پیچیدگی یــک پرونـــده :محاکمه عاملان انفجارهای مرگبار در شب چهارشنبه‌سوری ۹۲

 دو مرد جوان که در اقدام‌هایی جداگانه با پرتاب مواد محترقه دست‌ساز موسوم به «نارنجک» و روشن کردن آبشار آتش‌زا در شب چهارشنبه‌سوری سال 92، موجب مرگ یک کودک، یک مرد جوان و یک مامور نیروی انتظامی و همچنین مجروح شدن چندین شهروند شده بودند، دیروز در دو شعبه جداگانه دادگاه کیفری یک استان تهران به صورت همزمان محاکمه شدند. یکی از عاملان این انفجارهای مرگبار مدعی شد قصد کشتن کسی را نداشته و خودش هم در این ماجرا زخمی شده است. متهم دیگر اما منکر جرم خود شد و ادعا کرد تحت فشار در اداره آگاهی به پرتاب نارنجک بر سر مامور پلیس اعتراف کرده است.
دو کشته و شش مجروح در انفجار آبشار
بیژن 32 ساله در شب چهارشنبه‌سوری 92 پس از روشن کردن یک وسیله آتش‌زا موسوم به «آبشار» موجب انفجار مهیب در خیابان بنفشه شهرک گلستان شد. در این انفجار کودک هفت‌ساله‌ای به‌نام شهداد و شوهرخواهر بیژن به نام حسن بر اثر برخورد ترکش‌های مواد منفجره در دم جان سپردند و شش زن و مرد مجروح شدند.

بیژن دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی و با حضور دو مستشار در حالی پای میز محاکمه ایستاد که اولیای دم حسن و پنج مجروح دیگر که از بستگانش بودند، اعلام رضایت کردند، اما پدر و مادر شهداد برای او حکم قصاص خواستند.

مادر قربانی در حالی که اشک می‌ریخت، گفت: «همراه شوهر و پسر خردسالم جلوی در خانه‌مان ایستاده بودیم و آتش‌بازی را نگاه می‌کردیم که بیژن یک آبشار را روی آسفالت خیابان گذاشت و آن را روشن کرد. همان لحظه انفجار مهیبی رخ داد. تعداد زیادی زن و مرد روی زمین افتاده بودند و همه‌جا را دود برداشته بود. همان لحظه پسرم را دیدم که غرق خون روی زمین افتاده بود. برادرم فرهاد هم در این ماجرا دچار سوختگی شد که آنها را به بیمارستان رساندیم اما پسرم در دم جان سپرده بود.»

او گفت: «کارشناسان پس از این ماجرا اعلام کردند آبشاری که بیژن آن را روشن کرده بود حاوی 40 گرم باروت سیاه بوده است. او عمدی این آبشار را روشن کرد و موجب مرگ پسرم شد. پسرم می‌خواست به مدرسه برود که داغش بر دلم ماند. من حاضر به رضایت نیستم و برای بیژن حکم قصاص می‌خواهم.»

وقتی بیژن پشت تریبون دفاع ایستاد، گفت: «باور کنید که آبشار را از یک دستفروش خریده بودم و نمی‌دانستم موجب چنین انفجار مهیبی می‌شود. من خودم هم در این ماجرا زخمی شدم و شوهرخواهرم را از دست دادم.»

 در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و بیژن را به اتهام قتل غیرعمد به پرداخت دیه و سه سال زندان محکوم کرد.

  درخواست قصاص برای عامل پرتاب نارنجک به مامور پلیسپسر 20 ساله‌ای هم که همان شب در جایی دیگر، به دنبال پرتاب نارنجک دست‌ساز بر سر مامور نیروی انتظامی موجب شهادت او شده بود، دیروز پای میز محاکمه ایستاد و خود را بی‌گناه خواند.

 در جلسه رسیدگی به این پرونده که همزمان در شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربان‌زاده و با حضور دو مستشار تشکیل شد، نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.

او گفت: «آرش 20 ساله متهم است بیست و هفتم اسفند 92 وقتی که 18 سال داشت با پرتاب یک نارنجک دست‌ساز بر سر ستوان‌دوم «هادی جوان‌دلاور» در خیابان رودکی تهران موجب به شهادت رسیدن او شد. اکنون با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده برایش اشد مجازات می‌خواهم.»

 سپس اولیای دم در جایگاه ویژه ایستادند و برای آرش حکم قصاص خواستند. برادر قربانی گفت: «هادی 29 ساله بود و دو ماه از برگزاری مراسم عقدش گذشته بود که در شب چهارشنبه‌سوری مجروح و دو ماه بعد در بیست و چهارم اردیبهشت 93 شهید شد. نارنجک به سر برادرم که کلاه‌کاسکت داشت اصابت کرده بود و حجم مواد محترقه در نارنجک دست‌ساز به‌قدری بود که موجب متلاشی شدن کلاه‌کاسکت شده بود. ما برای عامل قتل برادرم حکم قصاص می‌خواهیم.»

سپس یکی از ماموران کلانتری نواب که همراه شهید جوان‌دلاور در صحنه حضور داشت و بر اثر اصابت ترکش‌های نارنجک دست‌ساز مجروح شده بود روبه‌روی هیات قضایی ایستاد و گفت: «ما از طرف سرکلانتری هشتم ماموریت داشتیم به خیابان رودکی تهران برویم و آرامش را برقرار کنیم. شهید هادی جوان‌دلاور راکب موتورسیکلت بود و من ترک آن نشسته بودم که به یک‌باره نارنجکی به سمت ما پرتاب شد و ما روی زمین افتادیم. من از ناحیه سینه و دست دچار سوختگی شدم. من هم از طرف خودم از این متهم شکایت دارم.»
سپس متهم پشت تریبون دفاع ایستاد و منکر جرمش شد. آرش گفت: «وقتی این انفجار رخ داد من در قهوه‌خانه بودم. من اصلا در خیابان رودکی حضور نداشتم و نمی‌دانم چه کسی نارنجک را به سمت ماموران پرت کرده است.»
او ادامه داد: «من تحت فشار در اداره آگاهی به پرتاب نارنجک اعتراف کرده بودم.»

او درباره اعترافات اولیه‌اش نزد دو نفر از دوستانش که سرنخی برای دستگیری‌اش شده بود نیز گفت: «من هیچ‌وقت به دوستانم نگفته بودم که نارنجک را به سمت ماموران پرت کرده‌ام. آنها به دروغ چنین حرف‌هایی را مطرح کرده بودند.»
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و ادامه جلسه را برای احضار دو نفر از دوستان آرش به‌عنوان مطلع به دادگاه به روزهای آینده موکول کرد.
بیژن : هرگز احتمال چنین انفجاری نمی‌دادم
چقدر درس خوانده‌ای؟
 دیپلم دارم.
شغلت چه بود؟
 در یک شرکت خصوصی کار می‌کردم.
فرزند داری؟
 نه. 8 سال است ازدواج کرده‌ام اما فرزند ندارم.
چرا برای آتش‌بازی به شهرک گلستان رفته بودی؟
جشن نامزدی برادرم بود. به همین خاطر همراه همه فامیل به خانه نامزد برادرم رفته بودیم. چون دیدم همه در حال روشن کردن آتش هستند من هم مواد آتش‌زایی را که برای بچه‌های فامیل خریده بودم آوردم و برای آنها روشن کردم.
این مواد را چطور تهیه کرده بودی؟
 همراه همسرم برای خرید شب عید به خیابان منوچهری رفته بودیم که چند ترقه و یک آبشار از یک دستفروش خریدم.
بعد از روشن کردن آبشار چه کردی؟
فکر می‌کردم مانند آبشاری که سال‌های قبل روشن کرده بودم بعد از چند دقیقه خاموش می‌شود اما به یک‌باره آبشار منفجر شد. شوهرخواهرم که کنار من ایستاده بود روی زمین افتاد و خودم هم مجروح شدم.
پنج مجروح دیگر که اعلام رضایت کردند چه کسانی بودند؟
همه از بستگان‌مان بودند که برای شرکت در جشن نامزدی برادرم به آنجا آمده بودند.
چطور اولیای دم شوهرخواهرت اعلام گذشت کردند؟
آنها می‌دانستند من قصدی برای این انفجار نداشتم. با اینکه خواهرم و شوهرش یک فرزند کوچک دارند، خانواده شوهرخواهرم بی‌قید و شرط مرا بخشیدند.
چرا بعد از انفجار فرار کردی و کفشت در محل جا ماند؟
من ترسیده بودم که فرار کردم اما وقتی دیدم چندین نفر مجروح و کشته شده‌اند به محل بازگشتم.
برای جلب رضایت اولیای دم شهداد چه کرده‌ای؟
چندبار از خانواده‌ام خواستم به خانه‌شان بروند و با آنها صحبت کنند، اما شنیدم حال روحی مناسبی ندارند به همین خاطر مانع شدم. من اگر یک درصد هم احتمال می‌دادم روشن کردن آبشار موجب چنین انفجاری می‌شود هرگز چنین کاری نمی‌کردم. من شرمنده خانواده شهداد هستم.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۵۵
MehranIrani - تهران، ایران

لازم است مردم اعتمادهای بیجا را کنار بگذارند، خود من بفهمم غذایی نذری است لب نمیزنم چون مشخص نیست چه کسی آنرا پخته و چه چیزی داخلش ریخته اند،‌ در حال حاضر هم تروریستها و اعضای داعش و خیلی های دیگر میتوانند در ظاهر یک دستفروش، بمبهای دستی درست کنند و سر چهار راه ها تحت عنوان ترقه و موشک و ...بفروشند و مردم هم بی خبر از همه جا آنرا خریده و یک انفجار انتحاری رقم زده میشود، ممکن است این نظر من یک مقدار زیادی حالت بزرگنمایی درونش باشد اما به عقل رجوع کنیم امکان تحقق پیدا کردن چنین مسائلی دور از ذهن نیست. فقط بیشتر مراقب باشیم !
یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۸
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.