نوریزاد در واکنش به شکایت سپاه: «جانم را کف دست گرفتهام»
رأی دهید
رادیو فردا : محمد نوریزاد در واکنش به شکایت سپاه پاسداران از خود میگوید از چیزی نمیترسد و جانش را کف دستش گرفته است.
این فعال سیاسی – اجتماعی منتقد حکومت ایران، در گفتوگو با رادیو فردا تاکید میکند که به دنبال جامعه و حکومتی عاری از ظلم و فساد است که در آن هر شخص و مقامی به اندازه مسئولیتی که بر عهده دارد، پاسخگو هم باشد.
آقای نوریزاد اخیرا در سایت شخصی خود خبر داده که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از او به اتهام «توهین به کتابالله، توهین به مقام معظم رهبری، تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی»، شکایت کرده است.
او به رادیو فردا میگوید که سپاه را «امالفساد» میداند و به دادگاه نخواهد رفت تا «خودشان هر کاری خواستند انجام دهند.»
محمد نوریزاد که تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸ از حامیان حکومت ایران بود و در روزنامه کیهان، علیه منتقدان و مخالفان رهبر جمهوری اسلامی مینوشت، پس از آن انتخابات به جرگه منتقدان علی خامنهای پیوست و نامههای متعددی را در حمایت از جنبش اعتراضی پس از انتخابات و در نقد و مخالفت با رهبر ایران نوشت و منتشر کرد.
او پس از چند نامه بازداشت و بر اساس گزارشها، در زندان به شدت ضرب و شتم شد. آقای نوریزاد در اعتراض به این وضعیت اعتصاب غذا کرد تا پس از مدتی از زندان آزاد شد. او اکنون بیش از دو هفته است که هر روز به مقابل وزارت اطلاعات میرود تا وسایل شخصیاش را که هنگام دستگیری از منزلش ضبط کرده بودند، باز پس بگیرد.
آقای نوریزاد خطاب به حکومت ایران میگوید «اگر مشتاق جانم هستید، بسمالله بفرمایید».
رادیو فردا: شما چند روز است که به مقابل وزارت اطلاعات میروید. خواسته شما از این وزارتخانه چیست؟
من دنبال سه چیز هستم. یکی اموالم که چهار سال و نیم است بردهاند و هنوز پس ندادهاند. یکی رفع ممنوعالخروجی من و همسرم و دیگری ملاقات با وزیر است. من روی اینها پافشاری میکنم.
چه اموالی در وزارت اطلاعات دارید؟
وسایلی که از خانه بردند. کامپیوتر، هاردهای اکسترنال. در آن کامپیوترها فیلمهایی که شخصا ساخته بودم و هزینه برده بود. لوازم و متعلقات، آلبومهای خانوادگی. اینها چیزهایی است که دنبالشان هستم و مصرانه هم پیگیری میکنم.
آیا قصد خروج از کشور را دارید که به جز رفع ممنوعالخروجی همسرتان، خواهان رفع ممنوعالخروجی خودتان نیز هستید؟
خیر، اینها ما را با دگنگ (چماق) هم بیرون بندازند، ما همین جا در خدمتشان هستیم. اما به هر حال من خودم مشتاقم بدانم که چرا باید ممنوعالخروج باشم. کسی که حکمش را سپری کرده و پروندهاش مختومه شده است، چرا باید ممنوعالخروج باشد. همسرم چرا باید ممنوعالخروج باشد؟
در این مدت که به مقابل وزارت اطلاعات میروید، آیا فردی از مسئولان رسمی این وزارتخانه با شما صحبت کرده که مشکلتان چیست و چه مسئلهای دارید؟
ایستادن آنجا ممنوع است و حتی جرم محسوب میشود اما من این فرمولها را بر هم ریختم و آنجا ایستادم. بهشان هم گفتم هر کاری دوست دارید انجام بدهید. امروز چهاردهمین روزی بود که آنجا ایستادم. روزهای اول آمدند و خیلی با خوشاخلاقی نوشتهای از من گرفتند و گفتند ما پیگیری میکنیم و میگذاریم روی میز وزیر. روز بعدش من را بردند کلانتری، کلانتری فرستاد دادگاه. دادگاه تبرئه کرد، فردایش مجددا رفتم، دوباره فرستادند دادگاه. رفتیم و آمدیم تا اینکه نهایتا سه کارشناس و بازجو در سه موقعیت مختلف با من صحبت کردند اما بینتیجه. یعنی من احساس کردم اموالم به دست من نخواهد رسید. بنابراین من آنجا میایستم و مصرانه تمام فرمولهای رایج آنها را بر هم میریزم. البته این ایستادن بیشتر سمبلیک است تا شخصی. من آنجا هستم نه فقط به خاطر اموالم بلکه به خاطر خیلی از مسائل.
اعلام کردهاید که سپاه هم از شما شکایت کرده. دلیل این شکایت چه بوده؟
البته من نخواهم رفت و هر کاری هم دوست دارند انجام بدهند. علتش بر میگردد به نوشتهها و صحبتهایم که در آنها سپاه را امالفساد در داخل کشور میدانم، در بسیاری از مناسباتی که در جامعه توسط سپاه تسخیر شده. شما وقتی به مغز یک مجموعه سوزن فرو میکنید، طبیعی است که او یا فلج میشود یا ریاکشن نشان میدهد. آنها هم واکنششان به این شکل بوده و شکایت کردهاند ولی من {به دادگاه} نخواهم رفت.
به جز سپاه به مجتبی خامنهای {فرزند علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی} هم در نوشتههایتان انتقاد کردهاید. ایراد و اشکال اصلی شما به این افراد و مجموعهها چیست؟
اینها از چارچوبهای خودشان بیرون زدند، از چارچوب قانون هم فراتر رفتند و نمیتوانند اصلا در چارچوب قانون قرار بگیرند. چون حمایت بیت رهبری را هم دارند، طبیعی است که به هیچ قاعدهای هم متقاعد نمیشوند. عمده حرف من است که هیچ نظارتی بر اینها مترتب نیست و خودشان هر کدام به یک مافیا و کارتل بزرگ تبدیل شدند و جامعه را به این ریخت در آوردند که ما از زوایای مختلف آسیب دیدیم. قدرتهای مخوف مافیایی ایجاد کردند و به قانون هم پاسخگو نیستند. یعنی قانون را مچاله قدرت خود کردهاند و حمایت هم میشوند. من به اینها اعتراض دارم.
آیا وضعیت در وزارت اطلاعات فعلی با وضعیت این وزارتخانه در دولت آقای احمدینژاد برای شما تفاوتی کرده است؟
نباید به صورت فردی ارزیابی کرد. موضوع بنده با یک شهروند فرق میکند. اینها بنا بر دلایلی با بنده نمیتوانند زیاد بداخلاقی کنند اما همین امروز که جلوی اطلاعات قدم میزدم، یک جوانی ماشیناش را پارک کرد و آمد تا با من سلام و علیک کند اما فورا دستگیرش کردند، دستبند زدند و بردنش. همانجا یکی از اینها آمد به من گفت اینجا نایست، من سرش داد زدم که ۱۴ روز است اینجا هستم. این مامور تازه کار بود، لااقل من قبلا ندیده بودمش اما ماموران دیگر مرتب میآیند، سلام و علیک میکنند و پذیرفتهاند که من به خاطر اعتراضم آنجا هستم. اما هر کس دیگری بیاید، ردش میکنند و اگر هم مظنون باشند دستگیرش میکنند. نه، فرقی نکرده، هیچ تفاوتی نکرده، اینها بنمایه و محتوایشان یکی است، سرشتشان یکی است، فرقی ندارد، چه دولت احمدینژاد چه الان.
شما با افراد و نهادهای قدرتمندی درگیر شدهاید. از این وضعیت هراس ندارید؟
من دیگر زدم به سیم آخر و جانم را گرفتهام کف دستم. بهشان میگویم مشتاق جان هستید؟ بسمالله بفرمایید. نمیشود زیاد سر به سر چنین آدمی گذاشت. شما وقتی کسی را بترسانید و او بترسد، شما فائق هستید و میتوانید بر او اعمال نظر کنید ولی اگر نترسید یا باید او را بزنید، یا زندانی کنید یا بکشید. من برای هر سه اینها آمادهام. با چنین آدمی یا باید با خشونت رفتار کرد و طومارش را در هم پیچید تا خیالشان راحت شود یا اینکه به خواستههایش تن داد و تامل کرد. ما وارد راهی بیبازگشت شدیم که باید آن را طی کنیم.
در این مدت، از دولت آقای روحانی یا از فعالان سیاسی شاخص، کسی با شما تماس گرفته و درباره مشکلتان صحبت کرده که مثلا بخواهد کمکی بکند؟
نخیر، بیشتر خود همین اطلاعاتیها بودند. البته آنجا معبر است، کنار بزرگراه همت زیر پل عابر پیاده، مقابل در شمالی وزارت اطلاعات قدم میزنم. یک مسافت ۱۰ متری را هی میروم و برمیگردم. شخصیتها را میبینم، مثلا امروز قاضی مرتضوی را دیدم که سوار بر ماشین میرفت اما اینکه کسی بایستد و صحبت کند نه. انگار جذامی هستیم و نباید با ما تماس گرفت.
تلفنی چطور؟ از دولت، از اصلاحطلبان؟
مطلقا؛ ما آزاردهنده هستیم، اگر با ما تماسی گرفته شود برای خودشان بد میشود. همه آنهایی که الان سر کار هستند نمیتوانند با ما تماس بگیرند چون کافی است یک نفر بشنود و برایشان دردسر درست شود.
شما چند هفتهای را در سفرهایی که خودتان نام آن را سفر «صلح و دوستی» گذاشته بودید سپری کردید. چه چیز در این سفرها بیشتر توجهتان را جلب کرد که نوشتهاید میخواهید درباره آنها با وزیر اطلاعات صحبت کنید؟
من به استانهای مختلف زیاد سفر کردهام اما در این سفر لایه رویی این مناطق را کنار زدم و سعی کردم به لایه زیرین آنها بروم. اینجا بود که با دنیایی از اتفاقات، سخنان و ماجراهای متفاوت روبرو شدم. چه در کردستان، چه در کرمانشاه و چه در خوزستان. انگار مثلا دولتها در این سالهای پس از انقلاب کارهایی را انجام داده بودند و من به عنوان ناظر مردمی رفته بودم این کارها را تحویل بگیرم. این برایم هم بسیار شوقانگیز بود هم بسیار اسفبار، چون کاستیها را میدیدم و رنج میبردم و شوقانگیز بود چون با چهره زیرین این مناطق آشنا شدم.
و در این سفر چه اتفاق یا حادثهای بیشتر از همه شما را تحت تاثیر قرار داد؟
به جوانهایی برخوردم که به خاطر هیچ کشته شده بودند.
به چه علت کشته شده بودند؟
استانهایی که من سفر کرده بودم، به ظاهر حساس و امنیتی بودند. مردم میخواهند زندگی کنند اما تعمدانه آنجا را امنیتی کردهاند. لب مرز در غرب این کشور در ارتفاعات، خیلی شرمنده شدم. جوانی داشت با قاطرش میرفت که قاچاق بیاورد و این جوان مهندس بود، مهندسیاش را از دانشگاهی در گرگان گرفته بود. خیلی خجالت کشیدم. حادثههای فراوانی دیدم. کشته شدن آوین، دختر ۱۸ سالهای که بیدلیل کشته شد یا کشته شدن شیلر که یک تراژدی است. شما باید لایه رویی این مناطق را کنار بزنید و به لایه زیرین بروید و وقتی شروع میکنید به غواصی، اوه چیزهایی میبینید که گاه ناگفتنیست. اما آنچه من دیدم این بود که انگار ۳۵ سال بخت و اقبال مردم در این استانها تباه، هویتشان تحقیر و شخصیتشان کوفته شده. جوانان فهیم اما متاسفانه بیسواد یا معتاد.
چه اتفاقی باید در کشور بیفتد که شما اعتراضات و ناراحتیهای خودتان را تمام کنید؟
(با خنده) اتفاقا این سوال شما را دیروز یکی از بازجوهای اطلاعات از من پرسید که آقا مشکل شما چیست؟ اموالت به کنار، مشکلت چیست؟ گفتم حرف من این است که هر مسئولی باید به اندازه مسئولیتش پاسخگو باشد و این در این سرزمین به شوخی گرفته شده. به همین دلیل است که ما به زمین گرم کوفته شدهایم و بخت و اقبال از این سرزمین تارانده شده و به این روز افتادیم. نه رهبر مسئولیتهایش را میپذیرد نه آن بخشدار دور.
وقتی این طنز به شمار میآید که رهبر با یک شهروند دارای حقوق شهروندی مساوی است و در قبال قانون باید پاسخگو باشد و وقتی تمام مسئولان توسط دستگاههای اطلاعاتی ترسانده میشوند، نمایندگان مجلس ترسانده میشوند. من دنبال روی کار آمدن انسانهای شایسته و فهیم هستم. اینها چیزهایی است که من دنبالشان هستم و فکر نمیکنم حالا حالاها به آنها دست پیدا کنیم که جنابعالی بگویید بسمالله، بفرما در خانهات بنشین و دیگر کاری به این کارها نداشته باش.
zavareh - رودسر - ایران
این آقا خیلی برایم مشکوک جلوه میکند. آیا چه دلیلی دارد که حکومت خونخوار اسلامی اینگونه سخنها و فعالیتهای ایشان تحمل میکند؟؟؟ سخنهایی که بخاطر بیان گوشهای از آن سر خیلیها بیگناه بالای دار رفته و میرود...
سه شنبه 1 بهمن 1392 - 14:10
مهرتابان - تهران - ایران
پاینده باشی آقای نوری زاد همش حرف دل ما بود،چشمام تر شده و نمیدونم چطور میشه اینهمه ظلم رو از بین برد؟
سه شنبه 1 بهمن 1392 - 14:35
vahid.sharifi - ونكوور - كانادا
هر آشغالی که یک زمان از طرفداران اینها بوده و امروز نیست به اونجای خودش فشار آمده و مشکل شخصی دارد با این حکومت، وگرنه جلادی و جفا این حکومت از همان روزهای نخست انقلاب مشخص بود، کور و کر که نبودند آن روزها! امروز یونجه اینها کم شده شروع کرده اند به جفتک انداختن. ما کسی را که حتی ۱ ساعت از زندگی طرفدار علی خامنهای بوده است، قبول نداریم. شما از ریشه غیر قابل قبولی و چه بسا جاسوس همین کثافت ها هم باشی.
سه شنبه 1 بهمن 1392 - 12:18
leona - لندن - انگلیس
آقای نوری زاد شما در سال 88 تازه فهمیدی فساد و نکبت ایران رو فراگرفته؟واقعا عجیبه؟قبلش معلوم نبود؟هرکی نون و آبش قطع می شه یهویی متحول می شه.
سه شنبه 1 بهمن 1392 - 19:23
بت شکن - مونترال - کانادا
vahid.sharifi - ونکوور - کانادا--همه که مثل تو ترسو نیستند که تا تقی به توقع خورد فرار کنند، کسانی هستند در ایران که خیلی راحت تر از من و تو میتواند فرار کنند اما مانده اند تا مبارزه کنند، تو هم شبها برو تو بار مبارزه کن. اگر ایران یک میلیون ایرانی فهیمی مثل آقای نوری زاد را داشت ما الان توی کشور بیگانه نبودیم. آقای نوری زاد به قول زنده یاد شاملو، بودن به ز نبودن است مردم ایران به رادمردانی مثل شما نیاز دارد و ما هم به گزارشات ساختار شکن شما. زنده باشید و سلامت!!!
سه شنبه 1 بهمن 1392 - 20:28
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
کریمی مداح بیاید ببیند که چه کسی جانش را بر دست میگیرد به جای شعار و مداحی کردن، من به رفتار ایشان اعتماد دارم ، خون بابک و سیاوش باید در رگ تمامِ ایرانیها مثلِ ایشان بجوشد و بخروشد. سخنانش موجز و کامل , سرشار از حقیقت است، اگر ایشان نسبت به حقِ خود پافشاری نمیکرد و معترض نمیشد بلاطبع نسبت به حقِ مردم هم بی اعتنا بود، کامپیوتر و دیگر مایملکِ به غارت رفته اش بهانه ائی ست برای حق خواهی و رسم انسان بودن.
سه شنبه 1 بهمن 1392 - 20:14
Ghomsheh - فیرفکس ویرجینیا - امریکا
بهتر است این ونکوور کانادا در باره افراد مبارز داخل کشور مانند آقای نوری زاد اظهارنظر نکند زیرا وقتی ایشان سخن می گوید بوی تعفن سخنان بی معنی او همه جا را آلوده می کند.
سه شنبه 1 بهمن 1392 - 22:38
یا علی مدد - منچستر - انگلستان
Ghomsheh - فیرفکس ویرجینیا - امریکا/ فهمیدن و بیداری مثل صید ماهی از دریاست . هر وقت کسی بیدار شود و به تصورش بفهمد که قبلا اشتباه می کرده بنظرم او ارزشمند است و باید به او احترام گذاشت. بعلاوه آنهائیکه از ترس جان و یا به هر بهانه ای از کشور فرار کرده اند و فقط بلدند در اینجا بصورت پنهانی انتقاد و یا گستاخی کنند بنظرم شایستگی قضاوت در خصوص افرادی مثل اقای نوری زاد را ندارند ! بعلاوه او هم مانند همه یک انسان است و با درک و فهم خودش زندگی می کند و بنظر او این راه و نظر او باعث نجات کشور است! من تاسف می خورم از افرادیکه علی الظاهر در جوامع دموکرات زندگی می کنند ولی هیچ فهمی و درکی از جامعه آزاد ندارند !؟ خوب یا بد می کاری ندارم اما نوری زاد حرف دارد و اگر بنظر شما وی در گذشته بد بوده به الان او چه ربطی دارد ؟! ضمن اینکه خودش میگه بیدار شده و شما می فرمائید من به بیداری شما مشکوکم !؟ عجب روزگاری شده !! چرا بعضیها قیاس به نفس می کنند !
چهارشنبه 2 بهمن 1392 - 02:50
pauline - مسکو - روسیه
ای ول بت شکن جواب خوبی دادی . یک مشت ترسو که تو خارج نشستند مدام از مردم ایران انتقاد می کنند . اگر جربزه دارید بیایید اینجا و مبارزه کنید
چهارشنبه 2 بهمن 1392 - 03:00
سرسره - اهواز - ایران
خوشتر ان باشد که سر دلبران گفته اید در حدیث دیگران اینها چون در سابق از طرفداران خامنه ای واعضائ بیت رهبری بوده اند بیشتر وبهتر از من وشما از عمق فساد وتبه کاریهای رژیم فاسد اگاهند امیدوارم خداوند این امثال این شخصیتهارا در راه رسوا کردن هر چه بیشتر حکومت ضد ایرانی ولایت فقیه یاری کند
چهارشنبه 2 بهمن 1392 - 08:50
vahid.sharifi - ونكوور - كانادا
تمام بزدلهای اینجا که الان دارن کامنت پرت میکنند که خودشان از ما زود تر پا به فرار گذشته اند و در رفته اند! شعار ندید دیگه بابا.. عدم دچار اسهال مغزی میشه سطح فکر شما را می خونه!
چهارشنبه 2 بهمن 1392 - 11:03
Rommel - سیدنی - استرالیا
زاوارهه ء رودسر ء ایران تو که ... نداری چرا همه شیر مردان مثل خودت ... می بینی
چهارشنبه 2 بهمن 1392 - 09:04
sorosh azadi - ایران - تهران
آقای نوری زاد یکی دیگر از بازیگران درام فانتزی حکومت است، نه بیش نه کم. جالب است که رفعت اسلامی حکومت شامل حال ایشان و پاره ای دیگر از خواص (تاجزاده، مهدی خزعلیو...) شده است. با وجود بارها زندانی شدن در اوین باز هم آزادانه بر علیه نظام می نویسند، می گویند و بظاهر عمل می کنند. اما افرادی مانند ستار بهشتی به همین اوین نرسیده کشته میشوند!!! دوستان خارج نشینی که دیگر ایرانیان آگاه خارج از کشور را ارشاد می فرمایید و به حمایت از چنین خائنینی سخن می رانید. اعتماد به این تفکرات و اعتقادات سطحی و فانتزی شما دوستان است که مردم رنج کشیده داخل گمراه می گردند.
چهارشنبه 2 بهمن 1392 - 11:25
sorosh azadi - ایران - تهران
کدام مبارز؟ کدان اپوزوسیون؟ این آقا مبارز هست؟ اگر یک واو سناریو نوشته شده را جابجا بازنویسی کند همین برادران قاچاقچی نونش را آجر می کنند(توجه کنید، سربه نیستش نمی کنند، جیره اش را می گیرند چون خودی است). این رژیم سالهاست که خودش اپوزوسیون می پروراند. چپ خودش، راست خودش، آنارشیست خودش، رفورمیست (اصلاح طلب) خودش و... چه جایی دیگر برای مبارزین راستین می ماند که بعضا به دلیل چنین تبلیغاتی برای مبارزین ساختگی رژیم در گمنامی به سر برده و می میرند. سیاست اگر آن چیزی بود که بدین سادگی و از روی ظواهر قضاوت بشه کرد که دیگر نام آن سیاست نیست. این باورهای سطحی هم میهنان فاتزی اندیش خارج نشین دقیقا چیزی است که حکومت می خواهد که در باور مردم بشیند. نوری زاد همان بازیگر و کارگردان حکومتیست، تنها سناریو تغییر کرده.
چهارشنبه 2 بهمن 1392 - 11:26
zavareh - رودسر - ایران
shirzan e irani - استکهلم - سوئد - ای کاش چنین باشد که شما دوست عزیز میفرمایید، ولی شوربختانه نمیتوان احساسی با واقعیات برخورد کرد. این سوال و فکر اینکه که چطور است که خون آشامترین حکومت تاریخ بشری سخنان و کارهای آقای نوری زاد را اینگونه تحمل میکند؟؟؟ همیشه برایم مطرح بوده و خیلی آشفتهام میکند...
چهارشنبه 2 بهمن 1392 - 11:58
zavareh - رودسر - ایران
Rommel - سیدنی - استرالیا - زیاد تند نرو هموطن آخر واقع بینی چه ربطی به خ.. نداشتن دارد. دل شیر را نداها، سهراب، اشکان و ستار بهشتیها و فرزاد کمانگرها داشتند - نه من و شما. تنها شبهه من این است که چطور یک چنین حکومت خون ریزی که هیچ چیز برایش مهم نیست جز بقای خودش، تا به حال آقای نوری زاد را تحمل کرده؟ چطور است که این مسئله اصلا برایتان سوال برانگیز نمیباشد؟؟؟؟
چهارشنبه 2 بهمن 1392 - 13:55
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
zavareh - رودسر - ایران - هم میهن گرامی به نکته بسیار خوبی اشاره کردید که نباید با وقایع احساسی برخورد کرد، خوشبختانه یکی از روزنههای امید ایرانیان یک دست نبودنِ حکومتِ ضدِّ بشری اخوندیست، از سویی هر حکومتی همواره از درون خود مخالفان خود را بنا به نحوه عملکرد و میزانِ فساد دارد، مگر منتظری به مخالفِ نظام مبدل نشد، درد اینجاست امثال آقای نوری زاد در ایران کم است که پوشالی بودن این حکومت را بداند, کار بلد باشد پای همه چیز آن باشهامت بایستد حرفش را بزندو از شرایط و زندگی خود مایه بگذارد نه مانند حکومت که از جیب و جان مردم مایه میگذاردد، حاکمیت میداند نوری زاد با مرحوم ستارِ بهشتی فرق میکند، نوری زاد یک طیف است طیفی که هر چند با او در ظاهر مانند جذامیها برخورد و پشتش را خالی میکنند اما حرفشان یکیست و انتقادشان یکی, طیفی که انقلاب قبلی را انجام داد.
چهارشنبه 2 بهمن 1392 - 18:39
Ghomsheh - فیرفکس ویرجینیا - امریکا
آقای یاعلی مدد منچستر-انگلستان. با تشکر از شما. فکر می کنم در مورد یادداشت من برداشت غلط شد ه است. من یکی از علاقه مندان نوشته های آقای نوری زاد عزیز هستم. و خطاب من در یادداشتم ونکوور کانادا بود که در خارج از گود نشسته است و قضاوت نادرستی را در باره آقای نوری زاد می کند.
چهارشنبه 2 بهمن 1392 - 18:53
biparva-jan - تهران - ایران
هر چه خواست میگه کسیم کاریش نداره. به خود رهبر هم گیر میده. خوبه ها! کاش بیشتر اینطور بود.
پنجشنبه 3 بهمن 1392 - 01:12
topo0l.mopo0l - کرج - ایران
دو روز دیگه میگن رافت اسلامی داشتیم ازادی بیان بهش دادیم
پنجشنبه 3 بهمن 1392 - 05:18
