اپوزیسیون ایرانی بر سر دو راهی
شرایط بسیار ناگوار و بحرانی در ایران مام میهن را آبستن حادثه ای بزرگ کرده است . گرانی روزافزون وضعیت بد اقتصادی عامه مردم و رسیدن کفگیر دولت به ته دیگ منابع مالی عملا کشور را به سمت دو راهی سرنوشت سازی کشانده است. راه اول راه هرج و مرج و بی قانونی و عدم امنیت و احیانا جنگ است و راه دوم راهیست معقولانه و زیبنده یک ملت فرهیخته. ما ایرانیان ملت بزرگی هستیم و سهم بزرگی در ساختن مدنیت امروزی بشرداریم. در منشور کورش کبیر در ۲۵۰۰ سال پیش این ملت ندای آزادی ادیان و لغو بردگی را به جهانیان سر داد، اگرچه ۱۱۰۰ سال بعد از آن به مسلکی گرفتار آمد که بار دیگر بردگی را مشروعیت بخشید و مدعی شد دین ما بهترین است و وظیفه ما صدور آن به همه عالم و ایده آل ما این شد که همه دنیا به دین ما در آیند. ما که از اولین بنیان گذاران حقوق بشری و انسانی بودیم به حکومتی در شروع هزاره سوم گرفتار آمدیم که از بزرگترین ناقضان حقوق بشر در دنیاست اما این ملت فرهیخته مهر سکوت بر لب زده و خاموش است زیرا که با حکومتی ضد بشری سرکار دارد.
این حکومت هیچ سازمان و انجمن و دسته ای را که بخواهد بصورت مستقل فعالیت مدنی کند را بر نمی تابد و با انواع و اقسام انگها از قبیل اقدام علیه امنیت ملی تا ترویج فرهنگ بیگانه آنها را قلع و قمع کرده و از سر راه برمیدارد درنتیجه کار حزبی و تشکیلاتی در ایران بسیار پر هزینه و عملا غیر ممکن شده است. پس بناچار راهی باقی نمانده جز ایجاد یک مرکز رهبری در خارج از کشور اما از طرفی نیروهای اپوزیسیون ایرانی امروز دارای طیف بسیار وسیع و متنوعی شده است. در زمان وقوع انقلاب یک اپوزیسیون ذاتی و طبیعی وجود داشت که طرفداران رژیم سلطنتی بودند که تا به امروز بصورت اپوزیسیون باقی مانده اند.
دومین اپوزیسیون مطرح نظام اسلامی مجاهدین بودند که در سال ۶۰ با اعلام جنگ مسلحانه رسما به اپوزیسیون بر انداز رژیم در آمدند و بعد از آنها نیروهای چپ از سازمان فدائیان خلق گرفته تا حزب توده و راه کارگر و بقیه تا نیروهای ملی مذهبی تا طرفداران اصلاحات و جنبش سبز طیف اپوزیسیون امروز را در بر می گیرد. اما این طیف بسیار رنگارنگ طلق مطلق هیچ گروه و دسته ای نیست. جبهه مشترک اپوزیسیون جبهه ایست به وسعت فراخناک همه افکار و عقاید برای ساختن ایرانی که به خود مفتخر است که اولین منادی حقوق بشر و لغو بردگی در جهان بوده است. هیچ نیروی اپوزیسیونی حق ندارد جا را برای دیگری تنگ ببیند.
ملت ایران باید بتواند از همه پتانسیل های خود برای سرنگونی این حکومت ننگ و جهل و خیانت استفاده کند. اپوزیسیون ایرانی در شرایط خطیر و حساسی از تاریخ قرارگرفته است , رشد و بلوغ فکری ,درک شرایط حساس و فرصت استثنائی تاریخی امروز باید آنها را وادارد که تا دیر نشده کم هزینه ترین راه برون رفت از بحران فعلی را برای این مردم به ارمغان بیاورد و آن راه چیزی نیست جز اتحاد اتحاد و باز هم اتحاد.
اگر جمهوری اسلامی سی سال است که با رعب و وحشت بر ما حکومت میکند دلیلش تفرقه ماست, من کاملا" مطمئنم در انتها اگر کشور ما مانند سوریه به خرابه ای تبدیل شد و هزاران نفر دیگر بدست این جلادان نیمه وحشی کشته شدند, آنگاه همه اپوزیسیون ما از مجاهد و سلطنت طلب گرفته تا طرفداران اصلاحات و جنبش سبز بناچار متحد خواهند شد. همان طوری که در سوریه فشارهای بین المللی بناچار این نیروها را دور یک میز نشاند. اما به چه قیمت آیا ما هم باید راه مردم سوریه را برویم و مملکت را به ویرانه ای تبدیل کنیم تا متوجه شویم که باید متحد شد .
در سوریه تا ائتلاف ملی که در بر گیرنده همه افکار و عقاید نیروهای اپوزیسیون بود شکل نگرفت دنیا آن را برسمیت نشناخت و مسلما در ایران نیز همینطور خواهد بود پس چرا این اتفاق امروز نیفتد. طیف اپوزیسیون ما هر چه وسیعتر باشد حمایت مردمی بیشتری را به پشت خود خواهد داشت و از آنجا بسرعت میتواند مشروعیت بین الملی را کسب کند. نیروهای اپوزیسیون این فرصت تاریخی را دریابید قبل از اینکه دنیا برای ما تصمیم بگیرد خودمان با دست خود سرنوشت خود را در دست بگیریم زمان خیلی تنگ است بیایید ما ایرانیان به دنیا نشان دهیم که ما فرزندان خلف کورش کبیر هستیم در مملکت ما باید همه آزاد باشند که به هر دین و آیینی که اعتقاد دارند بگروند و آن را تبلیغ کنند, کلوپ, سازمان,روزنامه و رادیو تلویزیون خود را داشته باشند و در پناه قانون و داشتن امنیت از امتیاز کامل یک شهروند متمدن برخوردار باشند. ما ایرانیان باید بیشتر از هر ملتی دیگر به آزادی و محترم شمردن عقاید دیگران متعهد باشیم زیرا که این درسیست که ما خود به جهانیان دادیم.
قمر ناظمی - گویا