دروغو خرافه باید به فاضلاب تاریخ فرستاده شود! متشکرم از توجه شما. بدرود
دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۷:۵۲
۵۳
fereshteh-wi - سیاتل، ایالات متحده امریکا

[::ایران بر باد رفته - برلین، آلمان::]. جای اون نیستیم تا بدونیم چه دردی میکشه ،ما هم بودیم قصاص میکردیم
‌سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۰:۰۳
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.