پایان تلخ یک ماجرای عاشقانه : دختر خودکشی کرد , پسر کشته شد و قاتل در آستانه اعدام قرار گرفت
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۷
poriyaye-vali21 - دوحه، قطر
ابله ، روزی که با اجبار خواهرتو به عقد پسر عموت در اوردید ، باید فکر اینجاشم میکردی...محمود مقصره یا تو و خانوادت ؟؟؟چه پر رو ، میگه فکر میکردم محمود باعث شده خواهرم خودکشی کنه ،، ،،خواهرت و عشقش راحت شدن ....سر که نه در راه عزیزان بود ...بار گرانیست کشیدن به دوش (سعدی)...
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۲
۶۳
kasra persia - لندن، انگلستان
احساس مکپنم دنیا خیلی تنگ شده . مردم خیلی عوض شدند ، توقعها عوض شده ، دوستیها عوض شده ، حتی دشمنیها انگار دوران طلایی صداقت ، سادگی ، مردانگی ، گذشت ، عدالت ......افسانهای بیش نبود . حتی دوست ندارم فکر کنم همه این اتفاقات عجیب و غریب تو خوابه
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۷
۶۳
kasra persia - لندن، انگلستان
احساس مکپنم دنیا خیلی تنگ شده . مردم خیلی عوض شدند ، توقعها عوض شده ، دوستیها عوض شده ، حتی دشمنیها انگار دوران طلایی صداقت ، سادگی ، مردانگی ، گذشت ، عدالت ......افسانهای بیش نبود . حتی دوست ندارم فکر کنم همه این اتفاقات عجیب و غریب تو خوابه
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۷
۴۷
poriyaye-vali21 - دوحه، قطر
ابله ، روزی که با اجبار خواهرتو به عقد پسر عموت در اوردید ، باید فکر اینجاشم میکردی...محمود مقصره یا تو و خانوادت ؟؟؟چه پر رو ، میگه فکر میکردم محمود باعث شده خواهرم خودکشی کنه ،، ،،خواهرت و عشقش راحت شدن ....سر که نه در راه عزیزان بود ...بار گرانیست کشیدن به دوش (سعدی)...
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۲
۴۷
poriyaye-vali21 - دوحه، قطر
ابله ، روزی که با اجبار خواهرتو به عقد پسر عموت در اوردید ، باید فکر اینجاشم میکردی...محمود مقصره یا تو و خانوادت ؟؟؟چه پر رو ، میگه فکر میکردم محمود باعث شده خواهرم خودکشی کنه ،، ،،خواهرت و عشقش راحت شدن ....سر که نه در راه عزیزان بود ...بار گرانیست کشیدن به دوش (سعدی)...
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۲
۶۳
kasra persia - لندن، انگلستان
احساس مکپنم دنیا خیلی تنگ شده . مردم خیلی عوض شدند ، توقعها عوض شده ، دوستیها عوض شده ، حتی دشمنیها انگار دوران طلایی صداقت ، سادگی ، مردانگی ، گذشت ، عدالت ......افسانهای بیش نبود . حتی دوست ندارم فکر کنم همه این اتفاقات عجیب و غریب تو خوابه
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۷
۴۷
poriyaye-vali21 - دوحه، قطر
ابله ، روزی که با اجبار خواهرتو به عقد پسر عموت در اوردید ، باید فکر اینجاشم میکردی...محمود مقصره یا تو و خانوادت ؟؟؟چه پر رو ، میگه فکر میکردم محمود باعث شده خواهرم خودکشی کنه ،، ،،خواهرت و عشقش راحت شدن ....سر که نه در راه عزیزان بود ...بار گرانیست کشیدن به دوش (سعدی)...
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۲
۶۳
kasra persia - لندن، انگلستان
احساس مکپنم دنیا خیلی تنگ شده . مردم خیلی عوض شدند ، توقعها عوض شده ، دوستیها عوض شده ، حتی دشمنیها انگار دوران طلایی صداقت ، سادگی ، مردانگی ، گذشت ، عدالت ......افسانهای بیش نبود . حتی دوست ندارم فکر کنم همه این اتفاقات عجیب و غریب تو خوابه
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۷
۶۳
kasra persia - لندن، انگلستان
احساس مکپنم دنیا خیلی تنگ شده . مردم خیلی عوض شدند ، توقعها عوض شده ، دوستیها عوض شده ، حتی دشمنیها انگار دوران طلایی صداقت ، سادگی ، مردانگی ، گذشت ، عدالت ......افسانهای بیش نبود . حتی دوست ندارم فکر کنم همه این اتفاقات عجیب و غریب تو خوابه
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۷
۴۷
poriyaye-vali21 - دوحه، قطر
ابله ، روزی که با اجبار خواهرتو به عقد پسر عموت در اوردید ، باید فکر اینجاشم میکردی...محمود مقصره یا تو و خانوادت ؟؟؟چه پر رو ، میگه فکر میکردم محمود باعث شده خواهرم خودکشی کنه ،، ،،خواهرت و عشقش راحت شدن ....سر که نه در راه عزیزان بود ...بار گرانیست کشیدن به دوش (سعدی)...
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۲
