افشای راز جنایت خاموش از سوی عروس خشمگین
رأی دهید
عروس خشمگین که میدید نمیتواند از شوهرش طلاق توافقی بگیرد پرده از راز یک جنایت خاموش برداشت.
این زن ادعا کرد خانواده همسرش مردی را بهخاطر رابطه پنهان با خواهر شوهرش کشتهاند.
ابتدای هفته گذشته زن جوانی با مراجعه به کلانتری ادعا کرد همسرش با همدستی پدر شوهر و برادر شوهرش مرد جوانی را سال91به قتل رساندهاند.
وی گفت: من بهخاطر اختلافاتی که با شوهرم دارم چند بار تقاضای طلاق توافقی داشتم ولی وی نپذیرفت و این اختلافات تا جایی پیش رفت که مجبور شدم به اینجا بیایم.
عروس خانواده افزود: دو سال پیش ماجرای رابطه پنهانی خواهر شوهرم با مردی به نام «محمد» فاش شد، خانواده همسرم پس از زیر نظر گرفتن وی به خانهاش رفتند و با غافلگیر کردن مرد جوان وی را به بیابانهای حسنآباد بردند و نمیدانم چه بلایی بر سرش آوردند، فقط میدانم از آن روز به بعد هیچ اثری از خواهر شوهرم نیست!
با ادعای زن جوان، مأموران مرد 46 ساله را به همراه دو پسرش دستگیر کردند و تحت بازجویی گرفتند ولی آنان سعی کردند با ادعاهای عجیب مأموران را گمراه کنند.
بدین ترتیب پرونده با دستور بازپـــرس «سپید نامه» از شعبه 10بازپرسی دادسرای امور جنایی در اختیار کارآگاهان اداره ویژه قتل قرار گرفت و آنان با تجسسهای میدانی دریافتند دو سال پیش و در محدوده زمانی مشابه جسد سوخته مردی در بیابانهای حسن آباد کشف شده بود و این در حالی بود که پدر و دو پسرش همچنان اظهار بیگناهی میکردند. این پدر و دو پسر در جلسه بازجویی پس از مشخص شدن تحقیقات و ردیابیهای تلفنی به ناچار لب به اعتراف گشودند.
پدر خانواده گفت: مدتی بود به رفتارهای دخترم مشکوک شده بودم و احساس میکردم معتاد شده است بنابراین وی را زیر نظر گرفتیم تا اینکه روز جنایت وقتی دخترم در خانه ما مهمان بود پیامکی از سوی مرد جوان آمد که در آن نوشته شده بود برگرد خانه تا باهم شیشه بکشیم. وی ادامه داد: دخترم شوهر و یک بچه داشت، وقتی این پیامک را دیدم خونم به جوش آمد، گوشی من بیشتر وقتها دست دخترم بود و این را مرد نمیدانست. وقتی دخترم رفت با پسر بزرگم به خانه اش رفتیم و محمد را همانجا گرفتیم و پس از بستن دست و پاهایش با خودروی خودش به سوی حسن آباد رفتیم تا گوشمالیاش بدهیم.
من رانندگی میکردم و پسرم در صندلی عقب نزد وی نشسته بود، در میانه راه ناگهان محمد از جایش بلند شد و بهسوی من حمله کرد و با پیچاندن فرمان قصد متوقف کردن خودرو را داشت. وقتی خودرو را نگه داشت متوجه شدیم وی نفس نمیکشد خیلی ترسیده بودیم، بهسوی بیابان رفتیم و زیر یک پل جسدش را برای اینکه شناسایی نشود به آتش کشیدیم و قرار شد به کسی هم نگوییم.این مرد درخصوص نقش پسر دیگرش گفت: «تنها با یک پسرم این کار را انجام دادم و پسر دیگرم هیچ نقشی نداشته و همراهمان هم نبود.پسربزرگ خانواده نیز گفت: من همسرم را تهدید کردم اگر بخواهد حرف زیادی بزند وی را هم مانند آن جوان خواهیم کشت، فکر نمیکردم پیش پلیس برود و ما را لو بدهد.
پدر خانواده در زمینه سرنوشت دخترش گفت: از مرگ آن مرد پیشمان نیستم زیرا وی دخترم را معتاد کرده بود، بعد از آن دیگر دخترم را ندیدم و نمیدانم کجا رفته و از آن زمان به بعد ناپدید شده و فراری است.
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
اگر همه مانند این عروسِ جسور باشند ، باج گیری از جامعه رخت بر میبندد، البته بینِ مردم، چون نظامِ مافیأیی تا کنون با باج گیری و باج دادن یا تهدید و باند بازی اموراتِ خود را گذرانده و میگذراند، مردم باید حواسشان باشد که هر چه بیشتر خود را از این مسائل پاک و پاکیزه نگاه دارند، خداوند خود وعده حسابرسی شخصی به حاکمان ستمگر و ظالم ، جانی و خائن داده, مردم خود را آلوده جنایت آنها نکنند.
یکشنبه 2 شهريور 1393 - 12:00
seyed ali geda - لندن - انگلیس
agha_ehsan - تهران - ایران. حالا این خبر را را خوب بخوان که اصلا از محل اتفاق آن هیچ اسمی نمیبره . حسن آباد کجا؟ کدام استان و یا شهر. تهران و اطراف آن؟ حالا چی میگی. آیا هنوز میگی که تمام جنایتها در استان اصفهان و فارس اتفاق میفته؟
یکشنبه 2 شهريور 1393 - 14:10
واقع بین ایرانی - هامبورگ - المان
Shirzan e Irani بزرگوار . عزیز دل شما بسیار ضد و نقیض حرف میزنی. یعنی اگر خدای تبارک و تعالی یاعتقاد شما بکار ها رسیدگی میکند و خود خدای تبارک و تعالی چوب نیم سوز تقدیم جنایتکاران مید هد پس جسارات این خانم که دنبال طلاق توافقی است چه صیغه ای است؟؟ این زن برای چون موفق نشد طلاق توافقی بگیرد همه مسائل را مطرح کرد . پس این زن جسارت ندارد بلکه عقده حقارت توام با خود خواهی و کینه شتری دارد. وخدای تبارک تعالی هم شخصا چوب نیم سوز ندارد .زیرا اگر داشت در این دو سال انرا حواله طرف میکرد. .ببینم شیر زن نکنه تو هم از همان شیر زنهائی هستی که اینگونه جسارت ها را داری. بی وفا اینقدر ضد و نقیض حرف نزن
دوشنبه 3 شهريور 1393 - 17:11
