اهدای جایزه «زنان موسیقی» با حضور سیمین بهبهانی

واااااای من چقدر از دنیا عقبم که فکر میکردم سیمین بهبهانی خدایی نکرده مرده ! اگر همان سیمین دخت بهبهانی است که شاعر و آزادیخواه هم هست دردو بلاش بخوره تو سر فاطی کماندوها و لیچک به سران نظام . کلا درد و بلای شیر زنان هنرمند که به محدودیتها لب کجی میکنند بخوره تو سر عرب زاده های بی اصل و نسب.

چه افتخار بزرگی‌ است در کنار سیمین بانو بودن.

گاهی زمانه فرصت یادکردن خوبان را از ما میگیرد ولی یادشان ومهرشان را هرگز!!! خانم بهبهانی نازنین پایدارباشی که خیلی دوستون داریم

زنی را می شناسم من ،که شوق بال و پر دارد ،ولی از بس که پُر شور است دو صد بیم از سفر دارد>>> زنی را می شناسم من که در یک گوشۀ خانه میان شستن و پختن درون آشپزخانه سرود عشق می خواند ،نگاهش ساده و تنهاست. صدایش خسته و محزون امیدش در ته فرداست >>> زنی را می شناسم من که می گوید پشیمان است ،چرا دل را به او بسته کجا او لایق آنست؟>>> زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه ولی از خود چنین پرسد چه کـَس موهای طفلم را. پس از من می زند شانه؟ >>> زنی می ترسد از رفتن که او شمعی ست در خانه. اگر بیرون رود از در چه تاریک است این خانه!>>>>>> گوشه هایی از شعر (زنی را میشناسم من ) سروده ای از بزرگ بانو سیمین بهبهانی، آزاده ای بی پروا و ناترس، بانویی نیک دل و خوش فطرت. پاینده و برقرار باشی.

سیمین بانو موفق باشی‌ خوار چشم تازیان

اگر چه که پیرم، ولی‌ هنوز مجال تعلیم اگر بود‌جوانی‌ آغاز کنم کنار نو باوگان خویش. حدیث حبّ وطن ز شوق بدان روش ساز می‌کنم، که جان شود هر کلام دل‌ چون بر گشایم دهان خویش. از زیباترین سیرت شیر دل‌، سیمین بهبهانی بسیار گرامی‌.