پنج تحول اجتماعی در برگزاری مراسم نوروز ایرانیان

مجید محمدی (جامعه شناس )

نوروز نیز همانند همهٔ پدیده‌های اجتماعی و بشری در حال تحول بوده‌است. این تحول را هم در آداب و مراسم (جزئیات سفرهٔ هفت سین یا لباس و ترانه‌های حاجی فیروز)، هم در داستان‌های پیرامون آن، هم در شیرینی‌ها و غذاهایی که در سرتاسر «حوزهٔ فرهنگی ایران»  (افغانستان، تاجیکستان، منطقه تاجیک‌نشین در غرب چین، مناطق کردنشین، آذربایجان، ازبکستان و ترکمنستان) تهیه می‌شود، هم در کمیت و کیفیت عیدی‌ها، و هم در رفتارها و کنش و واکنش‌های کسانی که نوروز را جشن می گرفته و می‌گیرند می‌توان مشاهده کرد.


تحولات اجتماعی و اقتصادی جامعهٔ ایران در سه اخیر به خوبی سایهٔ خود را بر چگونگی برگزاری جشن‌ها و تعطیلات نوروز انداخته‌اند.


فراتر از برنامه‌ها و سیاست‌های دولت در جهت نابودی بخش‌های ماقبل اسلام فرهنگ و میراث ایرانی، جشن نوروز در سه دههٔ گذشته تغییر و تحولاتی را در حوزهٔ رفتارهای اجتماعی در جامعهٔ ایران متحمل شده‌است. این تحولات ناشی از تحولات بزرگ‌تر اجتماعی و سیاسی در جامعه بوده‌است چون جشن‌های ملی ملت‌ها نمی‌توانند در خلا به طور دست نخورده باقی بمانند و دچار دگرگونی نشوند.

دید و بازدید در حلقهٔ خانوادهٔ هسته‌ای

نخست آن که با افزایش شهرنشینی و افزایش تعداد خانواده‌های هسته‌ای در ایران، دید و بازدیدها در بخش عمدهٔ خانواده‌ها به نزدیک‌ترین اعضای خانواده محدود شده‌است. دیگر مثل سال‌های دههٔ چهل و پنجاه بسیاری از فامیل‌های دور خود را ملزم نمی‌بینند به دید و بازدید عید بروند (اثر ارتباط با این «فامیل دور» البته در برنامه عروسکی کلاه‌قرمزی به چشم می‌خورد).

افراد کمتر به دید و بازدید کسانی می‌روند که در طول سال نمی‌توانند با آنها ارتباط  حضوری یا تلفنی داشته باشند. در دهه‌های چهل و پنجاه حتی پسرعموها و پسردایی‌ها و پسرخاله‌ها و پسرعمه‌های پدری و مادری پس از تشکیل خانواده به دیدار هم می‌رفتند اما اکنون دایرهٔ دیدارها محدودتر شده‌است.

ایرانگردی و جهانگردی به جای خانه‌نشینی

دوم آن که با افزایش امکانات ایرانگردی و جهانگردی و خودآگاهی به دیگر جوامع، میلیون‌ها ایرانی اصولا مراسم دید و بازدید نوروزی را نادیده گرفته و در ایام نوروز به مسافرت می‌روند یا اگر در همهٔ تعطیلات در مسافرت نباشند حداقل بخشی از آن را در سفرند.

این امر برای بسیاری از خانواده‌ها که دیگر حوصلهٔ دید و بازدیدهای معمول را ندارند یا نمی‌توانند هزینه‌های کمرشکن مهمانداری را تحمل کنند راهی برای گریز است. این پدیده البته هویت فرهنگی ایرانیان را تقویت کرده‌است و این تقویت را می‌توان در حساسیت‌های آنها به میراث فرهنگی مشاهده کرد.

جهانگردی و سفر به کشورهای همسایه به افزایش احساس و درک هویت ایرانی یاری می‌رساند. یک هویت هنگامی که در برابر هویت‌های دیگر قرار گیرد در نتیجهٔ دیگر-آگاهی به خود-آگاهی بیشتری دست می‌یابد و این خودآگاهی منشا تحول و تغییر است.

تورهای نوروزی ایرانگردی و جهانگردی به بخشی جدایی‌ناپذیر از مراسم عیدِ بخشی از افراد جامعه تبدیل شده‌اند. جهانگردی صرفا به طبقات مرفه محدود نیست چون هزینه‌های سفر به کشورهای همسایه نزدیک به هزینه‌های سفر در داخل کشور است. میزان سفر به‌ویژه در میان شهروندان تهرانی تا آن حد است که تهران در دو هفتهٔ اول سال نو نفسی می‌کشد و از آلودگی هوای آن کاسته می‌شود.

گردهمایی‌های نوروزی

سوم آن که در طبقات مرفه‌تر که خانه علاوه بر محل زندگی و پناهگاه برایشان به حیطهٔ خصوصی تبدیل شده (در برابر تجاوزات بی‌دریغ حکومت) برخی از افراد ترجیح می‌دهند روزی از تعطیلات را در یک رستوران یا سالن دور هم جمع شده و به جای دید و بازدید در خانه‌ها که بسیار هزینه‌بر و اعصاب‌خردکن هم شده (به دلیل شلوغی شهرها و دشواری و  بسیار هزینه بر شدن رفت و آمد) در یک روز همهٔ دیدارها را انجام دهند. در خارج کشور این امر به صورت یک سنت برای ایرانیان درآمده‌است.

ایرانیان خارج از کشور به دلیل دوری مکانی از یکدیگر معمولا رستوران یا سالن یا اتاقی در یک دانشگاه را که در یک منطقه برای همه نزدیک‌تر است برای مراسم عید رزرو کرده و در آن در عین چیدن سفرهٔ هفت‌سین و خوردن غذای ایرانی به رقص و پایکوبی می‌پردازند، کاری که ایرانیان داخل کشور از آن در فضاهای عمومی محروم هستند. ایرانیان خارج کشور چهارشنبه‌سوری و سیزده‌به‌در را نیز به همین ترتیب برگزار می‌کنند. این گردهمایی‌ها بسیار فراتر از اعضای خانواده و جمع دوستان است و اکثر ایرانیان یک منطقه را در بر می‌گیرد در حالی که جشن نوروز در ایران بیشتر خانوادگی است. در برخی شهرها مثل نیویورک و لس‌آنجلس ایرانیان به دلیل کثرت تعداد می‌توانند کارناوال و راهپیمایی برگزار کنند.

برای رقابت با این روند، حکومت نیز در پی استفاده از نیاز به «در جمع بودن» در اعیاد و جشن‌ها بوده و تلاش کرده مراکز مذهبی را به محل گردهمایی جشن نوروز تبدیل کند. البته دست مقامات در استفاده از مساجد برای این هدف بسته‌است چون شریعت اسلام حضور افراد در مسجد (مثل زنان در ایام قاعدگی) و نیز اعمالی که می‌توان در مسجد انجام داد را محدود کرده‌است. به همین دلیل امامزاده‌ها را برای این امر مناسب تشخیص داده‌اند.

در نوروز سال ۱۳۹۳ حدود ۲۰۰۰ امامزاده را برای برگزاری جشن نوروز (اسلامی شده) تخصیص دادند. در این برنامه‌ها قرار بوده‌است پس از خوانده شدن دعای کمیل دعای تحویل سال خوانده شده و قران تلاوت شود. سفرهٔ هفت‌سین نیز تغییر ماهیت داده و هفت نام دختر پیامبر (سلیمه، سیده النساء، سرالله، سرالعظمه، سعیده، ساجده و سماویه) هفت‌سین این مراسم سراسری بوده‌است. (معاون فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقاف، الف، ۲۹ اسفند ۱۳۹۲)

برگزاری جشن در بناهای میراث فرهنگی

و چهارم آن که جامعه بر خلاف جهت‌گیری حکومت برای هرچه اسلامی‌تر کردن نوروز این مراسم را هرچه بیشتر به صورت عرفی آن برگزار می‌کند. برخی برای ابراز این عرفی بودن در ساعت تحویل سال بر سر آرامگاه حافظ یا آرامگاه کوروش در پاسارگاد یا به تخت جمشید می‌روند.

کسانی که در این مکان‌ها جمع می‌شوند خود وسایل آتش‌بازی ایمن را فراهم آورده و شمارش معکوس می‌کنند تا زمان سال تحویل فرا برسد. البته فشارهای حکومت در کلیت جامعه از جهت غیر جمعی کردن جشن نوروز و محدود کردن آن در محیط خانه‌ها موفق بوده‌است.

کوچک‌تر شدن سفره‌ها

و بالاخره تحول پنجم که از فقیرتر شدن خانواده‌های ایرانی در چند سال اخیر حکایت می‌کند، کوچک‌تر شدن سفره‌های جشن سال نو است. قیمت آجیل و شیرینی و به‌ویژه میوه‌های شب عید در سال‌هایی سر به فلک کشیده‌اند و خانواده‌ها نمی‌توانند همانند گذشته ده‌ها و بلکه صدها کیلو خوراکی (به‌ویژه میوه) را برای خود و مهمانانشان تهیه کنند. از همین جهت است که رفت‌وآمدها و دید و بازدیدها بالاخص با مهمانی شام و نهار بسیار کاهش یافته‌است.

در دهه‌های چهل و پنجاه حتی خانواده‌های زیر متوسط و فقیر در ایام عید تلاش می‌کردند از شیرینی و آجیل و میوهٔ شب عید کوتاه نیایند و بچه‌ها حداقل بتوانند دلی از عزا بیرون بیاورند.

این امر در سال‌های اخیر در غیر از خانواده‌های مرفه غیر ممکن شده‌است. عیدی شب عید کارمندان و کارگران چیزی است برابر با چند کیلو آجیل، چند کیلو شیرینی و چند کیلو میوه، اگر فرض کنیم که در ایام پیش از عید هیچ یک از اعضای خانواده لباسی نو تهیه نکنند یا پدر و مادر نخواهند به بچه‌های خود و خواهران و برادران خود عیدی بدهند. عیدی شب عید کارمندان و کارگران حتی به اندازهٔ نونوار شدن اعضای یک خانوادهٔ چهار نفری نیست.

رأی دهید
جنگنده - تهران - ایران
از اون تحلیلهای آبکی. اون شخصی که این تحلیل رو نوشته نمیدونه هزینه همین سفرها بسیار بیشتر از خرید چند کلیو آجیل و شیرنی سادست. فقط هزینه بنزین را حساب کنید تا متوجه شوید حالا کار به هزینه های اقامتی و هتل و سفرهای خارجه و دیگر ندارم. اتفاقا وضع مردم خیلی هم بهتر شده ولی متاسفانه نه از راه درست !!!!!!!!!
یکشنبه 10 فروردين 1393 - 10:47
perser68 - فلوریدا - امریکا
جنگنده - تهران. وضع کدوم مردم بهتر شده و به قول خودت،نه از راه راست؟مزدوران و آدمکشان جمهوریه قرون وسطائی اسلامی!دقیقاً!باهات موافقم در این مورد!
یکشنبه 10 فروردين 1393 - 16:46
کبالت3 - کرج - ایران
اما اینطور هم نیست که اگه همه مرفه بودن مینشستن خونه و دید و بازدید میرفتن و سنت کهن رو بجا میاوردن دیگه پنجاه سال پیش نیست که فقط حضوری میشد از احوال هم با خبر شد جمعیت هم زیاد شده و دیگه متراژ خونه ها رفته زیر 60 یا 70 متر از حیاط اختصاصی و بازی بچه ها خبری نیست مردم هم مراعات حال همدیگه رو میکنن گردهمائی تو رستوران یا خونه یکی از اقوام بصورت نوبتی هم جدیدا مد شده و خیلی هم خوبه مسافرت داخلی هم بسیار زیاد شده مخصوصا اماکن تاریخی که شده خار چشم بخیل اینا حواشیه اصل نوروز باستانیه که ابدیه و بلاخره بگذرد این روزگار تلختر از زهر.
یکشنبه 10 فروردين 1393 - 19:20
Negah* - فرانکفورت - المان
گاندى جمله بسیار زیبایى را گفته...درد من تنهایی نیست، بلکه مرگ ملتی است که گدایی را قناعت،. بی عرضگی را صبر و با تبسمی بر لب این حماقت را حکمت خداوند می نامد.واین حکایت ملت ایران است
یکشنبه 10 فروردين 1393 - 21:22
yashainiran - ایران - ایران
این موارد از آرزوی حکومت است
دوشنبه 11 فروردين 1393 - 06:44
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.