محمدعلی فردین ِ سلطان قلب‌ها ( ویدیو و عکس )

فروغ فرخزاد:
«چه‌قدر سینمای فردین خوب است
و من چه‌قدر از همه چیز های خوب خوشم می آید...»
ستاره سینما - فردین


توانا - وقتی «مرتضی پاشایی» خواننده‌ی جوان موسیقی پاپ، به دلیل بیماری سرطان درگذشت کسی گمان نمی‌کرد که این تعداد کثیر از مردم مقابل بیمارستانی که او در آن بستری بوده تجمع کنند و یک‌صدا ترانه‌ای از او را زمزمه کنند و اشک بریزند. در مراسم تشییع جنازه‌ی او نیز جمع کثیری از مردم شرکت کردند. شرکت مردم در تشییع پیکر مرتضی پاشایی  و چرایی آن بحث‌های زیادی را در جامعه‌ی ایران به دنبال داشت؛ خصوصا زمانی که «یوسف اباذری»، جامعه‌شناس و استاد دانش‌گاه در آذرماه ۱۳۹۳ و مدت کمی پس از درگذشت این خواننده‌ی پاپ در یک‌ سخن‌رانی در تالار ابن‌خلدون دانش‌کده‌ی علوم اجتماعی ِ  دانش‌گاه تهران با عنوان «پدیدارشناسی فرهنگی یک مرگ» پیرامون تحلیل جامعه‌شناختی پدیده‌ی مرتضی پاشایی سخن گفت. اباذری در بخشی از این سخنان گفت: «این آقایی که عکسش را این‌جا زده‌اند و چراغ‌ها را تاریک کرده‌اند،یک خواننده‌ی پاپ بود و پاپ در سیر موسیقی، مبتذل‌ترین نوع موسیقی است…. من داده‌ام یک موسیقی‌دان، فرمت موسیقی او را تحلیل کرده … مبتذل محض است!» یوسف اباذری سپس به تعداد کثیر مشایعت‌کنندگان پاشایی اشاره می‌کند و می‌افزاید:«برای من خیلی جالب است که یک ملتی می‌افتند به ابتذال و در مجلس ترحیم چنین خواننده‌ای شرکت می‌کنند و توی سرشان می‌زنند… و یک نفر در فیس‌بوکش می‌نویسد که «من تا ابد می‌سوزم»… چرا مردم ایران به این افلاس افتاده‌اند؟ چطور مردم ایران به این فلاکت افتادند؟ اینجاست که تحلیل خیلی مهم است.» اباذری در بخشی از سخنانش هم‌چنین به تشییع جنازه‌ی «مهوش» خواننده‌ی کاباره‌ی اشاره می‌کند. مهوش خواننده‌ای بود که در سرمای دی‌ماه ۱۳۳۹ جمع کثیری از مردم تهران را برای سوگواری‌اش به خیابان‌ها کشاند. محمدعلی فردین، هنرپیشه و کشتی‌گیر ایرانی یکی دیگر از کسانی بود که مرگ و تشییع جنازه‌اش، جمع کثیری از مردم عادی را به خیابان‌ها آورد. انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید بسیاری از هنرمندان ایرانی در رشته‌های مختلف هنر از سینما و تئاتر تا موسیقی و رقص و نقاشی و … ترک وطن کردند. برخی ماندند اما هیچ‌گاه اجازه‌ی فعالیت هنری نیافتند. برخی نیز مانند ایرج قادری برای مدتی  ممنوع‌التصویر شدند اما در پایان توانستند راهی به سینما و هنر بیابند.
 محمدعلی فردین از پس از انقلاب اسلامی دیگر نتوانست در فیلمی بازی کند چرا که هیچ گاه اجازه‌ی کار نیافت و حکومت برآمده از انقلاب اسلامی او را برای همیشه خانه‌نشین کرد. او پس از انقلاب بارها به دادگاه انقلاب فراخوانده شد و برخلاف خواست قلبی‌اش از کار هنری بازماند که این امر همیشه در دلش اندوه به جای گذاشت. فردین در گفت‌وگویی ویدئویی در اعتراضی به این منع‌شدن از کار پس از انقلاب چنین می‌گوید: «همیشه این سئوال بود که چرا باید بال‌های ما قیچی بشه؟! کار ما کار هنری‌ست کار ذوقی‌ست، یک کسی که بیست‌وهشت سال، سی‌سال در این قسمت کار هنری و ذوقی کار کرده یک مرتبه بال‌هاشو بچینند و یا دست و پاشو قطع کنند اون‌هم در جمهوری‌اسلامی به نظر من انصاف نیست. ماها هرکدوم اون تعداد انگشت‌شماری که در این سینما بودیم در واقع تاریخ سینما هستیم، هیچ‌کس نمیتونه اسم ما رو پاک بکنه، چون در قلب یک‌یک این مردم نوشته شده اسامی ما و به هر صورت حق داریم که بگیم در این سینما سهمی داشته‌ایم.»
فردین پس از انقلاب از ایران نرفت. او پیش از انقلاب و در سال ۱۳۳۷ سینمایی به نام «نیاگارا»، با ۹۶۰ صندلی به هم‌راه رحمان گلزار تاسیس کرد که پس از انقلاب نام این سی‌نما را به سینما جمهوری تغییر دادند و در مقطعی این سینما را علی حاتمی، کارگردان سی‌نما و فردین با هم اداره می‌کنند.
در سال ۱۳۸۷این سی‌نما دچار آتش‌سوزی می‌شود که پس از تحقیقات آتش‌نشانی تهران آتش‌سوزی، عمدی شناخته می‌شود. خسارت به سینما بیش از ۳۰۰ تا ۵۲۰ میلیون تومان برآورد می‌شود. برخی از رسانه‌ها در آن زمان این آتش‌سوزی را کار نیروهای بسیج دانستند. چندی قبل از آتش‌سوزی، لیلا حاتمی که مادرش مالک نیمی از این سینما نیز است در سخنرانی‌ای از محمد خاتمی دفاع می‌کند و برخی این آتش‌سوزی را به این دلیل می‌دانستند. پیش از این نیز بارها ماموران به این سینما رفته بودند و عکس‌های محمدعلی فردین و دیگر هنرپیشه‌های قدیمی را از در و دوار کنده بودند. پس از انقلاب سه‌دانگ از این سی‌نما توسط ستاد اجرایی فرمان امام از محمدعلی فردین گرفته شده و به اصطلاح مصادره می‌شود.
محمدعلی فردین که بود؟
محمدعلی فردین در  ۱۳۰۹ در تهران به دنیا آمد و در ۱۸ فروردین ۱۳۷۹ در تهران درگذشت. او هنرپیشه‌ی سی‌نما بود که در زمان بازی‌گری‌اش در ایران به شهرت و محبوبیت بسیاری رسید. پدرش علی‌گل فردین کارمند اداره تسلیحات و از بازی‌گران تاتر بود که به هم‌راه تقی ظهوری کارهای مولیر را اجرا می‌کرد. فردین دوران ابتدایی را در دبستان ترقی در خیابان شهباز تهران سپری کرد و دوران متوسطه را در دبیرستان آذر در خیابان شاه‌آباد به پایان برد. او ۱۹ سال سن داشت که با مهری خمارلو ازدواج کرد و تا پایان عمر با هم‌سرش زندگی گذراند که حاصل این ازدواج چهار فرزند است. فردین در سن ۱۶ سالگی به ورزش‌هایی مانند فوتبال، ژیمناستیک و شنا روی آورد اما سرانجام به ورزش کشتی علاقه‌مند شد. او برای آموزش کشتی به باشگاه رفت و به یادگیری فنون کشتی پرداخت. او بعدها به باشگاه تهران رفت و در این‌جا با غلام‌رضا تختی آشنا شد و زیر نظر حبیب‌الله بلور، کشتی‌گیر و مربی کشتی که بازی‌گر سی‌نما نیز بود به یادگیری کشتی پرداخت. او ریاست فدراسیون کشتی را نیز بر عهده داشت. فردین در ورزش کشتی مقام به دست آورد و مدال‌هایی نیز برد که از آن‌جمله در وزن ۷۹ کیلوگرم در سال ۱۳۳۲ قرمانی کشور در اصفهان مدال برنز را از آن خود کرد و در همین وزن در سال ۱۳۳۷ و در کشتی‌فرنگی قهرمانی کشور مدال طلا گرفت. او پیش از این در سال ۱۳۳۶ نیز در مسابقات قهرمانی کشور در وزن ۷۳ کیلوگرم طلا گرفته بود. فردین به صورت اتفاقی وارد سی‌نمای ایران شد. او هنگامی که ۲۸ سال داشت زمانی که برای دیدن فیلمی وسترن به سی‌نما رفته بود و موفق به گرفتن بلیط نشد و پشت در سی نما ماند. دکتر اسماعیل کوشان، فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان سی‌نما که با فردین در کشتی آشنایی داشت و چهره‌ی او را می‌شناخت او را به داخل سی‌نما برد. پس از این بود که کوشان به او بازی در فیلم «چشمه‌ی آب حیات» که کارگردانی آن به عهده‌ی سیامک یاسمی بود را می‌دهد و فردین این پیش‌نهاد را می‌پذیرد و این‌گونه می‌شود که فردین به عنوان یک هنرپیشه‌ی موفق وارد عالم سی‌نما می‌شود.
 فردین در بیش‌تر فیلم‌هایی که پس از آن بازی کرد در نقش مثبت ظاهر شد و مهربانی ِ چهره به علاوه زیبایی صورت و کشتی‌گیربودنش از او چهره‌ای محبوب در میان مردم و حتا دیگر هنرمندان ایرانی ساخت. کارگردانی و بازی در فیلم سلطان قلب‌ها، این شخصیت محبوب و دوست‌داشتنی را ماندگار کرد چنان‌چه پس از این به او لقب «سلطان قلب‌ها» دادند.
فردین در فیلم‌های زیادی به ایفای نقش پرداخت که از این میان می‌توان به «گنج قارون»،«برزخی‌ها»، «بر فراز آسمان‌ها»، «شکست‌ناپذیر»، «جوان‌مرد»، «کوچه‌مردها»، «چرخ‌وفلک»، «زن‌ها فرشته‌اند» و اشاره کرد. او چند فیلم سی‌نمایی را نیز کارگردانی کرده است و در برخی از فیلم‌ها نیز تهیه‌کننده بوده است. محمدعلی فردین در ۱۸ فروردین ۱۳۷۹ از ورزش‌گاه امجدیه در میان جمع کثیری از مردم و هنرمندان تشییع شد. وجود جمعیت کثیر این‌چنینی در مراسم تشییع او حیرت همه‌گان را برانگیخت. وجود این تعداد از جوانان بر این حیرت همه‌گانی می‌افزود چرا که فردین هیچ‌گاه پس از انقلاب اجازه و مجال نیافت که در سی‌نما به ایفای نقش بپردازد و وجود این تعداد زیاد جوان که سنشان به دیدن فردین در سی‌نماهای ایران قد نمی‌داد به راستی که تعجب‌برانگیز بود. جمهوری اسلامی فرصت ایفای نقش در سی‌نما را از او دریغ کرده بود اما این مسئله مانع از آن نشده بود که مردم او را دوست نداشته باشند. او در خاطره‌ی جمعی مردم ایران به عنوان انسانی دوست‌داشتنی حک شده بود.
 
سی‌نمای فردین شاید از لحاظ هنری متعلق به سی‌نمای هنری نباشد و بسیاری از آن فیلم‌ها برای امروز حرفی برای گفتن نداشته باشد اما فردین و مجبوبیت مردمی او و جمعیت فراوانی که در مراسم تشییع جناز‌ه‌ی او آمده بودند حرف بسیاری برای گفتن داشت. فردین در مراسم سال‌گرد «علی تابش»، گوینده‌ی رادیو و بازی‌گر و کمدین ایرانی چندی قبل از مرگ خود گفته بود: «همه‌ی مردم هر روز زندگی می‌کنند تا یک روز بمیرند؛ ما هر روز می‌میریم تا یک روز زندگی کنیم.» زندگی برای فردین بازی در سی‌نما و ایفای نقش بود و برای رسیدن به آن زندگی هر روز به تعبیر خودش می‌مرد. زندگی‌ای که پس از انقلاب هیچ‌گاه، دیگر اتفاق نیفتاد. تشییع جنازه‌ی فردین آخرین نقش زندگی هنری‌اش بود.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۷
دایره مینا - ورشو، لهستان

فردین فقط و فقط یکی بود یک چیزی مثل همان داستانها- و افسانه های درست و نادرست -در مورد سایر جوانمردان ِ تاریخ ِ فلات ِ ایران . می گویند افکار آدمی بازتابی در چهره او پیدا می کنند بنابراین چهره ُ ِ نسبتا جذاب و زیبا ی فردین حاکی از افکار زیبای او دارد - داشت - روانش شاد و نامش جاودانه باد -
جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۰
۴۳
caspian2010 - تهران، ایران

در سطح بازیگری کسی در تاریخ سینمای ایران در حد بهروز وثوق نبوده اما خداییش فردین تیریپ و بازی جذابی داشت. قبل از انقلاب بازیگران خوبی بودن. کسان دیگه ای مثل بیک ایمانوردی، ناصرملک مطیع، ایرج قادری.
جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۱
۱۰۷
pars_iran - دوسلدرف، آلمان

بنظر من مرد‌ترین ، مرد سینمای ایران بود و هرگز تکرار نخواهد شد . گاهی‌ اوقات که دلم از نامردمی‌ها میگیره یک فیلمی از رسم مردونگی‌های فردین رو میبینم . روحت شاد باشه و همیشه یادت در دلهای ما جاویدان ....
جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۷
۴۲
kamran631 - لیون، فرانسه

فردین کسی بود که سینمای ایران رو نجات داد، چون قبل از آمدنش کسی سینما نمی‌رفت، حتی با ورود بهروز وثوقی ( ۱۳۴۰) - مردم توسط فردین دوباره با سینما آشتی‌ کردند و جا برای بقیه هنرمندان هم باز شد.
جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۱
۶۴
kolah-ghermezi - ونکوور، کانادا
متاسفانه خیلیها فکر میکنن بهروز وثوقى هنر پیشه بى همتا بوده! در صورتیکه نمیدونن دلیل زیاد بودن فیلم اش به اینه که دمش به دربار ( اشرف ) وصل بود، و قلنجش رو میشکست، فیلم تاراج رو حتما ببینین! بهروز تنها کسى بود که اشرف بعد از عشق و حال نکشتتش! بقیه رو میکشت! من که بازیگر و فیلمنامه نویس رو دست پرویز صیاد ندیدم!
جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۹
۴۳
caspian2010 - تهران، ایران

[::kolah-ghermezi - ونکوور، کانادا::]. بهروز اگر در اروپا یا آمریکا بود یکی میشد در حد آلپاچینو. واقعا سطح بازی بهروز در ایران همتا نداشته. نیازی نیست برای توصیف الباقی بهروز رو کوچیک کنی چون بازیگری مثل فردین هم برای ما جذاب و شیرینی خودش رو داره. شما کتاب تاریخ سینمای ایران رو بگیری میبینی که نیمی از این کتاب بهروز وثوق رو تحلیل میکنه. در کلاسهای بازیگری به عنوان مرجع هست. ولی شاید سلیقه شما کاملا با بازی ایشون متفاوته لذا در اینصورن حرفی ندارم.
جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۷:۰۲
۵۶
simairani - کاشان، ایران

فردین فقط دق کرد.
جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۷:۰۶
۵۷
دوستدار - استهکلم، سوئد

اقای سینما ایران فردین بزرگوار روحت شاد باشه و همیشه یادت در دلهای ما جاویدان !
جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۹:۳۱
۴۴
Adamat - خارکف، اوکراین

فردین = بازیگری خوب و استاد اخلاق در بازیگری. / بهروز = استاد بازیگری. / فردین در سینمای ایران، همچون استاد علی‌ حاتمی‌، *سفره داری* میکرد، یعنی‌ برای بسیاری از عوامل فیلم، نان رسانی داشت. فردین یک بار ازدواج کرد (زمانی‌ که هنوز مشهور نشده بود)، و تا وقتی‌ که چشم از جهان فرو بست، صرفه نظر از شهرت افسانه‌ای که پیدا کرد، به همان همسر و زندگی‌ وفادار ماند!. فردین یک مرد واقعی بود. نام و یادش در دل‌ تاریخ ثبت است.
جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۹:۴۲
۵۳
Bozorgmehr - سیاتل، ایالات متحده امریکا

زنده یاد محمد على فردین هم در زندگى واقعى جوانمرد و پهلوان بود و هم در زنگى واقعى. فردى که در قلب ملت جا دارد مطمئنا پیش خدا جایگاه والایى داره. بهروز وثوقى هنرپیشه خوبى بود اما نامرد و ناجوانمرد. یادتان نره که بهروز وثوقى به کمک دربار شاه و اشرف پهلوى توانست محمود قربانى شوهر اول گوگوش را با زور و تهدید مجبور کند که گوگوش را طلاق دهد تا به ازدواج بهروز وثوقى در بیاد. این فقط یک چشمه از نامردى هاى بهروز وثوقى است. بروید پاى صحبت محمود قربانى بنشینید. یکبار هم در شبکه تپش به تفصیل در این مورد صحبت کرد.
جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۰:۱۵
۴۲
*fanoos* - ایران، ایران
کاش قدر هنرمندانمان را زمانی بدانیم که در میان ما هستند . عمری زحمات آنان را ارج بنهیم . شاد روان محمد علی فردین تقریبا در تمامی فیلمهایش از پهلوانی ها و جوانمردی ها می گفت . آن چه که امروز می رود تا به افسانه ای تبدیل شود . آن چه امروز می رود تا فقط در فیلمهای فردین بتوانش دید .روحش شاد یادش گرامی باد نامش جاودان. بزرگمرد مردمدار خیر ....
جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۱:۱۲
۷۰
senator x - تهران، ایران
ماهیت رژیم اززمان ورودش بدین گونه بوده,هر شخصتی که مورد تائید و احترام مردم بوده,رژیم از آن متنفر وخواهان نابودیش بوده
شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۳:۱۳
۳۷
eydad - مونترال، کانادا
واقعا ادم میمونه تو کار این ملت که قبل از انقلاب چه زندگی داشتن و اینها چه محدودیت ها و چه بلاهایی که سر این مردم نیاوردن ولی مردم هم هیچ دمی بر نیاوردن و به این همه خاری تن دادن..
شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۵:۲۲
۶۴
kolah-ghermezi - ونکوور، کانادا
۱- خلیل ( بهروز ) وثوقی اهل خوی بعد از گرفتن دیپلم به تهران اومد،، اول از دبلری کار رو شروع کرد، پوری بنایی‌ ایشون رو وارد سینما کرد،، از اونجایی که پوری بنایی‌ فیلم‌های نانجیبانه تهیه میکرد و اشرف هم اخلاق فاسد داشت تو گلوی اشرف گیر کرد، بعد از اون شد که بهروز پارتیش کلفت شد، همین باعث شد خیلی‌ از کارگردانها مجوز اکران فیلمها شون نتونن بگیرن،، به همین دلیل اکثر کارگردانان تلاش کردن که بهروز رو تو فیلمش جایگزین کنن که به راحتی‌ بتونن از وزارت فرهنگ اجئزه اکران بگیرن.
شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۵:۵۴
۶۴
kolah-ghermezi - ونکوور، کانادا
۲--پوری بنایی‌ هنوز با بهروز همه رقمه سلام علیک داشت،، تا این که پایه گوگوش رو باز کرد تو فیلم همسفر،، خیلی‌ قلم به دست‌ها بودن که منتقد گوگوش بودن، با نزدیک شدن بهروز به گوگوش از مشگلات این خانون با شوهرش محمود قربانی با خبر شد. محمود قربانی پدر (کامبیز )خیلی‌ گوگوش رو اذیت میکرد، ولی‌ با نفوذی که در دستگاه رژیم داشت گوگوش هیچ کاری ازش بر نمیومد، بارها تلاش کرده بود که طلاق بگیره ولی‌ موفق نشده بود حتی شکایتش رو مستقیماً به نخست وزیری وقت هویدا برد ولی‌ بازم موفق نشد. اینقدر گوگوش رو اذیت کرده بود وقتی‌ اینا به فرنگ می‌رن گوگوش از حرصش کلا موهاشو میزنه و بعد از مدتی که برگشتن همه فکر کردن که گوگوش مدل مو از فرنگ به ارمغان آورده، که شد مدل گوگوشی. بگذریم!
شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۶:۰۵
۶۴
kolah-ghermezi - ونکوور، کانادا
۳-- در اینجا بود که بهروز به خاطر خودش هم که شده آستین بالا زد و از قوه ماورای جهان هستیش استفاده کرد و رفت سراغ اشرف که یه حالی‌ بهش بده و از این طریق بتونه به گوگوش کمک کنه، و در آخر از طریق اشی خانوم تونست طلاق گوگوش رو از محمود قربانی ملک کاباره میامی بگیره. جونم براتون بگه که،، اینجا بود که پوری بنایی‌ فهمید چه اشتباهی کرد این ۲ تا رو به هم نزدیک کرد ولی‌ دیگه دیر بود، گوگوش به بهروز بله رو گفت، بعد، به دلیل این پارتی کلفت قلمهای اوناییه که منتقد گوگوش بودن یکی‌ پس از دیگری شکسته شد. و بعضی‌‌ها هم به زندان افتادن، بعد از مدتی‌ گوگوش از جریان بهروز با اشرف بو برد، و نامردی نکرد و رفت داریوش اقبالی رو بغل کرد،، بهروز هم بابت این طلاقش داد و بازم از طریق اشرف تونست انتقامش رو از داریوش بگیره و داریوش به بهانه‌ای مثل توهین به دربار دستگیر و روانه زندان شد.
شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۶:۱۵
۶۴
kolah-ghermezi - ونکوور، کانادا
۴-- و حتی بهروز با بازی کردن در فیلم گوزنها از طرف ساواک تهدید شده بود که بازم باید گفت که دربار بدادش رسید، اینو حتی خود بهروز ۵،۴ سال پیش تو برنامه شبکه من و تو اعتراف کرد،، و بهروز از معدود افرادی بود که تونست تقریبا همه اموالش رو برداره و در بره. دوست عزیز شما کتاب تحلیل سینمایی خوندین من زندگی‌نامه ش رو برات خلاصه وار گفتم. به غیر از یه چند تایی‌ که فیلم آموزنده بازی کرده بقیه فیلماش چرت و پرته،، طوقی، قیصر، کندو و،،، به درد اراذل اوباش میخوره. ولی‌ فیلمهای پرویز صیاد رو ببین نه ‌همش ولی‌ اکثرا فیلماش آموزنده و انتقادی ‌ست. سلامت باشین.
شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۶:۲۵
۶۴
kolah-ghermezi - ونکوور، کانادا
5--[::caspian2010 - تهران، ایران::]،،، دوست عزیز خیلی‌ هستن که تو اروپا و آمریکا بخوان هنر پیشگی کنن برای خودشون اسم و رسم دار میشن. بیوگرافی آقا خلیل رو همون بهروز رو خلاصه وار خدمتت عرض کردم، اینا تو تحلیل و کتاب نیست، اینا عین زندگی‌ حقیقی‌ مش خلیل هستش. خیلی‌ از فیلماشو تو سینما دیدم، و اخریش گوزنها بود سینما ستاره دیدم، سر خیابان نواب و خیابون قزوین. که الان درست وسط بزرگراه قرار گرفته. تنگسیر، و بت و همون اخریها دیدم نزدیک به انقلاب بود 56، 57،،. شما علاقه به شون دارین و کاملا قابل احترام و ستایش هستش، حداقل مجانی‌ تونستین از بیوگرافی آیدل خودتون یه اطلاعاتی داشته باشین. سلامت باشین.
شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۶:۴۲
۴۲
کار درست - بوداپست، مجارستان
[::kolah-ghermezi - ونکوور، کانادا::]. اقا شما مواظب باش یه وقت دار و دسته اشرف وبهروزیا ساواکی های مقیم اون دوروبرا شما رو برای کشف حقایق واطلاع رسانی ترورنکنند.
شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۹:۰۸
۶۴
kolah-ghermezi - ونکوور، کانادا
شما خودشو ناراحن نکن! اینا اینکاره نیستند! از این جیگرا داشتند که با تقى به توق فلینگ رو نمیبستند! در ثانى فقط جوجه فکلى ها اینو نمیدون! خیلى از قدیمى ها این چیزا رو میدونن! چیه به بهروز دونت برخورد!!!
یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۷
۴۲
کار درست - بوداپست، مجارستان
نه جناب. بهروز بهروزها هنرپیشه مورد علاقه من نیستند. البته ایشون یکی از حرفه ای ترین هستند. اما یه چیزی توی این مقالات و سایتهای جمهوری اسلامی خووندی و فکر کردی فقط هم خودت اونو خووندی و می دونستی و بعد برای ما اینجا اظهارفضل و اطلاعات میکنی غافلی از اینکه این داستانها رو بخدا ما هم خوانده بودیم . اما قرار نیست هر چیزی رو باور کنیم به هم ربط بدیم.
دوشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۷:۰۵
۴۲
kamran631 - لیون، فرانسه
کامنت‌های قرمزی در باره بهروز وثوقی رو تأیید می‌کنم. البته دربار شاه از فردین هم اصلا خوشش نمیو‌مد، چون که دوست مرحوم تختی بود. آخرش هم چندی قبل از مرگ فردین، وقتی‌ که برای تماشای مسابقات کشتی‌ به سالن بر گذاری مسابقات رفته بود، حراست ایشون رو از سالن بیرون کرد ! (دارنده مدال نقره جهان). فردین نه دیگه تو سینما جایی داشت، و نه در دنیای کشتی‌، به نظر من که از غصه دق کرد. لعنت به این نظام جهنمی آخوندی !
دوشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۸
۶۴
kolah-ghermezi - ونکوور، کانادا
عزیز جان سایت کیلو چنده! سى ساله که داریم اینجاززندگى میکنیم! حداقل از سى نفر افرادى که تو اینجا و لس أنجلس زندگى میکنن و پیر پاتال هاى رژیم قبلى هستند شنیدم! باور!!!؟ من حتى تا از دهن گوگوش زندگى نامه شو نمشنفتم باورم نمیشد که این از بچگى روز خوش ندیده! مثل یه بچه نرمال دوران شیرین بچگى رو تجربه نکرده ! با باباش تو این کافه ها با هنر نمایى براى درامد بباباش دوران بچگى شو گذرونده! یه قسمت کوچلوش رو همین بالا یکى از کار بران از دهن خود محمود قربانى شنیده، ادرس هم بهت داده، ولى من اینو نامردى بهروز نمیدونم، چون محمود قربانى پفیوز به عنوان یه کالا ى پر درامد بهش نیگاه میکرده! اره عزیز، سایت کیلو چنده!!؟ بیا اینجا تو نورث و وست ونکوور پیر پاتال دیدى یه قهوه مهمونشون کن تاریخ رو با روز و ساعتش از روزى که یادش میاد تا ١٣٥٦ برات خوشگل تعریف میکنن! سلامت باشین!
دوشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۶
۵۳
ازقدیم گفتن - پاریس، فرانسه
کلاه قرمزی جان خیلیاش رو درست گفتید ولی مشکل داریوش ربطی به دربار و پاپوش بهروز نداشت.مشکل ایشون همونی بود که بعدها گرفتارش شد ولی ربطش دادن به سیاست،مدارکشم موجوده.
‌چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۹:۱۱
۱۰۷
Anarchist - دبلين، ایرلند
محمود قربانی تو مصاحبه هاش با تلویزیون امیر قاسمی (که تو یوتیوب موجوده )علت دستگیری داریوش رو گفت، ولی‌ از ربطی‌ به بهروز وثوقی نداشت ...!ظاهراً شبی‌ که اشرف میاد تو میامی و واسه داریوش شامپاین میفرسته و میگه فعلا ترانه رو بخون که داریوش نه شامپاین رو قبول می‌کنه، نه ترانه رو میخونه..!
جمعه ۲۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۸
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.