رازگشایی از گم‌شدن مرد ترکیه‌ای در جنایت خاموش

گم‌شدن مرد ترکیه‌ای در جنوب پایتخت بوی جنایت می‌داد.
روز نهم دی‌ماه وقتی مردی از ناپدیدشدن دوست 60 سله‌اش به نام «مصطفی» خبر داد تجسس‌های ویژه پلیس قضایی کلید خورد.

بازپرس دانشور از شعبه هفتم دادسرای شهرری وقتی در برابر سرنوشت مرموز گم‌شدن مرد ترکیه‌ای قرار گرفت به تیمی از پایگاه 9 پلیس آگاهی تهران دستور داد پرده از این راز بردارند.
مرد ایرانی که از ناپدیدشدن مصطفی شوکه شده بود به کارآگاهان گفت: دوستم از هشت سال پیش از ترکیه به ایران آمده و در اسلامشهر زندگی می‌کند و در زمینه خرید و فروش مواد مخصوص سنگ‌شور شلوار لی فعالیت دارد. وی هر روز به دفتر محل کارش در زمان‌آباد می‌آمد اما از روز هشت دی‌ماه وی به محل کارش نیامده و تلفن همراهش نیز خاموش شده است. کارآگاهان وقتی وارد عمل شدند پی‌پردند جوانی 30 ساله به نام «صابر» از هشت ماه پیش در زمینه خرید و فروش مواد مخصوص سنگ شور شلوار لی با مرد ترکیه‌ای شراکت داشته است.
بدین ترتیب صابر تحت بازجویی گرفته شد و ادعا کرد اطلاعی از سرنوشت مصطفی ندارد و آخرین بار ساعت 8 صبح هشتم دی‌ماه وی را دیده و از وی شنیده قصد دارد برای خرید دلار به خیابان جمهوری تهران برود. تیم پلیس در شاخه دیگری به انبار مواد سنگ‌شور متعلق به مرد گمشده و صابر در منطقه زمان‌آباد رفتند و در بازرسی از آنجا به آثاری از خون برخوردند و این در حالی بود که کلید انبار تنها در اختیار مصطفی و صابر بود.
با این سرنخ‌ها کارآگاهان اعترافات صابر را رازگشایی حلقه گمشده سرنوشت مرد ترکیه‌ای دانستند و این مرد را تحت بازجویی ویژه گرفتند.
صابر اصرار به بی‌اطلاعی داشت تا اینکه دید چاره‌ای جز اعتراف ندارد و با به گردن گرفتن قتل مصطفی گفت: هشت ماه پیش بود که به پیشنهاد مصطفی پذیرفتم در صنعت وی سرمایه‌گذاری کنم به همین خاطر 150 میلیون تومان هزینه کرده و این پول را در اختیار مصطفی گذاشتم در حالی که تصور می‌کردم سود خوبی به دست آورم بعد از این ماه‌ها مصطفی هیچ‌گونه پولی به من پرداخت نکرد و از سوی دیگر برخلاف ادعاهای اولیه‌اش که گفته بود مواد موجود در انبار نزدیک به 150 میلیون تومان ارزش دارد متوجه شدم این مواد ارزشی بسیار ناچیز دارد.
صابر ادامه داد: روز 8 دی‌ماه بود که به بهانه بازدید انبار با مصطفی به آنجا رفتم در آنجا گفتم که دیگر قصد ادامه شراکت را ندارم و خواستم مصطفی پول مرا برگرداند. صحبت‌های ما قدری بالا گرفت تا اینکه مصطفی با چوب چند ضربه به سرم زد و من نیز با چاقویی که در انبار پیدا کردم چند ضربه به شکم او زدم. وقتی دیدم نفس نمی‌کشد جسد را داخل بشکه‌های 200 کیلویی مخصوص حمل مواد سنگ‌پور گذاشته و بشکه را با وانت به زمین‌های کشاورزی روستای امین‌آباد بردم و در آنجا با تهیه مقداری چوب جسد را به آتش کشیده و پا به فرار گذاشتم.
بنابر این گزارش، بررسی‌های میدانی نشان داد صابر واقعیت را گفته چرا که جسد سوخته مرد ترکیه‌ای همزمان با جنایت در امین‌آباد پیدا شده بود.