وایبر بازی روحانی و احمدی نژاد - طنز

منبع : روزنامه قانون

رأی دهید
رقص پرواز - اروپا - اروپا
همین جوری شوخی شوخی جدی میشه ها!!!
دوشنبه 15 دي 1393 - 12:59
SAMOSHOMA - منچستر - انگلستان
شوخی‌ شوخی‌ ،هم مادره چاوزو ،هم مادر احمدی‌ نژادو هم روحانی را...........
دوشنبه 15 دي 1393 - 18:16
همسایه دکتر شریعتی - ایران - ایران
خداکنه دیگه هیچ وقت چشممون به قیافه نحسش نیفته . انگل جامعه
دوشنبه 15 دي 1393 - 18:42
فدای آقا - اودنسه - دانمارک
مرسی ایرانیان یوکی :-) اتفاقا شاید بد نباشه که یه شوخی هم من از امیرالمؤمنین ع تعریف کنم . روزی حضرت علی ع با عده ای از یاران نشسته بود در این هنگام حضرت دست راستش را بالا برد و به یاران  فرمود : اگر گفتید دست راست من شبیه چیست؟ یکی گفت شبیه شمشیر  دیگری گفت شبیه پنجه های شیر و خلاصه هریک چیزی گفت .حضرت فرمود : دست راست من شبیه دست چپ من است . خداروشکر در حیطه مزاح و شوخی هم بازم ما شیعیان.
دوشنبه 15 دي 1393 - 21:16
amir-amir - تورنتو - كانادا
١-. و این هم طنز اسلامى که از جهتى نمودار قضاوت عمر را در زمان خلافت اسلامى آشکار مى کند امیدوارم که سانسور نشود این مطلب در کتب اسلامى نیز آمده است. یکى از فرماندهان عمر خطاب به نام مغیره ابن شعبه ٽقفى بود که فتوحات زیادى براى او در حمله به خوزستان ایران ٫ بصره عراق انجام داده بود. مغیره با زنى به نام ام جمیل که زن یکى از جهادگران طایفه بنى هلال بود روابط پنهانى عاشقانه داشت سه برادرجوان به نامهاى نافع و زیاد و ابى بکر و نفر دیگرى به نام شبل پى به این موضوع برده بودند. آنها در کمین مغیره نشستند تا او به خانه مورد نظر که همانند کپر بود وارد شود بعد از آمدن او به داخل کپر٫ جوانان به درون نگریستند و در حالى که مغیره و زن برهنه شده بودند با هم در آمیختند. برادران مذکور موضوع را به عمر اطلاع مى دهند عمر مغیره را بعدا فرا مى خواند و از جوانان نیز جداگانه پرسش کرد نافع گفت:.
دوشنبه 15 دي 1393 - 23:35
amir-amir - تورنتو - كانادا
٢-. من دیدم که مغیره بر شکم زن خفته بود و میل در او فرو مى کرد دیدم که میل او همچون که درسرمه دان کنند و از آن برکشند فرو مى رفت و بیرون مى آمد. عمر گفت چهار یک جان مغیره از بین رفت شبل و ابى بکر نیز هر کدام جداگانه این گفته را براى عمر تکرار کردند و عمر پس از گواهى سومى گفت سه چهارم جان مغیره از بین رفت چون نوبت به زیاد رسید و او از در تازه وارد شده بود عمر رو به او کرد وگفت چهره ئى را مى بینم که امیدوارم گواهیش سبب نشود که یکى از یاران پیامبر سنگسار و بدنام گردد بگو ببینم تو چه دیدى, زیاد منظور عمر را فهمید و گواهى داد من منظر قبیحى دیدم و نفسهاى تندى شنیدم ولى میل را ندیدم که به داخل سرمه دان فرو رود و از آن بیرون آید با این جمله زیاد, شرط اصلى گواهى زنا تحقق نیافت و مغیره از کیفر رهائى پیدا کرد و عمر نیز به مغیره امر کرد که آن سه تن را نیز حد شلاق جارى کند.
دوشنبه 15 دي 1393 - 23:35
Princesse - تهران - پرژن
باید دید ساقی‌ امیر کی‌ بوده ،، معلومه یک مشت دیوانه یاران امیر!!! بودن آچه دست شبیه شمشیر ،پنجه‌های شیر :))))
‌سه شنبه 16 دي 1393 - 02:11
cobalt3 - کرج - ایران
فدائی احسنتم برادر اثبات فرمودی پاچه خواری از صدر اسلام در میان مسلمین رایج بوده و فدائی بازی زمان و مکان ندارد کبلائی.
‌چهارشنبه 17 دي 1393 - 04:50
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.