چرا دانشجوی دکترای دانشگاه تهران خودکشی کرد؟

ایران وایر : دو روز است که دانشجویان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران سوگوارند. خیلی‌هایشان مشکی پوشند حرفشان، علت مرگ حسین است. حسین خجسته نیا دانشجوی دکترای روابط بین‌الملل که روز دوشنبه مقابل دفتر رئیس دانشکده علوم سیاسی و حقوق  با خوردن سیانور خودکشی و هم‌دانشگاهی‌هایش را شوکه کرد.

خبر خودکشی حسین خجسته نیا را دوشنبه شب بسیاری از سایت‌های داخلی ایران منتشر کردند. خبری که با کامنت‌های دانشجویان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، هم دوره‌ای ها و رفقای حسین خجسته نیا تائید شد. بسیاری از هم‌دوره‌ای های این دانشجو، فقر، مشکلات اقتصادی  و بی توجهی اساتید را نسبت به سرنوشت دانشجویان به عنوان دلایل خودکشی حسین خجسته نیا عنوان کرده‌اند.

یکی از دانشجویان این دانشکده در کامنت زیر خبر نوشته است: «آقای خجسته نیا از مدرسین بسیار خوب و ایثارگر دفتر شاهد دانشکده بود. با اینکه بارها به صورت داوطلبانه برای بچه های شاهد تدریس کرده بود اما به اصرار کارشناس دفتر گاهی با ایشان قرارداد رسمی برای تشکیل کلاس می بستیم. یادم است  به دلیل نیاز به مبلغ تنها صدهزار تومان مبلغ حق التدریس این شش ماه آخری دو بار از من سئوال کرد ولی متاسفانه چک ایشان آماده نبود.»

دیگری نوشته  او  لیاقت عضویت در هیات علمی دانشگاه تهران را داشته ولی با وجود تلاش و پیگیری فراوان هیچ دریچه امیدی جهت جذب در هیچ دانشگاه و یا پژوهشکده ای، فراروی خود ندیده است.

این کامنت‌ها کم نیستند اما با وجود نوشته شدن حرف دل دانشجویان و تایید مرگ خودخواسته او توسط دوستانش، احمدرضا خضری مدیر حوزه ریاست و روابط عمومی دانشگاه تهران خودکشی او را تائید نکرده و این را شایعه دانسته است. او به خبرگزاری ایلنا گفته هنوز علت مرگ این دانشجو مشخص نیست و منتظر اظهار نظر پزشکی قانونی هستیم . او گفته است: «خجسته‌نیا  پس از خارج شدن از دفتر ریاست دانشکده در صحن دانشکده حقوق تقاضای یک لیوان اب کرده و بر زمین افتاده است. اورژانس دانشگاه بلافاصله  او را به مرکز درمانی دانشگاه منتقل کرده اما متاسفانه تلاش ها فایده نداشت و ایشان فوت کردند.» فضل الله موسوی رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی هم به سایت مشرق نیوز گفته:  «اخبار ضد و نقیضی درباره فوت یکی از دانشجویان دکترای این دانشگاه وجود دارد اما این دانشجو مشغول صحبت کردن با تلفنش بود که یکباره به زمین افتاد،از هوش رفت و پس از انتقال به درمانگاه از دنیا رفت.»
دکتر صادق زیبا کلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران اما خودکشی این دانشجو را تائید می‌کند. او به «ایران وایر» می‌گوید: « آنچه مسلم است این است که مرگ ایشان، یک مرگ طبیعی نبوده. اینطور نبوده که ایشان وسط دانشکده دچار حمله قلبی شود و یا غش کند. ایشان خودکشی کرده. همه شواهد و قرائن حکایت از خودکشی ایشان دارد.»

روایت صادق زیباکلام از مرگ این دانشجو این گونه است: «ایشان با دکتر فضل الله موسوی، رییس دانشکده صحبت می‌کند و ظاهرا صحبت‌هایش با ایشان به جایی نمی‌رسد. دکتر موسوی سر کلاس می‌روند و ایشان هم که ناامید و درمانده از رئیس دانشکده است یک لیوان آب از رئیس دفتر آقای موسوی می‌گیرد و ظاهرا همانجا قرص و یا کپسول سیانور را می‌خورد و اقدام به خودکشی می‌کند.»

او هم به مشکلات مالی خجسته نیا اشاره می‌کند و می‌گوید: « متاسفانه اقدامات و تلاش‌هایش برای این که بتواند کاری برای خودش دست و پا کند و جایی مشغول تدریش شود، به نتیجه نرسیده بوده و ایشان بسیار ناامید بوده است.»

خضری در گفت‌و گو با ایلنا خجسته را دانشجویی منظم توصیف کرده که هیچ پرونده‌ای در مرکز مشاوره نداشته است اما زیباکلام می‌گوید: «ما از این که ایشان سابقه افسردگی  یا بیماری روحی و روانی داشته یا خیر، خبر نداریم اما آنچه مسلم است این است که ایشان مشکلات زیادی داشته که احساس می‌کند از عهده حل ان برنمیآید و متاسفانه  دانشکده هم هیچ کمکی به او نمی‌کند.»

او از مضمون صحبت‌های حسین خجسته نیا و رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی اطلاعی ندارد: «ایشان در اتاق رئیس دانشکده صحبت می‌کرده و چون کس دیگری غیر از ایشان و دکتر آنجا نبوده از انچه مطرح شده، خبر نداریم.» او فضای دانشکده را به شدت افسرده توصیف می‌کند و می‌گوید: « دیروز که دانشگاه بودم، همه راجع به مرگ او صحبت می‌کردند و بسیار شوکه بودند.»  استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران معتقد است که رئیس دانشکده و دانشگاه باید درباره این اتفاق پاسخگو باشند.

این اولین بار نیست که  یک دانشجوی مقطع دکترا به خاطر فقر و موقعیت بد اقتصادی در دانشگاه اقدام به خودکشی می‌کند. شهروز کشاورز دانشجوی دکترای شیمی دانشگاه شهید بهشتی فروردین ۸۷ در دانشگاه دست به خودکشی زد. سایت تابناک همان‌وقت گزارش داد او وقتی از عدم توانایی مالی‌اش برای تهیه رساله دکترایش صحبت می‌کند، مورد تحقیر و تمسخر یکی از اساتید قرار می‌گیرد. این برخورد منجر به درگیری لفظی میان او و یکی از اساتید علوم پایه می‌شود. شهروز کشاورز هم به سرعت با ترکیب اولیه سیانور دست به خودکشی می‌زند.

چندی بعد خبرنامه امیر کبیر نوشت بعد از  شکایت خانواده کشاورز به مراجع قضایی و اعلام آمادگی همکلاسی‌های او  برای شهادت در دادگاه در رابطه با اتفاق رخ داده، حراست دانشگاه بهشتی از طریق تماس با دانشجویانی که حاضر به شهادت شده‌اند و انواع تهدیدها از جمله پرونده سازی ، محرومیت از تحصیل و اخراج از دانشجویان خواسته در قبال این پرونده سکوت کنند.

صادق زیبا کلام با اشاره به اینکه دوران آقا احمدی نژاد، واقعیت تلخی بر تمام دانشگاههای کشور سایه افکنده، می‌گوید: «پیشتر دانشجویان برجسته را بورسیه می‌کردند ویک طوری زیر بال و پرشان را می‌گرفتند اما از بعد از دوره اقای احمدی نژاد، ما این مشکل را داریم که فارغ التحصیلان دوره دکترایمان، شانسی برای استخدام و کمک ندارند. واقعیت این است که به جای توجه به دانشجویان ممتاز و برجسته متاسفانه ظرف سال های گذشته کسانی به دانشگاه ها آمدند که مشخصا روی مناسبات و ارتباطات سیاسی استخدام شدند. دانشجویان از جهت علمی و توان آکادمیک هیچ رضایتی از آنان ندارند. به عنوان مثال آقای اصغر محمد زاده از دانشجویان من بودند، ایشان هم در دوره فوق لیسانس و هم در دوره دکترا‌ی علوم سیاسی شاگرد اول بودند . ایشان علی القاعده و طبق روال گذشته بایستی بورسیه می‌شد اما او هم متاسفانه مثل آقای خجسته نیا با تمام تلاش‌های خودش و حتی تلاش‌های من و سایر اساتید به جایی نرسید، چون هیچ مناسبات سیاسی‌ای نداشت.» او این روند را ظلمی فاحش به دانشجویان ممتاز و برجسته می‌داند.
صادق زیباکلام در پاسخ به سوال ایران وایر مبنی بر این‌که آیا روی کار آمدن آقای روحانی تاثیری در این موقعیت گذاشته، می‌گوید: « ما امیدوار بودیم که با روی کار آمدن آقای روحانی  یک مقداری به این بی عدالتی وحشتناکی که طرف سال‌های اخیر به وجود آمده، پایان داده شود اما دیدیم که آقای فرجی دانا آن سرنوشت را پیدا کرد و آقای فرهادی هم مراقب هست که مبادا در جهت اصلاحات بربیاید و با مخالفت اصولگرایان مواجه شود.»

امیر یکی از دوستان حسین خجسته نیا است.حالش خوش نیست و درباره دوستش چند کلمه بیشتر نگفته که صدایش می‌لرزد و هق هق‌اش از آنطرف خط به گوش می‌رسد. او لا به لای گریه‌هایش می‌گوید: «من می‌دانستم که حسین چقدر اینطرف و آنطرف رفته بود. یادم میآید برای استخدام در یکی از وزارتخانه‌ها به او گفته‌بودند، نمره و معدل و مدرک را کنار بگذار فقط بگو پارتی‌ات چه کسی است؟ اما حسین پارتی نداشت.»
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۲
arkadash - نیکوزیا، قبرس

در ترکیه طرحی دارند به نام *د.گ.س* که فارغ التحصیلان فوق دیپلم فنی از مدارس فنی رو به صورت فول اسکالرشیپ برای دوره کارشناسی میگیرند...فرض کن یک بچه خنگ هنرستانی با بورس کامل مهندس میشه....همین عراق و یمن و لیبی بدون استثنا دانشجوهای خارج از کشورشون رو بورس می کنند...تازه یارو فارغ التحصیل نشده...شغل و افیس و میزش مشخصه و انتظارشو میکشه ...اونوقت ما با سرمایه هامون جوری رفتار میکنیم که از گشنگی خودشو بکشه...بعد میگیم چرا همه از ایران فراری اند
‌چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۳۱
۴۹
persik - کیف، اوکراین

بابا مملکت امام زمان به دکترومهندس ومتخصص احتیاج نداره که۰۰عوضش بی سواد باش ولی آخوند باش،مداح باش،بسیجی باش،دزد باش،قاتل مردم باش تا ببینی چقدر وضعت خوب میشه۰
‌چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۲
۳۹
winnie1987 - بيرمنگهام، انگلستان

[::arkadash - نیکوزیا، قبرس::]. کاملا صحیح میفرمایید. من همینجا دوستانی از لیبی‌ و مصر داشتم که در دانشگاه تحصیل میکردن و خرج دانشگاه که هیچ، خرج خوراک و حتا پول توجیبی رو دولت‌هاشون میداد. تازه توجه بفرمایید که اون موقعه هنوز دولت قذافی روی کار بود. اینی که میگم مال 2010 هست. حالا من میگم خرج خوراک و پول توجیبی منظورم این نیست که مثلا ماهی‌ £2،000 دریافت میکردن، زیاد نبود ولی‌ خب بود! همین کشورهای عربی‌ که هموطنان به دیده تحقیر نگاه میکنند از ایران بسیار جلوتر هستند.
‌چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۸
۴۰
Javane Emrooz - تهران ، ایران

جونای هم نسل ما با تمام وجود این شرایطو درک می کنند. 22 سال باید درس بخونی تا دکترا بگیری، بعد تازه می شی یه بیکار با مسخره کردنای اطرافیان. اون وقت یه جوجه اقازاده بایه ماشین 2 میلیاردی میاد مثل احمقا بهت نگاه می کنه.
‌چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۴
۳۶
*بی همتا* - برلین، آلمان
کاملا مشخص است . که این دانشجوی فعال مواد سمی در ابی که از دست رئیس دفتر فضل الله موسوی وبدستور رئیس اش ریخته شده بود اوراکشته اند .
‌چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳:۱۵
۴۴
CanIR1393 - کانادا، کانادا
دوست عزیز بورسیه های ایران که به کانادا می آیند اکثرا فورا شروع می کنند به الکل مصرف کردند. و قصد برگشت به کشور رو ندارند و همشون سیاسی می شوند. زمان شاه هم همینطور بوده ولی بورسیه های عربستان اگه حتی بخواهند بر نگردند دولت کانادا اونها رو به دلیل قراردادی که داره بزور به بیرون میندازند یه نفر رو میشناسم که عربستانی بود و خواسته بود پناهنده بشه و نمی دونید چجور اونو هر روز تو اتاوا اذییت کردند حتی پاسپورتشم گرفته بودند و هر روز 8 ساعت بهش فش می دادند و وقتی بعد از شیش ماه برگشت به عربستان اونجا هم از فرودگاه مستقیم برده بودنش به زندان. و 2 ماه زندان بوده چون دولت کانادا در خواست پناهندگیشو تحویل دولت عربستان داده بود. ولی در مورد این هموطنمون خیلی ناراحتم و مطمعن هستم بهش سمی داده باشند اصلا نباید به هیچ کس اعتماد کرد من ساله پیش ایران رفته بودم و خودم با چشام دیدم چه کثافت هایی رو سر کار گذاشتند. من می خواستم گواهی نامه ایرانیمو بگیرم که مسئولش عمدا با اینکه تمام سوال ها رو درست زده بودم من و اکثر آدم ها رو رد می کرد و چون فهمیده بود من از خارج امدم دونبال بهانه بود تا توهین کنه
‌چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۳:۱۹
۴۴
کامیاب قزوینی - ملبورن، استرالیا
اشتباه ما ایرانیها هماینجاست . فقط درس میخونیم که پشت میزو صندلی بشینیم و دستور بدیم !!!!!!نه دوستان عزیز! درس باید خوند و اموخته هارو عملی کرد نه بغلی!! یک بغل علم به چکار آید؟ باید پاشنه ها رو بالا کشید مثل دانش آموختگان اینور آب و کار کرد و اسمشو کارو دانش بگذاریم. این هماهنگی رو در اینجاها و اروپا وآمریکا چقدر میبینیم؟ پس توقع بیجا یوخخخخخخ.چقدر از ایرانیهای تحصیلکرده در این کشورها کارهای دست4 و5 میکنن ولی در ایران فقط میز میخوان و برای بدست آوردنش چقدر برای همدیگه هم نمیزنن.!!!!!خداییش حقیقت نیست؟؟؟
‌سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۵:۱۳
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.