زنی برای انتقام گیری از همسرش در ماشین او موادمخدر جاسازی کرد

 روزنامه خراسان از قول زنی که ماجرای دستگیری خود را برای مددکاران پلیس مشهد بیان کرده است نوشت:


من و همسرم به طور سنتی و خیلی خوب زندگی مان را آغاز کردیم اما بعد از به دنیا آمدن فرزندم دچار ناراحتی روحی شدم. بیماری افسردگی ام روز به روز پیشرفت می کرد و دیگر نمی توانستم کارها و مسئولیت های سنگین مادری و همسرداری را به خوبی انجام دهم و همین موضوع باعث بروز اختلافات خانوادگی شدیدی بین ما شده بود.


تلاش ها و نصیحت های «طاهر» برای مراجعه من به روانپزشک بی نتیجه بود چرا که من با شنیدن کلمه «روانپزشک» بسیار خشمگین می شدم و او را سرزنش می کردم که مرا «دیوانه» فرض می کند .

حقیقت ماجرا این بود که نمی خواستم بیماری خودم را قبول کنم و با ایجاد سر و صدا چنین وانمود می کردم که آن ها درباره من اشتباه فکر می کنند. بدین ترتیب روز به روز حال من بدتر می شد و اختلافات خانوادگی ما شدت می گرفت تا جایی که با بهانه گیری های واهی فرزندم را نزد طاهر رها می کردم و با حالت قهر مدت زیادی را در خانه پدرم می ماندم.

این وضعیت ادامه داشت تا این که فهمیدم همسرم زن دیگری را به عقد خود درآورده و فرزندم را نیز نزد او برده است از آن روز به بعد شکایت های متعددی را علیه او مطرح کردم اما هیچ کدام به نتیجه نرسید و نتوانستم توسط قانون طاهر را گرفتار کنم تا از آن زن جدا شود.

این گونه بود که با طرح یک نقشه به فکر انتقامی سخت افتادم آن روز النگوهایم را فروختم و با پول آن مقداری شیشه تهیه کردم. آن شب ساعت ها منتظر ماندم تا طاهر خودرواش را مقابل منزل زن صیغه ای خودش پارک کرد و من در یک فرصت مناسب مواد مخدر را زیر سپر خودرو جاسازی کردم سپس با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم و از حمل مواد مخدر توسط یک قاچاقچی خبر دادم .

لحظاتی بعد ماموران با کشف مواد طاهر را دستگیر کردند با دستگیری او احساس کردم به آرامش رسیده ام و حالا آن زن مجبور است از طاهر جدا شود اما این احساس ساعتی بیشتر طول نکشید چرا که ماموران به سراغ من آمدند و مرا به کلانتری آوردند در این جا با دیدن اسناد و مدارک متوجه شدم که همه ماجرا لو رفته است .

رأی دهید
hossein+87= - ایران - ایران
-روانیه دیگه.
یکشنبه 25 آبان 1393 - 12:43
roshanaie - تهران - ایران
این کار مردهای ایرانی‌ هست بجای این که در این زمان به زنشون کمک کنند. میرند زن میگیرند.
یکشنبه 25 آبان 1393 - 13:34
غربت سرد - بروکسل - بلژیک
Roshanaie جان زیاد تند نرو دوست من.تا از نزدیک چنین چیزی رو تجربه نکردی ،تز نده لطفاً. تا کجا باید باهاشون رفت؟ تا تیمارستان؟!!
یکشنبه 25 آبان 1393 - 18:54
Realman - ارواین - امریکا
غربت سرد - بروکسل - بلژیک - کاملا با شما موافقم
یکشنبه 25 آبان 1393 - 22:26
واقع بین ایرانی - هامبورگ - المان
از یک زن اکله دیوانه عقب مانده بیشتر انتظار داشتن خطا ست.اینها تنها تخصص شان همین کار هاست. مغزشان کار نمیکند. بعد از ازدواج افسرده میشوند و زمانی که مرد بیچاره میگوید تو دیوانه ای . این احمق از شنیدن این کلمه ناراحت میشود. راستی که عجب قوم و قبیله عقب ما ند ه ای هستند
دوشنبه 26 آبان 1393 - 01:02
Kolah-ghermezi - ونکوور - کانادا
افرین غربت سرد - بروکسل - بلژیک ،،،، خود زن داره إقرار میکنه که حالش خراب بوده، شوهرش ازش خواسته که بره یه مشاور روحى روانى ملاقات کنه، این بنده خدا مجبور بوده کار کنه نیاز به این بوده که یکى از طفل معصوم مراقبت کنه. مقصر خود خانم تشریف دارند.
دوشنبه 26 آبان 1393 - 01:10
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.