راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل بیستم - انتخاب کشور مقصد - آمریکا و استرالیا
شراگیم زند
در درسگفتار قبلی به بررسی کم و کیف زندگی در کشورهای حوزه ی اسکاندیناوی پرداختیم...در این فصل میخواهیم به بررسی اجمالی شرایط دو کشور آمریکا و استرالیا برای زندگی و اقامت دائم بپردازیم.
آمریکا:
میگویند کلمه ی آمریکا ریشه ای ایرانی/ عربی دارد و تا صد و پنجاه سال پیش این کلمه به صورت "عامریکا" نوشته میشده است. این کلمه هم در اصل "عمری کار" بوده که به مرور زمان تغییر شکل داده و به این صورت در امده... وجه تسمیه آن هم این است که انجا باید یک عمر مثل تراکتور کار کنید تا چرخ زندگی تان بچرخد...کشور آمریکا کشوریست که از دور دل می برد و از نزدیک زهره...دولت آمریکا به غیر از هزار دلار که همان اول دست پناهجو میدهد عملا هیچ حمایت دیگری از پناهجویان نمیکند (خیلی از پناهجویان که عزت نفس بالاتری دارند اصلا این مبلغ را هم نمیگیرند و به افسر مربوطه میگویند بنداز صندوق صدقات!)
شما به محض ورود به آمریکا باید دنبال کار بگردید و شروع به کارکردن نمائید و تا وقتی که در آمریکا هستید همین آش است و همین کاسه...در آمریکا عملا سقفی برای پیشرفت وجود ندارد...اما باید حواستان باشد که سقفی برای پسرفت هم وجود ندارد...مثل اروپا نیست که هیچ هم اگر نداشته باشید یک حقوق ثابت و یک سقف بالای سر دولت به شما بدهد...در آمریکا شوخی شوخی کارتن خواب میشوید... همه میگویند که آمریکا سرزمین فرصتهای طلایی ست...اما چیزی که گفته نمیشود این است که برای استفاده از این فرصتهای طلایی باید یک بنیه و درونمایه ای هم داشته باشید...
چطور میتوانید بفهمید که این درونمایه را برای استفاده از فرصتهای طلایی دارید یا ندارید ؟ خیلی ساده...در ایران که بودید در قبال فرصتهای پلاستیک بازیافتی و آهن ضایعاتی خود چه میکردید؟ اگر در مدت زندگی در ایران هیچکس از شما هیچ ایده و کار خاصی حتی در حد باز کردن یک مغازه فلافل فروشی ندیده است، یعنی شما این درونمایه را ندارید... کسی که نتواند از فرصتهای قزمیتش استفاده کند از فرصتهای طلایی هم به طریق اولی نمیتواند... در این شرایط نباید زیاد به هوای بهره برداری از آن فرصتهای طلایی به آمریکا بروید که بد جور توی ذوقتان میخورد...!
نکته ی دیگر این هست که باید حواستان باشد که در آمریکا هزینه های زندگی در هر شهر با شهر دیگر متفاوت است...نود درصد پناهجویانی که آمریکا را به عنوان مقصد انتخاب میکنند یا عشق نیویورک هستند یا عشق شهرهای ساحلی غربی آمریکا...خیلیهایشان هم به هوای تهرانجلس و چلوکباب و کاباره ایرانی به امریکا میروند...ظاهرا چلوکباب و دیزی خوردن در ینگه ی دنیا چیز دیگریست و هواخواه بسیار دارد...اینها عموما چند ماهی در این شهرها دوام می آورند و بعد که کف گیرشان به ته دیگ خورد ناگهان سوت میشوند به ایالتهای مرکزی...اگر هزینه ی متوسط زندگی در یکی از شهرهای ایالت تگزاس ماهیانه 1000 دلار باشد این هزینه برای زندگی متوسط در شهری مثل نیویورک 4000 دلار است...پناهجویانی که هنوز از راه نرسیده و با جیب خالی میروند نیویورک زندگی کنند و تی شرت آی لاو نیویورک میپوشند و عکس میگذارند توی فیس بوک کارشان همانقدر عجیب و دور از ذهن است که انگار کسی از دهی برای کارگری به تهران بیاید و بعد با زور و ضرب بخواهد همان اول بسم الله توی فرمانیه خانه اجاره کرده و ساکن شود...!
استرالیا:
استرالیا از نظر خدمات دهی به پناهندگان از آمریکا بهتر است اما چندان تعریفی هم ندارد...آب و هوایش البته بد نیست...اما متاسفانه این کشور در نیمکره ی جنوبی قرار دارد و وقتی دوستان شما در فیس بوک دارند برف نو برف نو سلام میکنند شما باید در گرمای چهل و چهار درجه عرق بریزید و زیر لب فوحششان بدهید... همین چیزهای به ظاهر کم اهمیت باعث میشود که کم کم با دوستانتان دیگر نتوانید ارتباط برقرار کنید و کم کم روح "بیگانه" ی آلبر کامو در شما حلول میکند...جایی که عید نوروز مصادف با آغاز سرد شدن هوا باشد قطعا پتانسیل بالایی برای گسست مطلق از زندگی دارد.
به غیر از این موارد، استرالیا تنها کشوری ست که ممکن است کنج خانه تان یک بیوه سیاه زندگی کند...فکر کنید در کمد را باز میکنید که لباس بردارید و ناگهان بیوه ی سیاه به روی شما میپرد...یا میخواهید بروید توی رختخواب که میبینید بیوه سیاه زیر لحاف منتظر شماست...نگاه جنسیتی نداشته باشید...بیوه سیاه نام سمی ترین عنکبوت جهان است که زیستگاهش کشور استرالیاست و اغلب هم توی کمد و گنجه و زیر شیروانی و اینجور جاها زندگی میکند...(از دوستان ساکن استرالیا که این مطلب را میخوانند و از این به بعد هر وقت در کمد را بخواهند باز کنند و یا بروند زیر لحاف یاد این نوشته می افتند عذرخواهی میکنم...به هر حال بترسید و احتیاط کنید بهتر از این است که نترسید و به طرز فجیعی بمیرید!)...
مشکل دیگر استرالیا سوراخ بودن لایه ی اوزون آن است...در استرالیا شایع ترین نوع سرطان، سرطان پوست است... البته اکثر ایرانیها انقدر در معرض امواج پارازیت بوده اند که آنهایی که زنده مانده اند معمولا در برابر هرگونه سرطانی مقاوم شده اند و از این بابت بهتر است زیاد نگران نباشید...!
خلاصه که استرالیا وطن شما نخواهد شد...
پ.ن: شاید شما فکر کنید من از ستاد مقابله با هجوم مهاجران "میان مایه" به استرالیا چیزی گرفته ام که اینگونه دارم شما پناه پژوهان عزیز را از رفتن به استرالیا منصرف میکنم...حاشا و کلا که چنین باشد...! اما کاش گرفته بودم...
لینک های مرتبط :
راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل اول - مرز
راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل دوم - تجهیزات
راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل سوم - پیدا کردن قاچاقبر
راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل چهارم - مذاکره با قاچاقبر
راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل پنجم - رد شدن پیاده از مرز
راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل ششم - عبور با اسب
راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل هفتم - خاک ترکیه
راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل هشتم - شوک فرهنگی
راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل نهم - نایت کلاب
راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل دهم - دفتر آسام
راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل یازدهم - ورود به شهر محل اقامت
راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل دوازدهم - کیس تغییر دین
راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل سیزدهم - کیس همجنسگرایی
راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل چهاردهم - کیس سیاسی
راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل پانزدهم - کیس بهایی + یک خاطره
راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل شانزدهم - پیدا کردن خانه و مبحث انرژی
راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل هفدهم - لایف استایل
راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل هجدهم - کار و معاش
راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل نوزدهم - انتخاب کشور مقصد - کشورهای اسکاندیناوی