مجازات مرگ برای عامل شلیک به رقیب عشقی

عامل شلیک مرگبار به رقیب عشقی از سوی پنج قاضی عالیرتبه جنایی به قصاص نفس-اعدام- محکوم شد. ساعت 10 شب 26 اردیبهشت ماه سال 91، مأموران کلانتری 140 باغ فیض در جریان درگیری و شلیک گلوله قرار گرفتند و زمانی که در محل حاضر شدند با جسد پسر جوانی روبه‌رو شدند.


همین کافی بود تیمی از مأموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران وارد عمل شوند و در همان گام نخست زن جوانی را که در این درگیری مرگبار حضور داشت تحت بازجویی قرار دهند.


«ندا» 24 ساله که هنوز شوکه بود به پلیس گفت: مدتی است با «مازیار» که همسر صیغه‌ای‌ام است زندگی می‌کنم و هیچ اختلافی با هم نداشتیم تا اینکه امروز «حسین» که در کیش با هم آشنا شده بودیم به تهران آمد و خواست تا همدیگر را ملاقات کنیم و این در حالی بود که حسین از زندگی من با مازیار بی‌اطلاع بود.

وی افزود: وقتی حسین از ازدواج موقتم باخبر شد اصرار کرد تا همدیگر را ببینیم و من نیز قصد داشتم در این ملاقات صیغه‌ نامه‌ام را به حسین نشان دهم. ندا ادامه داد: مازیار قصد داشت به استخر برود به همین خاطر پس از پیاده کردن وی به سر قرار ملاقات با حسین رفتم و پشت چراغ قرمز بودم که ناگهان مازیار در عقب خودرو را باز کرد و پس از درگیر شدن با حسین صدای شلیک را شنیدم و سپس هر دو از خودرو پیاده شدند که حسین آن سوی خیابان روی زمین افتاد و مازیار نیز پا به فرار گذاشت. با این ادعاها ردیابی‌ها برای دستگیری مازیار کلید زده شد که در این مرحله فردای روز حادثه مازیار به پلیس آگاهی رفت و با در دست داشتن تپانچه‌اش خود را قاتل حسین معرفی کرد.


در دادگاه


با گذشت دو سال از سناریوی قتل درغرب پایتخت، جلسه رسیدگی به این پرونده ساعت 11 صبح شنبه 26 مهرماه در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی «عزیزمحمدی» برگزار شد. خانواده حسین که از جنوب کشور آمده بودند در شروع جلسه خواستار قصاص قاتل پسرشان شدند. سپس مازیار که برای دفاع در جایگاه قرار گرفت، گفت: قبول دارم که حسین را به قتل رساندم اما قصد نداشتم او را بکشم و در این ماجرا ندا نیز نقش داشته است. مازیار در ادعاهای جدیدش گفت: پای راست ندا در زمان زندگی با همسرش از سوی شوهرش با آب جوش سوخته شده بود و ندا پس از جدایی از بهرام قصد انتقامگیری داشت و حتی یکبار تصمیم گرفته بود با مردی که قبل از من با هم زندگی می‌کردند «بهرام» را بکشد. وی افزود: پس از مدتی ندا از من خواست با تپانچه‌ای که در دست دارد پای راست بهرام را هدف قرار دهم که پس از چند روز پذیرفتم این کار را انجام دهم اما باز پشیمان شدم و خواستم به این کینه پایان دهد. پسر جوان ادامه داد: زندگیمان ادامه داشت تا اینکه در خانه خواهر ندا بودیم که گوشی همسرم به صدا درآمد و ندا ادعا کرد که مزاحم است. چون به ندا علاقه زیادی داشتم از وی خواستم با مزاحم قرار ملاقات بگذارد تا با هم حرف بزنیم که در مسیر با ندا به خانه رفتیم و تپانچه را برداشتیم سپس در نزدیکی محل قرار از خودرو پیاده شدم تا اینکه دقایقی بعد ندا و مرد مزاحم سوار بر خودرویم جلوی پایم ایستادند. در همین لحظه من در عقب را باز کردم و سوار خودرو شدم که حسین به رفتارم اعتراض کرد و با هم درگیر شدیم و نمی‌دانم چطور شد که گلوله را شلیک کردم. ندا نیز که اشک می‌ریخت ادعا کرد همه حرف‌های مازیار دروغ است و گفت: مازیار در زندان از من می‌خواست با هم عقد دائمی کنیم که من این پیشنهاد را قبول نکردم و وی عنوان کرد کاری می‌کند که پای من هم در این پرونده باز شود. وی افزود: سوختگی پای من از سوی شوهر سابقم صورت نگرفته بلکه در بیمارستان در یک عمل زیبایی با لیزر سوخت و در ازای آن نیز از بیمارستان دیه گرفته‌ام. ندا ادامه داد: روز حادثه با اطمینان از اینکه مازیار به استخر رفته به دنبال حسین رفتم و پس از نشان دادن صیغه‌نامه‌ام، حسین که تنها دو بار از طریق تلفن با هم حرف زده بودیم خواست او را جلوی یک آژانس برسانم که مازیار سر رسید و این جنایت رخ داد. بنابر این گزارش، قاضی عزیزمحمدی و چهار قاضی مستشار دیگر، مازیار را به قصاص نفس-اعدام- محکوم کردند.

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.