استخاره با قرآن با سرعتی باور نکردنی!

(1)چند روزی از اولین ورود من به شهر قم نگذشته بود که کنجکاوی اولیه برای فهمیدن یک سری شایعات و مسائل باعث شد تصمیم بگیرم برای دیدن با چشمان خودم سری به دفتر این آقا بزنم . آیت الله گرامی . منزلش و دفترش با فاصله 50-60 متری دفتر آقای منتظری . نماز ظهر و عصر رو خوندیم و بعد از نماز کسانی که استخاره میخواستند دور آقا جمع میشدند . 30-40 نفر آدم و دو یا سه خط تلفن که همزمان پسرشون گوشی رو در گوششون میذاشتن . اولین بار که گوشی روی گوشش قرار گرفت بدون تاخیر گفت : دخترم، محل منزل مورد نظر مناسب است اما در انتخاب هم اتاقیت تجدید نظر کن که به خیر و صلاح نیست . برام باور کردنی نبود . خب حداکثر اینه که کسی که استخاره میکنه میگه بده یا خوب . یا اینکه یه مقدار حول خوب یا بد بودن نیت توضیح میده . اما اینکه یکی حتی به قضیه انتخاب منزل و یا هم اتاقی یه نفر دیگه اشاره کنه برام شدیدا تازگی داشت . خب از کجا معلوم . شاید چرت و پرت گفته . من که نمیدونستم اصلا حرفش درسته یا نه . داشتم به این نگاه میکردم که با یه چیزی مثل یک چاقوی پلاستیکی در عرض نیم ثانیه قرآن رو باز میکنه و میبنده ..

(2)و بعدا فهمیدم دلیل استفاده از این شی پلاستیکی اینه که پوست سر انگشتانش آسیب دیده و نمیتونه از سر انگشتانش برای باز کردن یا ورق زدن کتابها استفاده کنه . نوبت به من رسید . در دلم نیت کردم که : موقع خروج از اینجا با پای راست خارج بشم . آیا انجام بدم و یا خیر؟ ( یه نیت برای تست این آدم و پی بردن به نحوه حقه بازیش) . جواب من این بود : پای چپ و راست فرقی ندارد اما آن عادت خود را ترک کنید که عادتی ناپسند است . گوشام قرمز شده بود . خدا شاهده صدای ضربان قلبمو توی گوشم میشنیدم . تجربه اولین حضور توی این مکان تجربه فوق العاده ای برام بود . کاری به این ندارم که عده ای بدون هیچگونه تجربه ای تنها و تنها به دنبال سیاه نمایی هر فرد و شخصی هستند . انتشار یک کلیپ چند ثانیه ای بدون هیچ پیش زمینه ذهنی . حتی معتقدم کاری که این آقا انجام میده که بر پایه علم جفر قرآنی هم هستش ، اهمیتی نداره . اما دوست داشتم با تجربه ای که داشتم آشنا بشید

(2)و بعدا فهمیدم دلیل استفاده از این شی پلاستیکی اینه که پوست سر انگشتانش آسیب دیده و نمیتونه از سر انگشتانش برای باز کردن یا ورق زدن کتابها استفاده کنه . نوبت به من رسید . در دلم نیت کردم که : موقع خروج از اینجا با پای راست خارج بشم . آیا انجام بدم و یا خیر؟ ( یه نیت برای تست این آدم و پی بردن به نحوه حقه بازیش) . جواب من این بود : پای چپ و راست فرقی ندارد اما آن عادت خود را ترک کنید که عادتی ناپسند است . گوشام قرمز شده بود . خدا شاهده صدای ضربان قلبمو توی گوشم میشنیدم . تجربه اولین حضور توی این مکان تجربه فوق العاده ای برام بود . کاری به این ندارم که عده ای بدون هیچگونه تجربه ای تنها و تنها به دنبال سیاه نمایی هر فرد و شخصی هستند . انتشار یک کلیپ چند ثانیه ای بدون هیچ پیش زمینه ذهنی . حتی معتقدم کاری که این آقا انجام میده که بر پایه علم جفر قرآنی هم هستش ، اهمیتی نداره . اما دوست داشتم با تجربه ای که داشتم آشنا بشید

(1)چند روزی از اولین ورود من به شهر قم نگذشته بود که کنجکاوی اولیه برای فهمیدن یک سری شایعات و مسائل باعث شد تصمیم بگیرم برای دیدن با چشمان خودم سری به دفتر این آقا بزنم . آیت الله گرامی . منزلش و دفترش با فاصله 50-60 متری دفتر آقای منتظری . نماز ظهر و عصر رو خوندیم و بعد از نماز کسانی که استخاره میخواستند دور آقا جمع میشدند . 30-40 نفر آدم و دو یا سه خط تلفن که همزمان پسرشون گوشی رو در گوششون میذاشتن . اولین بار که گوشی روی گوشش قرار گرفت بدون تاخیر گفت : دخترم، محل منزل مورد نظر مناسب است اما در انتخاب هم اتاقیت تجدید نظر کن که به خیر و صلاح نیست . برام باور کردنی نبود . خب حداکثر اینه که کسی که استخاره میکنه میگه بده یا خوب . یا اینکه یه مقدار حول خوب یا بد بودن نیت توضیح میده . اما اینکه یکی حتی به قضیه انتخاب منزل و یا هم اتاقی یه نفر دیگه اشاره کنه برام شدیدا تازگی داشت . خب از کجا معلوم . شاید چرت و پرت گفته . من که نمیدونستم اصلا حرفش درسته یا نه . داشتم به این نگاه میکردم که با یه چیزی مثل یک چاقوی پلاستیکی در عرض نیم ثانیه قرآن رو باز میکنه و میبنده ..

(1)چند روزی از اولین ورود من به شهر قم نگذشته بود که کنجکاوی اولیه برای فهمیدن یک سری شایعات و مسائل باعث شد تصمیم بگیرم برای دیدن با چشمان خودم سری به دفتر این آقا بزنم . آیت الله گرامی . منزلش و دفترش با فاصله 50-60 متری دفتر آقای منتظری . نماز ظهر و عصر رو خوندیم و بعد از نماز کسانی که استخاره میخواستند دور آقا جمع میشدند . 30-40 نفر آدم و دو یا سه خط تلفن که همزمان پسرشون گوشی رو در گوششون میذاشتن . اولین بار که گوشی روی گوشش قرار گرفت بدون تاخیر گفت : دخترم، محل منزل مورد نظر مناسب است اما در انتخاب هم اتاقیت تجدید نظر کن که به خیر و صلاح نیست . برام باور کردنی نبود . خب حداکثر اینه که کسی که استخاره میکنه میگه بده یا خوب . یا اینکه یه مقدار حول خوب یا بد بودن نیت توضیح میده . اما اینکه یکی حتی به قضیه انتخاب منزل و یا هم اتاقی یه نفر دیگه اشاره کنه برام شدیدا تازگی داشت . خب از کجا معلوم . شاید چرت و پرت گفته . من که نمیدونستم اصلا حرفش درسته یا نه . داشتم به این نگاه میکردم که با یه چیزی مثل یک چاقوی پلاستیکی در عرض نیم ثانیه قرآن رو باز میکنه و میبنده ..

(2)و بعدا فهمیدم دلیل استفاده از این شی پلاستیکی اینه که پوست سر انگشتانش آسیب دیده و نمیتونه از سر انگشتانش برای باز کردن یا ورق زدن کتابها استفاده کنه . نوبت به من رسید . در دلم نیت کردم که : موقع خروج از اینجا با پای راست خارج بشم . آیا انجام بدم و یا خیر؟ ( یه نیت برای تست این آدم و پی بردن به نحوه حقه بازیش) . جواب من این بود : پای چپ و راست فرقی ندارد اما آن عادت خود را ترک کنید که عادتی ناپسند است . گوشام قرمز شده بود . خدا شاهده صدای ضربان قلبمو توی گوشم میشنیدم . تجربه اولین حضور توی این مکان تجربه فوق العاده ای برام بود . کاری به این ندارم که عده ای بدون هیچگونه تجربه ای تنها و تنها به دنبال سیاه نمایی هر فرد و شخصی هستند . انتشار یک کلیپ چند ثانیه ای بدون هیچ پیش زمینه ذهنی . حتی معتقدم کاری که این آقا انجام میده که بر پایه علم جفر قرآنی هم هستش ، اهمیتی نداره . اما دوست داشتم با تجربه ای که داشتم آشنا بشید

(1)چند روزی از اولین ورود من به شهر قم نگذشته بود که کنجکاوی اولیه برای فهمیدن یک سری شایعات و مسائل باعث شد تصمیم بگیرم برای دیدن با چشمان خودم سری به دفتر این آقا بزنم . آیت الله گرامی . منزلش و دفترش با فاصله 50-60 متری دفتر آقای منتظری . نماز ظهر و عصر رو خوندیم و بعد از نماز کسانی که استخاره میخواستند دور آقا جمع میشدند . 30-40 نفر آدم و دو یا سه خط تلفن که همزمان پسرشون گوشی رو در گوششون میذاشتن . اولین بار که گوشی روی گوشش قرار گرفت بدون تاخیر گفت : دخترم، محل منزل مورد نظر مناسب است اما در انتخاب هم اتاقیت تجدید نظر کن که به خیر و صلاح نیست . برام باور کردنی نبود . خب حداکثر اینه که کسی که استخاره میکنه میگه بده یا خوب . یا اینکه یه مقدار حول خوب یا بد بودن نیت توضیح میده . اما اینکه یکی حتی به قضیه انتخاب منزل و یا هم اتاقی یه نفر دیگه اشاره کنه برام شدیدا تازگی داشت . خب از کجا معلوم . شاید چرت و پرت گفته . من که نمیدونستم اصلا حرفش درسته یا نه . داشتم به این نگاه میکردم که با یه چیزی مثل یک چاقوی پلاستیکی در عرض نیم ثانیه قرآن رو باز میکنه و میبنده ..

(2)و بعدا فهمیدم دلیل استفاده از این شی پلاستیکی اینه که پوست سر انگشتانش آسیب دیده و نمیتونه از سر انگشتانش برای باز کردن یا ورق زدن کتابها استفاده کنه . نوبت به من رسید . در دلم نیت کردم که : موقع خروج از اینجا با پای راست خارج بشم . آیا انجام بدم و یا خیر؟ ( یه نیت برای تست این آدم و پی بردن به نحوه حقه بازیش) . جواب من این بود : پای چپ و راست فرقی ندارد اما آن عادت خود را ترک کنید که عادتی ناپسند است . گوشام قرمز شده بود . خدا شاهده صدای ضربان قلبمو توی گوشم میشنیدم . تجربه اولین حضور توی این مکان تجربه فوق العاده ای برام بود . کاری به این ندارم که عده ای بدون هیچگونه تجربه ای تنها و تنها به دنبال سیاه نمایی هر فرد و شخصی هستند . انتشار یک کلیپ چند ثانیه ای بدون هیچ پیش زمینه ذهنی . حتی معتقدم کاری که این آقا انجام میده که بر پایه علم جفر قرآنی هم هستش ، اهمیتی نداره . اما دوست داشتم با تجربه ای که داشتم آشنا بشید

(2)و بعدا فهمیدم دلیل استفاده از این شی پلاستیکی اینه که پوست سر انگشتانش آسیب دیده و نمیتونه از سر انگشتانش برای باز کردن یا ورق زدن کتابها استفاده کنه . نوبت به من رسید . در دلم نیت کردم که : موقع خروج از اینجا با پای راست خارج بشم . آیا انجام بدم و یا خیر؟ ( یه نیت برای تست این آدم و پی بردن به نحوه حقه بازیش) . جواب من این بود : پای چپ و راست فرقی ندارد اما آن عادت خود را ترک کنید که عادتی ناپسند است . گوشام قرمز شده بود . خدا شاهده صدای ضربان قلبمو توی گوشم میشنیدم . تجربه اولین حضور توی این مکان تجربه فوق العاده ای برام بود . کاری به این ندارم که عده ای بدون هیچگونه تجربه ای تنها و تنها به دنبال سیاه نمایی هر فرد و شخصی هستند . انتشار یک کلیپ چند ثانیه ای بدون هیچ پیش زمینه ذهنی . حتی معتقدم کاری که این آقا انجام میده که بر پایه علم جفر قرآنی هم هستش ، اهمیتی نداره . اما دوست داشتم با تجربه ای که داشتم آشنا بشید

(1)چند روزی از اولین ورود من به شهر قم نگذشته بود که کنجکاوی اولیه برای فهمیدن یک سری شایعات و مسائل باعث شد تصمیم بگیرم برای دیدن با چشمان خودم سری به دفتر این آقا بزنم . آیت الله گرامی . منزلش و دفترش با فاصله 50-60 متری دفتر آقای منتظری . نماز ظهر و عصر رو خوندیم و بعد از نماز کسانی که استخاره میخواستند دور آقا جمع میشدند . 30-40 نفر آدم و دو یا سه خط تلفن که همزمان پسرشون گوشی رو در گوششون میذاشتن . اولین بار که گوشی روی گوشش قرار گرفت بدون تاخیر گفت : دخترم، محل منزل مورد نظر مناسب است اما در انتخاب هم اتاقیت تجدید نظر کن که به خیر و صلاح نیست . برام باور کردنی نبود . خب حداکثر اینه که کسی که استخاره میکنه میگه بده یا خوب . یا اینکه یه مقدار حول خوب یا بد بودن نیت توضیح میده . اما اینکه یکی حتی به قضیه انتخاب منزل و یا هم اتاقی یه نفر دیگه اشاره کنه برام شدیدا تازگی داشت . خب از کجا معلوم . شاید چرت و پرت گفته . من که نمیدونستم اصلا حرفش درسته یا نه . داشتم به این نگاه میکردم که با یه چیزی مثل یک چاقوی پلاستیکی در عرض نیم ثانیه قرآن رو باز میکنه و میبنده ..