اجاره رحم در ایران؛ رهن زندگی بر لبه قانون

اجاره دادن رحم از نظر قانونی، فرهنگی و اجتماعی با چالش‌های جدی روبروست

مهبد ابراهیمی

بی‌بی‌سی

 

بالا بودن میزان ناباروری در ایران در کنار پیشرفت‌های مهندسی ژنتیک در این کشور باعث گسترش فزاینده درمان‌های ناباروری شده اما به دلیل خلأ قانونی و ضعف آماری یکی از این روش‌ها یعنی اجاره رحم در خطر تبدیل شدن به تجارتی سیاه قرار گرفته است.


با اینکه ده سال از مجاز شدن اجاره رحم در ایران می‌گذرد، هنوز قانون و نظارتی در این باره وجود ندارد؛ حقوق اجاره کننده و اجاره‌شونده و کودک به درستی روشن نیست و طرفین ماجرا ممکن است درگیر پیچیدگی‌های اجتماعی، فرهنگی و حقوقی شوند که هیچ تصوری از آن نداشته‌اند.


شیرین احمدنیا مدیرگروه جامعه شناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعه شناسی می‌گوید: "مادری غایت نقش سنتی زن در چارچوب نهاد خانواده به حساب می‌آید"، بنابراین نازایی برای زنان "شوکی" است که آنها را دچار "محدودیت‌ها، مشکلات و فشارهای روحی روانی" می‌کند.

"زنان نابارور زندگی زناشویی خود را در معرض خطر می بینند، در تلقی یک جامعه سنتی دارای هویت جنسیتی‌ ناقص، ناتمام، ناکامل و عاری از ارزش تصور می‌شوند و به همین دلیل دائم در معرض خشونت، طرد شدن و تهدید به طلاق یا مواجهه با همسر دوم قرار می‌گیرند."


ناباروری در ایران

    ناباروری هم در مردان و هم در زنان ایرانی بالاتر از متوسط جهانی است
    از هر پنج زوج یک زوج مشکل ناباروری دارد (۲۱ تا ۲۲ درصد)؛ حدود سه میلیون زوج در کشور
    سالانه ۱۵۰ هزار زوج ناباور اضافه می‌شود.
    تحقیقات مختلف نشان می‌دهند نیمی از این زوج‌ها گرفتار افسردگی و اضطراب هستند.
    با وجود اینکه علل مختلفی برای این موضوع عنوان شده هنوز به درستی روشن نیست چرا ایران بیش از متوسط جهانی (۱۵ درصد) ناباروری اولیه دارد.



مجید ابهری آسیب‌شناس اجتماعی می‌گوید: "یک طرف این ماجرا به گشودن گره از زندگی زن و شوهری منجر می‌شود که سال‌هاست در حسرت پدر و مادر شدن مانده‌اند و در سمت دیگر‌ فقر پای زنی دیگر‌ را به ماجرا باز می‌کند که برای برطرف کردن نیاز مالی قبول می‌کند جنین زن و شوهر دیگری را در رحم خود پرورش دهد. این مسئله به گره‌گشایی مشکلات بسیاری از خانواده‌ها منجر شده‌ است؛ هرچند به یک کار تجاری تبدیل شده و بخشی از زنان که عمدتا نیازمند و فقیر هستند از این روش برای تامین مخارج زندگی خود و فرزندانشان بهره می‌گیرند."

البته همه مشکل نازایی ندارند؛ "گروهی از پژوهشگران اعتقاد دارند ارتباط مستقیمی با طبقه تن آسا‌ن و طبقات مرفه جامعه دارد. در واقع، کسی که پول دارد و از سوی دیگر می خواهد اندام خود را متوازن نگه دارد، ترجیح می‌دهد تا زیان های جسمی دوران بارداری و همچنین درد و عوارض زایمان را از خود دور کرده‌ و در عوض لذت داشتن فرزند را بدون عوارض یاد شده تجربه کند."

در هر حال، اسپرم و تخمک زن و شوهر نابارور در آزمایشگاه لقاح داده می‌شود و سلول تخم در رحم فرد مناسب کاشته می‌شود.


روال کار

منصوره موحدین عضو هیئت مدیره انجمن علمی وتخصصی باروری و ناباروری ایران می‌گوید: "در بیشتر موارد برای انتخاب جنین اجاره‌ای تحقیقی صورت نمی گیرد و تعداد افراد که رحم خود را اجاره می دهند نیز محدود است، تعداد افراد سودجویی که فقط با نیت دریافت پول و سوءاستفاده مالی از زوج‌ها راضی به این کار می‌شوند، زیاد است، برای نمونه بیشتر آنها معتاد بوده و دلسوزی لازم را در قبال جنین ندارند."

دلال‌ها یا در کلینیک‌های ناباروری با کارت ویزیت حضور دارند یا در مناطق فقیرنشین به دنبال زنان مناسب به ویژه زنان بیوه (ترجیحا غیر معتاد) می‌گردند.

قیمت‌گذاری هم توافقی است و معیار مشخصی ندارد. "اکنون قیمت ها روی ۲۱ تا ۲۲ میلیون تومان است" اما از حدود ۷-۸ میلیون تومان به این مبلغ رسیده است.

در بهترین حال بین طرفین قراردادی حقوقی بسته می‌شود اما موارد بسیاری هم هست که دلالی که معامله را جوش داده در واقع رشته امور را در دست دارد و از قرارداد محضری خبری نیست.

"وقتی فرد داوطلب می‌شود، درصدی را دریافت می‌کند و وقتی باردار شد درصد دیگری را دریافت می‌کند زیرا امکان دارد سقط رخ دهد و در هر زمان که این روند جلو رود آن قرار داد نیز پایاپای صورت می‌پذیرد."

مثلا "با انتقال نطفه به رحم اجاره ای زوج باید حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان پرداخت کرده و بعد از آن اگر جواب آزمایش بارداری مثبت بود، ماهانه ۶۰۰ هزار تومان پرداخت کنند و در نهایت مبلغ باقی مانده را نیز هنگام به دنیا آمدن کودک باید پرداخت کنند."


مشکلات قانونی

    قانون اهدای جنین به زن و شوهر نابارور در ۲۹ تیرماه ۸۲ در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و در هشتم مرداد ۸۳ به تایید شورای نگهبان رسید.
    این قانون مختصر پنج ماده‌ دارد.
    در حال حاضر ماده ۱۹ قانون ثبت احوال باعث می شود نام زنی که باردار بوده بعنوان مادر ثبت شود و در نتیجه برای تغییر نام مادر، یا باید وارد روال قضایی دشوار و طولانی یا با بیمارستان و صادر کننده گواهی ولادت تبانی کرد (از شناسنامه دهنده تخمک بجای زائو استفاده کرد)
    با اینکه اصلاح این قانون از ۱۳۸۶به مجلس پیشنهاد شده اما تا به حال مجلس اقدامی نکرده است.
    در وزارت بهداشت ساز و کاری برای این نظارت بر این موضوع وجود ندارد



هزینه های رفت و آمد، معاینات پزشکی، دارو و مایحتاج خانواده اجاره دهنده همه بر عهده زوج نابارور است و حتی در مواردی برای زن حامل مسکن دائمی تهیه کرده‌اند، گاهی هم اطرافیان زن حامل فرزند با سودجویی زوج نابارور را زیرفشار گذاشته‌اند و آنها هم برای سلامت فرزند آینده‌شان مجبور شده‌اند بسیار بیش از مبلغ توافق شده بپردازند.

"زوج نابارور حتی ممکن است به مسافرت‌های طولانی بروند و پس از تولد بچه به شهر خود برگردند. به گفته ابهری در برخی موارد بعضی از مادران حامل بعد از زایمان با تهدید خانواده نابارور به افشای موضوع برای فامیل آنها و چگونگی بچه دار شدنشان‌، اقدام به باجگیری می‌کنند."

اگر انتخاب با مطالعه صورت نگیرد زوجی که با اشتیاق منتظر پایان ۹ ماه است ممکن است خبردار شود زنی که حامل فرزندشان است هر شب از شوهرش کتک می‌خورد.

پس از عبور از مانع قانونی ثبت نام دهنده تخمک بعنوان مادر در شناسنامه کودک، معمولا در پایان کار زن اجاره کننده راضی است یا فکر می‌کند به دردسرش می ارزید که پس از سالها فشارهای روحی و اجتماعی، انواع اقسام درمانها و جراحی ها می تواند فرزندش را در آغوش بگیرد.

اما جز موارد استثنایی، زنی که با وجود نگاه منفی اجتماعی راضی به تحمل ۹ ماه بارداری می‌شود -با تمام مشکلاتی که می تواند داشته باشد- و سپس فرزندی را که ۹ ماه پرورانده به دیگری بدهد، از سر ناچاری چنین کرده. فقر مهمترین عامل است، به زنی دیگر فرزندی هدیه می‌دهد تا برای فرزند خود آیند‌ه‌ای بخرد.


چه زنانی رحم خود را اجاره می‌دهند؟

تردیدی نیست که این کار مثل از دست دادن فرزند است.

مجید ابهری می‌گوید: "درگیری فکری مادر اجاره‌ای در بسیاری از اوقات با تولد فرزند تمام نمی‌شود و در پاره‌ای مواقع این ارتباط آنقدر عمیق می‌شود که باعث فرار مادر حامل همراه فرزند نوزاد و یا انکار او و به قول معروف دبه کردن می‌رسد چرا که مادر حامل احساس می‌کند‌ از وجودش سوء استفاده شده و هرچند درقبال این کار پول گرفته اما خلأ عاطفی ناشی از قرار دادن بخشی از جسم همیشه او را آزار خواهد داد."

اما بعضی‌ها را شوهرانشان مجبور به این کار می‌کنند، آنهم نه یکبار بلکه به دفعات؛ نتیجه اضافه شدن بیماری به فقر است: کم‌خونی، پوکی استخوان، بیماری‎های رحم و لگن و عمر کوتاه.

برای حل مشکل زوج‌های نابارور بهترین راه تشویق و فرهنگ‌سازی برای قبول کردن کودکان بی سرپرست به فرزندی است، هم خانواده‌ای صاحب فرزند می‌شود هم کودکی دارای آینده و هم عواقب افزایش جمعیت پرهیز می شود.

اما تکنولوژی خواه ناخواه بر زندگی بشر تاثیر می گذارد و نمی توان تمام زوج‌هایی را که تمکن و فناوری لازم برای اینکه فرزند بیولوژیک خودشان را داشته باشند به سرپرستی کودکان دیگر سوق داد.

عملی ترین راه این است که برای رحم اجاره‌ای موازینی دقیق در نظر گرفت، بخصوص برای آسیب پذیرترین فرد یعنی زنی که رحمش را اجاره را می‌دهد.



دکتر پاتل و زنانی که برای اجاره رحم به مرکز او مراجعه کرده‌اند



الگو گرفتن در این زمینه از تجربه کشورهای دیگر می‌تواند راه‌گشا باشد. دکتر ناینا پاتل در هند چنین کرده و مرکز خود را به مهمترین قطب رحم اجاره‌ای در دنیا تبدیل کرده است.

اخلاقگرایان البته کار او را تقبیح کرده و به او تاخته‌اند و او را به سودجویی بی رحمانه از فقر متهم کرده‌اند.

عملگرایی دکتر پاتل به مدینه فاضله ختم نمی‌شود اما حداقل مانع از این شده که این کار به تجارت سیاه تبدیل شود.

اما برای این زنان که جز موارد اسثنایی از طبقات محروم و فرودست و فقیر هستند می توان از این کار بعنوان فرصتی برای توانمندی و تغییر زندگی استفاده کرد.

شاید بزرگترین مشکل این است که زنانی که رحم خود را اجاره می دهند در اکثر قریب به اتفاق موارد در محیط زندگی خود باقی می‌مانند. این نه تنها ممکن است برای جنین خطرساز باشد، بلکه فرصتی طلایی را از این زنان می گیرد.

مراکز باروری و نازایی، وزارت بهداشت، بهزیستی و حتی بخش خصوصی باید مراکزی مشخص برای این کار تاسیس کنند.


فرد مناسب برای اجاره رحم

    سالم باشد و به بیماری‌هایی مثل فشارخون یا دیابت یا بیماری قلبی مبتلا نباشد
    بارداریش بی‌خطر باشد و حداقل یک بار حاملگی را به سلامت به پایان رسانده باشد .
    به بیماری‌هایی که به جنین منتقل می‌شود مثل ایدز و هپاتیت یا بیماری‌های که به جنین آسیب میزنند مثل سرخجه مبتلا نباشد.
    مجبور به استفاده از دارو نباشد.
    خود کودکی داشته باشد و با او زندگی کند تا از تحویل بچه سرباز نزند
    سلامت روانی داشته باشد
    خانواده‌اش رضایت داشته باشند
    در سن مناسب باشد
    تعداد بارداری‌های قبلی‌اش زیاد نباشد
    در نه ماه بارداری با همسرش همخوابگی نداشته باشد
    در محیطی مناسب زندگی کند و مثلا مورد آزار شوهرش یا معتاد نباشد



در این مراکز زنان داوطلب باید از جنبه‌های مختلف بررسی شوند و معیارهای روانشناختی، طبی و اجتماعی کاملا بررسی و ثبت شود. در حال حاضر انتخاب این زنان یا در دست دلالان است یا بر اساس آشنایی و معرفی افراد.

پس از یافتن فرد مورد مناسب، باید با حضور اعضای خانواده (معمولا شوهر) تمام جنبه‌های موضوع توضیح داده شود و با رعایت موازین حقیقی، قراردادی روشن که حاوی حقوق این افراد باشد بسته شود و این زنان برای عوارض یا دشواریهای بارداری و زایمان بیمه شوند.

باید تضمین شود که حق‌الزحمه این کار به خود زن برسد، برای مثال پول اجاره رحم فقط به حساب خودشان واریز شود.

یکی از این شرایط کار باید این باشد که این زنان باید ۹ ماه بارداری را فقط در مرکزی که به همین منظور تاسیس شده بگذرانند.

ناگفته پیداست مشکلات فرهنگی و اجتماعی برای این سکونت ۹ ماهه وجود دارد اما عوارض این کار بیشتر از این نیست که در حال حاضر وجود دارد.

برای این زنان می‌توان برنامه مشخص ملاقات با شوهر و فرزندان در نظر گرفت.


 
سریال ساعت شنی (۱۳۸۶) که به موضوع اجاره رحم می‌پرداخت پس از جرح و تعدیل بسیار بشکل بی سرو تهی به پایان رسانده شد 



پذیرش این شرط معیار خوبی است برای این که آیا زن داوطلب در شرایط با ثباتی زندگی می‌کند و فقط مشکلش فقر است یا گرفتار سوء رفتار یا اعتیاد شوهر یا عوارض اجتماعی دیگر.

شماری از این زنان فقط برای اینکه سرنوشتی متفاوت با خود برای فرزندانشان رقم بزنند تن به چنین کاری می‌دهند.

اینکه شوهری بپذیرد در مدتی که زنش برای خانواده چنین اقدامی می کند بار زندگی را به دوش بکشد و به زنش امکان این را بدهد که آسیب های این کار را به حداقل برساند تضمینی قابل اعتنا برای یافتن افراد مناسب است.

زنی که برایش امکان ندارد چنین کند به احتمال زیاد فرد مناسبی برای این کار نیست. بخشی از پولی که قرار است به این زنان پرداخت شود را می‌توان برای بار مالی این کار در نظر گرفت.

زنی که رحم خود را اجاره می‌دهد باید به نحوی این موضوع را برای فرزند یا فرزندان خود توضیح دهد. حضور در این مرکز فرصت راهنمایی و مشاوره را برای این زنان فراهم می کند تا به شکل سالمتری موضوع را با فرزندان خود مطرح کنند.

در طول نه ماه این زنان اگر سواد ندارند فرصت سوادآموزی پیدا می‌کنند، می توان به آنها مهارت‌هایی آموزش داد تا امکان کار و درآمد را در آینده برایشان فراهم شود و بتوانند روی پای خود بایستند.

آموزش‌های بهداشتی، تنظیم خانواده، آشنا کردن زنان با حقوقشان و آموزش‌های دیگر باید در برنامه‌های این ۹ ماه باشد.

این ۹ ماه فرصتی گرانبها در اختیار این زنان قرار می دهد. می‌توان بر تغذیه و فعالیت و وضعیت جسمی و روحی آنها بطور مرتب نظارت کرد. این هم به نفع آنهاست هم به نفع جنینی که در شکم دارند.

بعلاوه در این مدت می‌توان آنها از نظر روحی برای ضربه روحی از دست دادن فرزند می توان آماده کرد.

در پایان بارداری، البته درد جانکاه از دست دادن فرزند است و شاید عوارض زایمان یا جراحی (اگر کار به سزارین بکشد).

اما وقتی این زنان به زندگی عادی بر می‌گردند، مهارتی دارند و آموزش دیده‌اند و در حسابشان پول هست، می‌توانند ستم شوهر را نکشند و اجازه ندهند ازشان سوء استفاده شود.

اما در وضعیت فعلی آینده‌ای نامعلوم در انتظار آنهاست، نتیجه ممکن است فقط درد و رنج جسمی باشد؛ درد از دست دادن فرزند، پولی که بیشترش نصیب دلال ها یا اعتیاد شوهر شده.

معضلات اجتماعی با آرمانگرایی حل نمی‌شوند، نگاهی عملگرا همراه با رعایت حقوق انسانی شاید درد و رنج انسان ها را کمتر کند اما رها کردن آنها به امان خدا و دلالان اگر هم مشکلی را حل کند جامعه را دچار معضلات بیشتری می کند.

رأی دهید
taghebostan - فرانکفورت - آلمان
زن در دین اسلام مثل گاو و گوسفند است شیر بدهد زایمان کند وقتی‌ هم که بدرد نخورد کشته شود
‌پنجشنبه 14 آذر 1392 - 12:05
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.