از اصناف تا اقوام؛ اعتراض به 'اهانت' تصویری

مهران مدیری در در حاشیه -
حواشی سریال "در حاشیه" که از پنجم فروردین روی آنتن تلویزیون ایران رفته است هنوز ادامه دارد. اگرچه پزشکان تلویزیون را تهدید به برگزاری تجمعی چندهزار نفری علیه این سریال کرده‌اند، تلویزیون می‌گوید تماس‌های مردم با سازمان نشان از استقبال آنها از سریال تازه مهران مدیری دارد.
 
طرف دیگر ماجرا مردم هستند که - در شبکه‌های اجتماعی- می‌توان به وضوح دید این سریال را دنبال می‌کنند اما در عین حال برآورده نشدن توقعاتشان در زمینه کیفیت را نیز کتمان نمی‌کنند.
 
اعتراضاتی از این دست اگرچه در مقابل فیلم‌ها و سریال‌های مختلف در صنف پزشکان بارها تکرار شده اما مختص به این صنف و حتی سایر اصناف نیست و -گاهی به حق، گاهی به ناحق- گریبان بسیاری فیلمسازان را تاکنون گرفته است.
 
نگاهی می‌کنیم به تعدادی از گروه‌ها، اصناف و اقوامی که طی سالهای اخیر علیه یک فیلم یا سریال به میدان آمده‌اند.
شوکران (۱۳۷۷)
فیلمِ بهروز افخمی شاید بیش از هرچیز چوب تابوشکنی در مورد مسئله ازدواج موقت یا "صیغه" را خورد. در این فیلم هدیه تهرانی در نقش پرستاری اغواگر ظاهر شد که علیرغم علم به تاهل مردی (با بازی فریبرز عرب‌نیا)، با او وارد رابطه و باردار می‌شود و در نهایت به مرگی تراژیک جان می‌سپارد.
 
پرستاران چنان بابت نقش هدیه‌ تهرانی و انتساب او به صنف خود برآشفته شدند که نه تنها بیانیه‌ای تند و تیز صادر کردند، بلکه به نشانه اعتراض چند شب را هم تا صبح در مقابل ساختمان وزارت ارشاد تجمع کردند.
 
از آنجا که فیلم از محصولات حوزه هنری بود، با برگزاری چند جلسه بین معترضان و مدیران حوزه در نهایت ماجرا ختم به خیر شد. جنجال رسانه‌ای ایجاد شده نه تنها ضرری متوجه فیلم نکرد بلکه به فروش بیشتر آن هم انجامید؛ زیرا اعتراضات بسیاری را واداشت برای دیدن فیلم به سینما بروند و موضوع دعوا را با چشم خودشان ببینند.

خانه‌ای روی آب (۱۳۸۰)
شخصیت "بی بند و بار" دکتر رضا سپیدبخت، یکی دیگر از موارد متعددی بود که صدای پزشکان را به اعتراض بلند کرد. دکترِ فیلم -با بازی رضا کیانیان- الکل می‌نوشید، با زنان متعددی در ارتباط بود، خانواده‌ای از هم پاشیده و فرزندی درگیر با مواد مخدر داشت و احساس پوچی می‌کرد.
 
نسبت دادن این ویژگی‌ها -که در هر قشری ممکن است بروز کند- به یک پزشک، توسط گروهی از آنها "توهین" تلقی شد تا آنجا که بعضی رسانه‌ها نوشتند که پزشکان قصد دارند بهمن فرمان‌آرا، کارگردان را به دلیل اهانت به خود به دادگاه بکشانند.
 
این فیلم که در کنار "بوی کافور، عطر یاس" و "یک بوس کوچولو"، جزو آثار سه‌گانه کارگردانش درباره "مرگ" به شمار می‌آید، به دلیل نقدهای تلویحی و آشکارش به جامعه و حکومت نیز مورد انتقاد محافظه‌کاران قرار گرفت اما هم جوایز مهمی در جشنواره بیستم فجر به خود اختصاص داد و هم اکران نسبتا موفقی داشت.

مارمولک (۱۳۸۲)
پرویز پرستویی در مارمولک
اگرچه امروز حضور روحانیان در سینما از پیش عادی‌تر شده و حتی فیلم‌هایی مثل "رسوایی" را هم می‌شود در میان تولیدات سینما یافت؛ تا همین چند سال پیش فیلم، آن هم کمدی، ساختن در مورد این قشر قدرتمند تقریبا غیرقابل تصور بود.
 
این تابو را کمال تبریزی شکست و یک خلافکار زندانی (پرویز پرستویی) را در فیلمش به تصویر کشید که در نقش یک روحانی فرو می‌رود تا از زندان فرار کند اما در همین مسیر متحول می‌شود.
 
فیلم با تاخیر اکران و به سرعت پرفروش شد زیرا شوخی با حاکمان هنوز به شدت برای مخاطبان سینمای ایران تازگی داشت. کم‌کم امامان جمعه شروع به انتقاد از فیلم کردند و به تدریج در چند شهر از جمله مشهد و اصفهان اکران آن متوقف شد.
 
هرچند مدتی طول کشید تا فیلم در تهران هم از روی پرده پایین بیاید در این مدت آنقدر از تریبونهای مختلف و در رسانه‌ها از آن حرف زده شد که به حق می‌توان "مارمولک" را یکی از جنجالی‌ترین فیلم‌های سینمای ایران دانست؛ فیلمی که خط قرمزهای بسیاری را به بازی گرفت و جابجا کرد و درست به همین دلیل مخاطبان بسیاری یافت.
او یک فرشته بود (۱۳۸۴)
این سریال که در ماه رمضان و با کارگردانی علیرضا افخمی روی آنتن رفت، داستانی مذهبی-ماورایی را پیگیری می‌کرد که در آن شیطان در قامت زنی جوان سر راه مردی معتقد و متاهل ظاهر می‌شد تا خانواده‌اش را از هم بپاشد.
 
در کنار شخصیت "فرشته" (بهاره افشاری)، وکیلی به نام سرابی (مرتضی ضرابی) نیز در فیلم حضور داشت که ظاهرا تجلی دیگرِ شیطان و دومین شخصیت منفی محوری داستان بود و همانطور که می‌توان حدس زد بعضی از اعضای صنف وکلا را به اعتراض واداشت.
 
این سریال که در ژانر خود جزو اولین‌ها به شمار می‌آمد با دلهره و تعلیقی که ایجاد کرد پربیننده شد و در نهایت شخصیت اصلی داستان به کمک روحانی محل و با ایمان به خدا از شر وسوسه شیطان خلاص شد؛ اما بازیگر آن چند سال بعد در مصاحبه‌ای گفت اگرمیدانست مردم تا سالها بعد او را در خیابان "شیطان" صدا خواهند زد هرگز در این سریال ظاهر نمی‌شد.
حلقه سبز (۱۳۸۶)
ابراهیم حاتمی کیا و حمید فرخ نژاد پشت صحنه حلقه سبزدومین سریال تلویزیونی ابراهیم حاتمی‌کیا -اگرچه بر خلاف معمولِ آثار او ارتباطی به جنگ ایران و عراق نداشت- اما صدا و سیما برای ساخت و پخش آن سنگ تمام گذاشت.
 
در این سریال که به موضوع اهدا عضو می‌پرداخت، حمید فرخ‌نژاد نقش روحی سرگردان -حسن- را بازی می‌کرد که پس از مرگ مغزی، با موضوع اهدا اعضای بدنش درگیر بود. چنان که انتظار می‌رود، این سریال پرطرفدار بنا بود مردم را به اهدا عضو و کمک به همنوع تشویق کند اما "انجمن اهدا عضو" اعلام کرد این سریال باعث نگرانی مردم و کاهش تمایل آنها به اهدا عضو عزیزانشان شده است؛ زیرا شخصیت اصلی داستان راضی به پیوند قلبش به بدن دیگری نیست.
 
بعضی رسانه‌ها در همان زمان نوشتند بسیاری از افرادی که در وبسایت اهدا عضو ثبت‌نام کرده بودند پس از پخش این فیلم عضویت خود را لغو کرده‌اند. به علاوه علیرغم بهره‌بردن از مشاوران پزشکی، پزشکان نیز بابت آنچه "اشتباهات فاحش پزشکی" در این سریال می‌خواندند به آن معترض شدند.
 
در نهایت این سریال تا قسمت آخر روی آنتن رفت و عوامل فیلم نیز در جواب انتقادات به انتشار جوابیه‌ای بلند و بالا در روزنامه همشهری اکتفا کردند.
چارخونه (۱۳۸۶)
اولین تجربه کارگردانی سروش صحت، در مرکز خود دوشخصیتِ افغان با نام‌های "شنبه" و "چهارشنبه" - با نقش‌آفرینی جواد رضویان و رضا شفیعی‌جم- داشت که افغانهای ساکن ایران را به شدت رنجاند.
 
بارزترین ویژگی این شخصیت‌ها -خصوصا "شنبه" که نقش کارگر/سرایدار را ایفا می‌کرد- دروغگویی، دغلکاری و سودجویی آنها بود و تقلید عجیب و تمسخرآمیز لهجه مردم افغانستان توسط آنها.
 
این سریال به سرعت پربیننده شد و شخصیت "شنبه" و لهجه او برای مدتی تبدیل شد به سمبل اهالی افغانستان در ذهن مردم در نتیجه بسیاری از روشنفکران افغان ساکن ایران نسبت به آن واکنش نشان دادند.
یکی از آنها در مقاله‌ای از "رنجی" نوشت که افغانهای ایران هر شب از پخش این سریال می‌برند و یادآوری کرد کسی در افغانستان اسم فرزندش را "شنبه" و "یکشنبه" نمی‌گذارد.
او افزود زیر ضرب گرفتن لهجه و زبان یک ملت، حمله به هویت آنهاست. رایزن فرهنگی سفارت افغانستان در ایران نیز در این اعتراض با سایر هموطنانش هم‌آواز شد اما نارضایتی این اقلیت محروم -مهاجران افغان- به جایی نرسید و سریال آقای صحت در ۱۰۷ قسمت از شبکه سوم پخش شد و به پایان رسید.
مرد هزارچهره (۱۳۸۷)مهران مدیری پشت صحنه مرد هزار چهرهشخصیت اصلی این سریال نوروزی، مسعود شصت‌چی کارمند بی‌دست و پای اداره ثبت احوال شیراز (با بازی مهران مدیری) بود که او در موقعیت‌های مختلف با افرادی از اصناف مختلف دمخور می‌شد و موقعیت‌های طنزآمیزی می‌آفرید.
 
اگرچه هیچ صنف و گروهی -از پزشکان گرفته تا شاعران- از شوخی‌های این سریال در امان نماند اما اصلی‌ترین شکایت مربوط به اداره کل ثبت احوال استان فارس بود که این سریال را توهینی به خود و کارمندانش دید و ضمن به خدمت گرفتن یک وکیل، به خاطر "لطمه معنوی" وارده از عوامل سریال درخواست غرامتی ۲.۱ میلیارد تومانی کرد.
 
مواردی که این اداره کل بابت آنها از عوامل سریال شکایت کرده بودند عبارت بود از:‌"انتصاب شخصیت اصلی داستان به عنوان شخص کلاهبردار شیاد و متقلب در مجموعه ثبت احوال شیراز، ارائه فضای بی نظم و خارج از شان اداری در ثبت احوال شیراز و القای سو استفاده از موقعیت شغلی توسط کارکنان اداره کل ثبت احوال شیراز" .
 
گرچه بعید است چنین مبلغی پرداخت شده باشد اما این سریال ۱۵ قسمتی، در نهایت در ۱۳ قسمت به پایان رسید تا سر و صداها بخوابد و در فصل دوم آن نیز دیگر اشاره‌ای به هیچ یک از زیرمجموعه‌های اداره ثبت‌احوال نشد.
پایتخت (۱۳۹۰)
محوریت این سریال نوروزی با یک خانواده مازندرانی صاف و ساده بود که قصد داشتند از شمال کشور به تهران مهاجرت کنند؛ در نتیجه به وفور می‌شد آداب و سکنات زندگی و لهجه مردمان شمال کشور را در آن دید.
 
اما از آنجا که سریال سیروس مقدم در ژانر کمدی ساخته شده بود،‌ همزمان با رسیدن این سریال به فصل سوم و استقبال گسترده مردم از آن، بعضی از اهالی شمال کشور این سریال را به خاطر "تمسخر مازندرانی‌ها" مورد حمله قرار دادند.
 
از جمله این مخالفان می‌توان به نمایندگان چند شهر استان مازندران در مجلس و معاون سیاسی و امنیتی وقت استانداری مازندران اشاره کرد. پایتختی‌ها هم در مقابل دوربین به دست به میان مردم مازندران رفتند تا نشان بدهند اعتراضِ مدیران استان، ربط چندانی به مخالفت مردم این خطه با سریال ندارد و مازندرانی‌ها ازینکه سریالی در مورد آنها ساخته شده دلگیر نیستند.
 
هرچند اعتراضات به این سریال به صحن علنی مجلس هم رسید؛ اما در نهایت زور مردمِ مشتاق چربید و باوجود وقفه‌ای که در تولید "پایتخت۴" ایجاد شد، آقای مقدم و تیمش امسال ساخت قسمت جدید این سریال پرطرفدار را آغاز کردند.
سرزمین کهن (۱۳۹۲)
اعتراضات به قدری بود که پخش سرزمین کهن متوقف شد
آخرین اثری که کمال تبریزی برای تلویزیون ایران ساخت،‌ منسوبان به ایل بختیاری را به شدت رنجاند. در این سریال که به وقایع سیاسی-اجتماعی دهه ۲۰ ایران می‌پرداخت، در بخشی از دیالوگ‌ها بختیاری‌ها و در راس آنها سردار اسعد بختیاری -از سیاستمداران مشروطه‌خواه عصر قاجار- به سرسپردگی به بریتانیا متهم می‌شوند.
 
اگرچه عوامل فیلم بعد از بالا گرفتن ماجرا هم از ارادت خود به مردمان بختیاری حرف زدند و هم از نقش موثر و مثبت آنها در تاریخ معاصر ایران، پخش سریال باعث شد مردم شهرهای الیگودرز، دزفول و مسجد سلیمان و اهواز دست به اعتراض بزنند و خواستار توقف پخش این سریال و عذرخواهی صدا و سیما شوند.
 
نمایندگان این شهرها، استاندار خوزستان و برخی ائمه جمعه هم علیه سریال موضع گرفتند و بخش‌هایی از آن را "توهین" به مردمان بختیاری دانستند؛ نماینده مردم دزفول حتی گفت بناست "پرونده" این سریال به شورای عالی امنیت ملی ارسال شود.
درنهایت نه توضیحات عوامل موثر واقع شد،‌ نه تمهیدات و نامه‌های صدا و سیما و نه اصلاحات صورت گرفته؛ ساخت و پخش "سرزمین کهن" نیمه کاره ماند، مدیر گروه سریال شبکه سه برکنار شد و کمال تبریزی با دلخوری رو به شبکه نمایش خانگی آورد.
پژمان (۱۳۹۲)
صرف اینکه یک ستاره سابق فوتبال در سریالی در مورد این ورزش پرطرفدار نقش ایفا کند احتمالا خیلی از علاقمندان به فوتبال را پای تلویزیون خواهد نشاند؛ خصوصا اینکه سریال کمدی باشد و نام برادران قاسمخانی را هم به عنوان نویسنده یدک بکشد.
 
اما شخصیت بی‌دست و پا و نه چندان فرهیخته پژمان جمشیدی -که در این سریال در نقش خودش، ستاره پیشین تیم پرسپولیس ظاهر شد- به مزاق خیلی از اهالی فوتبال خوش نیامد.
 
خداداد عزیزی از جمله فوتبالیست‌هایی بود که در این مورد اظهارنظر کرد و گفت این فیلم در مورد شخص "پژمان جمشیدی" است و نه فوتبال ایران و افزود خودش هرگز در نقش آدمی که مدام "پس‌گردنی" بخورد ظاهر نخواهد شد.
 
نیما نکیسا نیز یکی دیگر از ستاره‌های فوتبال بود که ضمن اعلام نارضایتی‌اش از این سریال به تحصیلات بالای خودش و تعدادی دیگر از چهره‌های فوتبالی کشور اشاره کرد و افزود همه فوتبالیست‌ها چنان که "پژمان" نشان می‌هد نیستند.
در هرحال یا سمبه فوتبالی‌ها چنان که باید پر زور نبود و یا اعتراضشان چندان به چشم نیامد؛ چون ساخت "پژمان۲" هم کلید خورد و انتظار می‌رود امسال روی آنتن برود.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۶
بیدار58 - بابلسر، ایران

اوووووووووووووووووه چه خبره؟پس راجب کی فیلم و سریال بسازن؟؟چقد بی جنبه بازی در میارن
دوشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۵
۳۹
Mazani Tiger - کوالالامپور، مالزی
حداقل هرچی‌ باشه انقدر ظرفیت دارند که با یک کاریکاتور سوسک یک استان رو به آتش نکشند و آن بدبخت طنزپرداز رو آواره این کشور و آن کشور نکنند (مانا نیستانی) که هنوز هم از تهدید‌های برخی‌ از آنها در خارج از کشور هم در امان نیست.
دوشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۷:۰۲
۴۹
Azadikhah - تکسل، هلند
خوب وقتی‌ که جنبه و ظرفیت عده‌ زیادی کم باشه از این اتفاقت میفته.انتقاد پذیر بودن تحمل می‌خواد که بیشتره ملت و حکومت هم این تحمل رو ندارند.
دوشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۸:۴۵
۴۹
Azadikhah - تکسل، هلند
دکتر رضا علوی:آقای مدیری. چو به گشتی طبیب از خود میازار/. چراغی بهر تاریکی نگه دار. قصد این یادداشت این نیست که به خاطر مبارک بیاورد در ایامی که انگشت کوچک دست راست شما در فصل سوم سریال قلب یخی قطع شد، شما مستاصل سراغ معروفترین جراحان این عرصه رفتید. شما یادتان نیاید من یادم هست که بسیاری از قسمتهای سریال ویلای من با دستکش سیاه بازی میکردید. جناب مدیری به حمدالله و والمنه دستان شما به هنر پنجه های "طلایی"کسانی که امروز با همان انگشتان نشانه رفته اید و به تمسخر نشسته اید پیوند زده شده و نجات یافت، آن روزهای سخت و همچنین روزهای افسردگی پس از قهوه تلخ نیز گذشت، دستکش سیاه فراموش شد ولی همیشه سیاهی ها به این زودی فراموش نمی شوند، گاهی زمستان میرود و سیاهی می ماند به ذغال. جناب مدیری! کسی در هنرمندی شما شک ندارد، در موقعیت شناسی تان نیز! تمسخر نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم در نقطه چین و همچنین برنامه هجو موسوم به بمب خنده (ماهواره) بخواهید، یا نخواهید جزیی از کارنامه کاری شماست. شما همواره نشان داده اید که از هر آب گل آلودی میتوان شاه ماهی گرفت.
دوشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۹:۲۰
۴۹
Azadikhah - تکسل، هلند
2-پس از سالها حالا به تلویزیون بازگشته اید و چه سوژه ای بهتر از پزشکانی که در این یکسال از هر رسانه ای کوفته شدند، بله بالاخره در این تنور داغ نانهای خوبی میشود چسباند! و شما هم استاد مسلم موج سواری هستید. جناب مدیری از شما ممنونم، ازین که در کنار طنز الگوهای نیک نیز به ما معرفی میکنید، پزشک درستکاری که در مطب بسیار شلوغ و شیکش جای سوزن انداختن نیست، پرداخت ویزیت الزامی نیست، پول دارو نیز بصورت زیر نسخه ای به بیمار داده میشود، همان روز هم قصد دارد به مناطق محروم جهت کمک رسانی به بیماران برود. شما که چنین الگوهایی نمایش میدهید چرا خودتان الگو نمیگیرید!؟. چرا قهوه تلخ را بخاطر مسایل مالی و بالابودن دستمزد درخواستی از تلویزیون بیرون کشیدید و به میلیون ها بیننده و هوادار خودتان پشت کردید و سود خود را بر بینندگان تلویزیون خود رجحان دادید؟. نمیگوییم شما هم مثل همان پزشک رایگان کار کنید، اجاره مطب و منشی را از جیب خود بدهید و در نهایت به مناطق محروم خدمت کنید! نه! فقط اگر کمی از حاشیه سود خودتان می کاستید نه قهوه تلخ بی سرانجام میماند، نه جوایز قول داده شده
دوشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۹:۲۲
۴۹
Azadikhah - تکسل، هلند
3-و قرعه کشی شده به خریداران سی دی فراموش میشد، و نه دستمزد برخی بازیگران معوق میشد، نه این مجموعه جدید از هنرمندی هادی کاظمی(باباشاه) بی نصیب میماند. آقای مدیری شما که فریاد واسفاها سر میدهید و بداخلاقی جراحی که خارج تعرفه طلب میکند را نقد میکنید، بفرمایید تعرفه شما چقدر است؟ در سال ٩١ پایگاه خبری بولتن نیوز از دستمزد هفت میلیارد تومانی شما برای قهوه تلخ خبر میدهد، و شما این مبلغ را برای ١٠٢ قسمت چهل دقیقه ای گرفته اید ، یعنی شما به ازای هر دقیقه حضور ١،٧٠٠،٠٠٠ تومان دریافت کرده اید که میزان حقوق کارگر ایرانی در همان سال (٨٩) ماهانه ٣٠٣ هزار تومان بوده است!. شاید بگویید هنر شما بیش از هنر کارگر ارزش داشته باشد، قبول! هنر آن پزشکی که انگشت قطع شده شما را ترمیم کرد چطور؟ آن پزشکی که شما را از افسردگی پس از قهوه تلخ رهاند چطور؟ آن جراحان پلاستیکی که پنجه های طلایی شان را به تمسخر میگیرد و هنرشان اکنون بر رخ و بدن نیمی از بازیگرانتان خود نمایی میکند چطور؟. شما که تیغ نقدتان تیز است چرا کمی خودتان را نقد نمیکنید؟ چطور پس از سرکارگذاردن میلیونها بیننده در سریال قهوه تلخ و همچنین سرگردانی
دوشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۹:۲۴
۴۹
Azadikhah - تکسل، هلند
4-برندگان جوایز خانه و ماشین، تنها به چند دقیقه اظهار تاسف اکتفا میکنید ولی تیغ انتقادتان را بروی جراحی میکشید که در جراحی عارضه دار باید دستبند بر دستش بزنید؟. چطور مرفه بودن یک جراح پلاستیک برای شما جای ایراد دارد ولی از درآمد خود چیزی نمیگویید؟. از قرارداد یک میلیاردی و هفتصد میلیونی برای حضور کوتاه در فیلم پل چوبی و یا قرار داد ١٠٠ میلیونی در سال ٨٨ به استناد گفته های رضا استادی در برنامه چهارسو چیزی نمیگویید، در همان برنامه ای که دستمزد آقای بازیگر، علی نصیریان ٢٥ میلیون و یک چهارم شما اعلام شد!. آقای مهران مدیری، گرچه از تعرفه خود چیزی نمی گویید ولی ما همگی به قیمت شما واقف شده ایم.
دوشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۹:۲۴
۵۳
کارمن مهوش کش - تهران، ایران
خداداد عزیزی اظهار نظر نکنه نمیشه ؟
دوشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۰:۴۱
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.