جنایت معمایی در صحنه تصادف ۵ زن
رأی دهید
کارآگاهان در تجسسها پی بردند یک روز پیش از پیدا شدن جسد مرد ناشناس، پدر خانوادهای به دادسرای رباطکریم رفته و ادعا داشته که پسر 28 سالهاش به نام قادر خانهاش را ترک کرده و به طرز مرموزی گم شده است.
وقتی این پدر نگران جسد مرد ناشناس را دید مشخص شد قربانی یک جنایت معمایی همان قادر است و خیلی زود همسرش تحت بازجویی ویژه قرار گرفت.لیلا ابتدا ادعای بیگناهی کرد. وی وقتی دید که راز جنایت هولناکش برملا شده است چارهای جز اعتراف ندید و گفت: قادر اعتیاد شدید داشت و همیشه از دوستش که محمد نام دارد پول قرض میگرفت، چون نمیتوانست بدهیاش را به محمد بازگرداند مرا مجبور میکرد دست به کارهای شومی بزنم تا محمد از او قرضهایش را نخواهد. وی افزود: چند روز پیش من، قادر و محمد برای مسافرت به شمال رفتیم. وقتی به رباطکریم برگشتیم محمد نیز به خانه ما آمد. وقتی شام خوردیم، همسرم به وی گفت برویم کارخانه سبزی بگیریم. ساعت 10 شب بود آنان با هم رفتند، ساعت یک بامداد شد که زنگ خانهمان به صدا درآمد.
پشت در رفتم دیدم محمد است. با شنیدن صدایش جا خوردم، در را باز کردم دیدم شوهرم همراهش نیست و از او شنیدم که قادر را با خودرویش زیر گرفته است. او مرا هم تهدید به مرگ کرد. در حالی که شوکه شده بودم از وی خواستم خانهام را ترک کند. او بیرون رفت همان لحظه به خانواده شوهرم زنگ زدم اما کسی گوشی را برنداشت بناچار به مادرم زنگ زدم گفتم قادر به دست دوستش به قتل رسیده است.
با اعترافات این زن، محمد بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. این مرد در بازجوییها قتل قادر را به گردن گرفت و گفت ناخواسته وی را زیر گرفته است.
در دادگاه
صبح دیروز این زن و مرد خیانتکار در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک به ریاست قاضی عبداللهی و دو قاضی مستشار تحت محاکمه قرار گرفتند.در ابتدای جلسه اولیای دم خواهان قصاص شدند و محمد وقتی برای آخرین دفاع پشت تریبون ایستاد، گفت: آن شب وقتی برای خرید سبزی با قادر به سمت کارخانه حرکت کردیم، وی در بین مسیر گفت خسته است و خواست من رانندگی کنم. وقتی پیاده شد ناخواسته وی را زیر گرفتم او از دوستان صمیمیام بود باور کنید هرگز قصد کشتن او را نداشتم اما وقتی با خودرو وی را زیر گرفتم ترسیدم و پا به فرار گذاشتم چرا که نمیدانستم چه کار کنم من با وی هیچ خصومتی نداشتم. تقاضای عفو و بخشش دارم. لیلا نیز در آخرین دفاع گفت: باور کنید من در قتل همسرم نقشی نداشتم تنها به خواسته خودش دست به کارهای شوم میزدم.
دیدگاه خوانندگان
۷۳
فراتر از اندیشه - آلپ، سوییس
و خواست من رانندگی کنم. وقتی پیاده شد ناخواسته وی را زیر گرفتم. نه من خودم هم نفهمیدم که چه جوری یک مرتبه پشت فرمون نشستم ماشین گذشتم تو دنده پام گذشتم رو پدال گاز و اون را زیر گرفتم... بابا خر خودتی. وقتی کشیدنت بالا بعد میفهمی.
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۵
۴۷
poriyaye-vali21 - دوحه، قطر
و ما هم که گوشامون درازه مثه خودت
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۶
۴۷
poriyaye-vali21 - دوحه، قطر
و ما هم که گوشامون درازه مثه خودت
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۶
۷۳
فراتر از اندیشه - آلپ، سوییس
و خواست من رانندگی کنم. وقتی پیاده شد ناخواسته وی را زیر گرفتم. نه من خودم هم نفهمیدم که چه جوری یک مرتبه پشت فرمون نشستم ماشین گذشتم تو دنده پام گذشتم رو پدال گاز و اون را زیر گرفتم... بابا خر خودتی. وقتی کشیدنت بالا بعد میفهمی.
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۵
۷۳
فراتر از اندیشه - آلپ، سوییس
و خواست من رانندگی کنم. وقتی پیاده شد ناخواسته وی را زیر گرفتم. نه من خودم هم نفهمیدم که چه جوری یک مرتبه پشت فرمون نشستم ماشین گذشتم تو دنده پام گذشتم رو پدال گاز و اون را زیر گرفتم... بابا خر خودتی. وقتی کشیدنت بالا بعد میفهمی.
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۵
۴۷
poriyaye-vali21 - دوحه، قطر
و ما هم که گوشامون درازه مثه خودت
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۶
۷۳
فراتر از اندیشه - آلپ، سوییس
و خواست من رانندگی کنم. وقتی پیاده شد ناخواسته وی را زیر گرفتم. نه من خودم هم نفهمیدم که چه جوری یک مرتبه پشت فرمون نشستم ماشین گذشتم تو دنده پام گذشتم رو پدال گاز و اون را زیر گرفتم... بابا خر خودتی. وقتی کشیدنت بالا بعد میفهمی.
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۵
۴۷
poriyaye-vali21 - دوحه، قطر
و ما هم که گوشامون درازه مثه خودت
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۶
۴۷
poriyaye-vali21 - دوحه، قطر
و ما هم که گوشامون درازه مثه خودت
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۶
۷۳
فراتر از اندیشه - آلپ، سوییس
و خواست من رانندگی کنم. وقتی پیاده شد ناخواسته وی را زیر گرفتم. نه من خودم هم نفهمیدم که چه جوری یک مرتبه پشت فرمون نشستم ماشین گذشتم تو دنده پام گذشتم رو پدال گاز و اون را زیر گرفتم... بابا خر خودتی. وقتی کشیدنت بالا بعد میفهمی.
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۵
