راز ناپدید شدن مرد میانسال در سینه زوج جوان
رأی دهید
۹ روز بعد از ناپدید شدن مرد میانسال تحقیقات پلیس برای یافتن او به کشف جسدش در یک پارکینگ و دستگیری زن و شوهری به اتهام قتل وی منجر شد.
تحقیقات اولیه کارآگاهان جنایی نشان میدهد این زوج با اجرای نقشهای که از قبل طراحی کرده بودند این مرد را به خانهشان کشانده و او را به قتل رساندهاند.اواخر آبانماه خانواده مردی به نام بهروز به پلیس آگاهی رفتند و اعلام کردند او ناپدید شده است. صبح آن روز این مرد سوار بر خودرواش از خانه بیرون رفته و دیگر هیچکس وی را ندیده بود.
نام این مرد در فهرست پذیرش هیچ بیمارستان یا کلانتریای ثبت نشده بود و تلفن همراهش نیز از دسترس خارج شده بود. این شرایط نشان میداد بهاحتمال زیاد برای این مرد حادثهای اتفاق افتاده است. با وجود این هیچ مدرکی که این فرضیه را اثبات کند وجود نداشت. با این حال تحقیقات در این رابطه ادامه یافت تا اینکه چند روز بعد از ناپدید شدن بهروز بررسی مکالمات تلفنی او نخستین سرنخ را در اختیار پلیس گذاشت. فهرست تماسهای این مرد نشان میداد او آخرین مرتبه با زنی به نام شهین تماس گرفته است به همین دلیل مأموران بهطور نامحسوس به تحقیق درباره این زن پرداختند. این زن 37ساله متاهل همراه شوهرش در خانهای در غرب تهران زندگی میکرد و بررسی مکالمات تلفنی او و مرد ناپدیدشده حاکی از آن بود که آنها طی ماههای گذشته بارها با یکدیگر تماس گرفتهاند و برای یکدیگر پیامک فرستادهاند.
اعتراف به قتل
در چنین شرایطی این موضوع برای کارآگاهان مسجل شد که این زن در مفقود شدن بهروز دخیل است و بهاحتمال زیاد از جزئیات ناپدید شدن وی اطلاع دارد. به این ترتیبشنبه شب مأموران اداره دهم پلیس آگاهی به خانه این زن و شوهر رفتند و آنها را بازداشت کردند.
شهین و شوهرش نادر در همان تحقیقات مقدماتی اعتراف کردند که بهروز را به قتل رسانده و جسدش را در صندوق عقب خودرواش قرار داده و در یک پارکینگ رها کردهاند. در شرایطی که هنوز ساعتی از برملا شدن اسرار این جنایت نمیگذشت مأموران با راهنمایی 2متهم جسد بهروز را کشف کردند. جنازه داخل یک گونی جا داده شده و در صندوق عقب خودروی خودش در یک پارکینگ قرار داشت. به این ترتیب جسد به پزشکی قانونی منتقل شد.
جزئیات جنایت
صبح دیروز این زن و شوهر به شعبه سوم بازپرسی دادسرای امور جنایی منتقل شدند تا جزئیات بیشتری از این جنایت را بازگو کنند. شهین وقتی در برابر بازپرس جمشیدی قرار گرفت، گفت: ما وضعیت مالی خوبی داشتیم و من به پول نیازی نداشتم با این حال حدود یکسال قبل زنی شماره بهروز را به من داد و گفت او تولیدی دارد و میتواند کاری کند که من در خانهمان وسایل تزیینی درست کنم.
من هم چون در خانه حوصلهام سر میرفت با بهروز تماس گرفتم تا برایم کار بیاورد. چند روز بعد از نخستین تماس یک روز صبح او به خانه مان آمد اما چیزی با خودش نیاورده بود. او گفت آمده تا فقط خانه مان را ببیند. 2 هفته بعد از نخستین دیدارمان او بار دیگر به خانه مان آمد. در خانه تنها بودم و وقتی او وارد شد ترسیدم.
همان موقع بود که گفتم از کار در خانه منصرف شدهام. بعد از آن چند مرتبه با من تماس گرفت. شوهرم تا چندماه قبل از این ماجرا چیزی نمیدانست تا اینکه او فهمید که بهروز چند مرتبه با من تماس گرفته است. شوهرم به این موضوع حساس شد و گفت باید هرطور شده بهروز را ببیند.
او حتی به من بدبین شده بود و میخواست من را بکشد تا اینکه روز حادثه بهروز با من تماس گرفت و گفت نزدیک خانه مان است. من هم او را به خانه دعوت کردم. شوهرم داخل یکی از اتاقها پنهان شده بود. وقتی بهروز وارد شد نادر با یک میله آهنی به سر او کوبید و در نهایت با چاقو او را به قتل رساند.
ادامه این ماجرا را نادر تعریف کرد. او گفت: با اینکه بهروز را ندیده بودم اما از او کینه به دل گرفته بودم. میخواستم از او انتقام بگیرم به همین دلیل از همسرم خواستم او را به خانه مان بکشاند. روز حادثه وقتی بهروز به خانه مان آمد امانش ندادم و با میله آهنی6-5 ضربه به سرش و در نهایت چند ضربه چاقو هم به او زدم.
این ماجرا حدود نیم ساعت طول کشید و نمیدانستم با جسد چه کار کنم به همین دلیل آن را داخل یک گونی گذاشتم و از طریق آسانسور به پارکینگ بردم و داخل صندوق عقب خودروی خودش گذاشتم و به پارکینگی بردم و آنجا رهایش کردم. من 2فرزند دارم و قصد نداشتم بهروز را به قتل برسانم. میخواستم فقط او را تنبیه کنم اما آن موقع کنترل خودم را از دست داده بودم.بهدنبال تفهیم اتهام قتل عمدی به این زوج بازپرس جمشیدی با صدور قرار بازداشت موقت آنها را در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار داد تا بازجوییها از آنها ادامه پیدا کند.
azadeh11 - آمستردام - هلند
چه راحت آدم میکشند...مرد به زن حساس میشه که نکنه مرد دیگری در زندگی این زن هست، میزنه یارو را میکشه...ملت چه بلای سرشان آمد؟؟؟
دوشنبه 3 آذر 1393 - 11:26
*Fanoos* - ایران - ایران
من 2فرزند دارم و قصد نداشتم بهروز را به قتل برسانم. میخواستم فقط او را تنبیه کنم اما آن موقع کنترل خودم را از دست داده بودم.?!! آره جون خودت !!! وقتی که قاتلها کم میارن همینو میگن !
دوشنبه 3 آذر 1393 - 14:24
raha1984 - هامبورگ - المان
دیونه میگفتی میخواسته بهت تجاوز کنه !! هم معروف جهانی میشدی هم ازت یک ژاندارک مقدسه میساختند !!!
دوشنبه 3 آذر 1393 - 20:36
hossein+87= - ایران - ایران
آشغال اول باید زنت رو میکشتی! فرضا اگه طرف اس ام اس داده ، زن تو هم جواب داده! اگه اون زنگ زده ، زن تو هم جواب داده! خاک بر اون سرت که خودت رو گرفتار کردی.
سه شنبه 4 آذر 1393 - 06:37