تاجیکان و جشن مهرگان: از سیر درویش‌‌آباد تا عید خربزه

در سالهای اخیر به مناسبت جشن مهرگان در تاجیکستان نمایشها و کنسرتهای رسمی دایر می‌شوند

روشن رحمانی

پژوهشگر

مهرگان یکی از جشنهای باشکوه مردم آریایی‌تبار، از جمله تاجیکان بوده است. با گذشت زمان در تاجیکستان شأن و شکوه قدیمی این جشن دیگر به نظر نمی‌رسد، اما نشانه‌هایی از آن تا به امروز در بین مردم موجود است.

این نشانه‌ها را باید گرد آورد و مورد پژوهش قرار داد که حکومت تاجیکستان نیز پس از استقلال کشور طرفدار همین کار است و به احیای جشنهای باستانی، از جمله مهرگان، توجه مخصوص می‌دهد.

از این رو، در سالهای آخر در بین مردم به چنین سؤالها دچار می‌شوم: مهرگان چیست؟ این جشن در گذشته چه گونه بود؟ چه طور پیدا شد؟ چرا آن را با شهامت بزرگ جشن می‌گرفتند؟

واژه "مهرگان" را که از دو جزء عبارت است، در لغت‌نامه‌ها چنین شرح داده‌اند: "مهر"- محبت، صمیمیت، دوستی و "گان"-دلیل بر نسبت، یعنی به چیزی منسوب بودن است. "گان" عادتاً در آخر اسم روز و ماه خورشیدی می‌آید که اسم امشاسپند (جاویدان مقدس) و فرشته‌ای است.

مردم ایرانی‌تبار در زمان باستان چنین روزی را که در آن "گان" در آخر روز و ماه ملحق باشد، جشن می‌گرفتند. این روزها نامهای زیرین داشت: آبانگان، آذرگان، خردادگان، فروردینگان، مهرگان و امثال این [معین].

مهر در زبان سانسکریت در شکل میترا [mitra]، در زبان اوستایی میتهره [mithra]، در پهلوی [mitr] بوده، پیوندگر روشنایی و نور ازلی است. اگر چه در نوشته بعضی‌ها مهر را خورشید می‌گویند، ولی مهر نه فقط خورشید است، بلکه در کتاب "اوستا" یکی از ایزدان بزرگترین است.

طوری که پژوهندگان گفته‌اند، ایزد مهر به معنی دوستی، محبت و داور بزرگ و عدالت پرور می‌باشد. یکی از سندهای مهم باستان‌شناسی این لوح گلینی می‌باشد که در منطقه بوغازکوی، در یکی از شهرهای آسیای خرد به نام کپتوکه [kapatuka] پیدا شده است که مربوط به ۱۴۰۰ سال پیش از میلاد است. این لوح و دهها لوحهای دیگر که از جانب باستان‌شناسان به دست آمده است، شهادت بر آن می‌دهد که ایزد مهر در روزگاران پیشین در حیات صاحبان خانواده زبانهای هندو اروپایی جایگاه مخصوص داشته است.

مهر در ادبیات نوشتاری به شکل میترا نیز مشهور است که نام یکی از بزرگترین ایزدان مردمان هندوایرانی بوده است. در آثار سانسکریت "ویدا" و "ریگویدا" نیز از آن یادآوری شده است. ایزد مهر در کتاب هندوان "ویدا" به معنی دوست و همدم یاری‌رسان معنیداد شده است. این و دهها دلیلهای دیگر موجود است که بدون هیچ شکّ و شبهه در زمانهای باستان جشن مخصوصی برای این ایزد زرتشتی قوم آریایی موجود بوده است.

در کتاب نیاکان ما "اوستا" نیز مهر یکی از بزرگترین ایزدان است. در "مهریشت" اوستا آمده است که اهوره‌ مزدا مهر را مثل خود می‌شمارد: "اهورمزدا به سپیتمان زرتشت گفت: ای سپیتمان! بدآن هنگام که من مهر فراخ‌چراگاه را هستی بخشیدم، او را در شایستگی ستایش و برازندگی نیایش، برابر با خود که اهوره‌ مزدایم، بیافریدم" [اوستا]

آیین مهر در زمان حکمرانی اردشیر دوم (۴۰۵-۳۹۵ پ.م.) و اردشیر سوم (۳۹۵-۳۳۸ پیش از میلاد) دوباره رایج شد. توسط کشورگشایی هخامنشیان آیین مهر به سرزمینهای دیگر، مانند آسیای خرد و رم گسترش پیدا نمود. آن را سپاهیان رومی به قلمرو خویش و منطقه‌های دیگر که تسخیر می‌نمودند، بردند. همین طور، مردمان گوناگون کشورهای اروپایی آیین مهر را با خدایان خود، مخصوصاً با خدای آفتاب یکی می‌دانند. حتی یوپیتر و زیوس را به مهر مانند کرده‌اند [میفالاگیچیسکی سلاور ۱۹۹۰، ص.۳۶۱-۳۶۲].

در نتیجه، آیین مهر به زندگی آنان راه یافت. در سده‌های اول پیش از میلاد آیین مهرپرستی به واسطه رومیها در سراسر اروپای غربی، شمال آفریقا، در اطراف بحر سیاه، آسیای خرد گسترش پیدا کرد. در صده چهارم میلادی کشور رم در کنستانتینوپول (قسطنطنیه یا استانبول امروزی) دین مسیحی را پذیرفت و از آن زمان تلاشهای زیاد شد که دین مسیحی را جایگزین آیین مهر نمایند.

تدریجاً و با مرور زمان اکثر سنتهای آیین مهر را به آیین مسیحیت تبدیل دادند. کار تا جایی رسید که سه روز پس از تولد خورشید را که ۲۲ دسامبر است، یعنی ۲۵ دسامبر را، شب تولد اساسی مسیح دانستند. باوری و احترام زیاد به ایزد مهر بود که آن را صدساله‌ها پرستش می‌کردند و زادروز مهر را که در شب درازترین، ۲۲ دسامبر بود، جشن می‌گرفتند. به گفته پژوهندگان، شاید همین جشن با مرور زمان به جشن مهرگان تبدیل شده باشد.

طوری که گفته‌اند، در تقویم اوستایی یک ماه از سی روز و یک سال از ۱۲ ماه عبارت است. هر روز دارای یک نام بود و ۱۲ ماه نیز نامهای خود را داشت. هر زمانی که نام روز و نام ماه به همدیگر موافق می‌آمد، آن روز را جشن می‌گرفتند. نام شانزدهم هر ماه "مهر" نام داشت. از این رو روز شانزدهم مهرماه (۶ یا ۷ اکتبر) جشن برپا می‌گردید که آن جشن مهرگان بود.

یعنی از زمان هخامنشیها تا به امروز این جشن با شهامت بزرگی ادامه‌ دارد. موافق بعضی عقیده‌ها و حساب مخصوص، زرتشتیان جشن مهرگان را بر اساس تقویم باستانی خورشیدی اوستایی برگزار می‌کنند که آن برابر دهم مهر (برابر ۱ یا ۲ اکتبر) بوده، شش روز با مهرگان رسمی فرق دارد.

در زمان باستان در بین نیاکان تاجیکان دو جشن وابسته به طبیعت معمول بود. یکی نوروز و دیگری مهرگان که در این باره در بازیافتهای باستان‌شناسی، منابع نوشتاری و همچنین سنتهای گفتاری مردم ایرانی‌تبار دلیلهای معتمَد زیادی موجود است.

نوروز و مهرگان

در زمانهای کهن سال به دو تقسیم می‌شد که این را از تقویم اوستایی می‌توان دید. یکی را تابستان ("همه = hama") و دیگری را زمستان ("زیمه = zayama") می‌نامیدند. طوری که در کتاب "بوندهیشن" آمده است، تابستان از هفت ماه یا ۲۱۰ روز عبارت بود و زمستان از پنج ماه و پنج روز یا ۱۵۵ روز. از این رو در آغاز فصل بهار نوروز را جشن می‌گرفتند و در آغاز فصل زمستان مهرگان را.


بسیاریها جشن مهرگان را زمان گردآوری حاصل می‌دانند


بعدتر در زمان ساسانیان از این دو فصل نابرابر چهار فصل برابر به وجود آوردند، یعنی هر فصل را به سه ماهی - بهار، تابستان، پاییز و زمستان تقسیم نمودند که تا امروز دوام دارد. اگر چه فصل هر سال به چهار جدا شد، ولی همانا تا زمان ما مردم ایرانی‌تبار این دو جشن را - نوروز و مهرگان را جشن می‌گیرند.

در روزگاران پیشین بزرگی این دو جشن چنان بود که یکی را از دیگری بالا نمی‌شمردند. حتی در منابع و در میان مردم ایرانی‌تبار با تکیه بر گفته سلمان فارس که بیرونی بر آن اشاره‌ کرده است، می‌گویند خداوند یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان برای زینت و آرایش بندگانش پدید آورد.

در بین این دو جشن هماهنگیهای زیادی موجود است: در ماه فروردین برگزار شدن یکی و در ماه مهر برگزار شدن دیگری؛

موجود بودن نوروز عامه و نوروز خاص، مهرگان عامه و مهرگان خاص؛ رسم و آیینهای به همدیگر مانند داشتن این جشنها؛ برگزار نمودن مراسم مخصوص برای رسیدن به عرض مردم؛ هدیه دادن به شاهان؛ دادن هدیه لباس تابستانی و زمستانی از جانب شاه؛ مراسم آفرین‌خوانی؛ آرایش دسترخوان نوروزی و مهرگانی؛ منسوبیت رویدادهای دینی و ملی و دولتی در این دو جشن؛ قدیمی بودن این دو جشن که به شاهان باستانی منسوب می‌دانند.

مثلاً، نوروز را به جمشید و مهرگان را به فریدون نسبت می‌دادند؛ نوروز سرشوی طبیعت، یعنی بهار بوده، از برابری خورشید در برج حمَل شهادت می‌دهد؛ مهرگان سرشوی نیمه دوم سال است یا آغاز سال هخامنشی و فصل پاییز و حلول خورشید در فصل پاییزدر برج میزان می‌باشد.

طوری که تاریخشناسان یونان باستان اطلاع می‌دهند، در زمان هخامنشیان به مهرگان توجه بیشتر بوده است. در منابع یونانی در باره مهرگان اشاره‌ها به جشنهای دیگر زیاد است.

طبق معلومات تاریخ‌نگاران یونانی و رومی، با نام میتراکانا ("mitrākānā") جشنی بوده است که در تمام آسیای خرد با شکوه و شهامت برگزار می‌شده است. این جشن، با جشنهای کشورهای دیگر و خدایان یونانی آمیخته شده، به افتخار مهر (میترا) برپا می‌شده است. مغان (روحانیان) در پیش، به دنبال آنها هنرمندان، مردم و تماشگران حرکت می‌نمودند. در این مراسم قربانیها، رقص و ‌بازی، شرابنوشی، خرسندی فراوان بود.

به گفته تاریخ‌نگاران یونان باستان، پادشاهان ایرانی در چنین جشنها، به غیر از جشن "میتراکانا"، مست نمی‌شدند و در شادی و خرسندی عمومی شرکت می‌کردند. گزینیفون و پلوتارک یونانی می‌گویند که بزرگان و شاهان ایرانی به نام میترا سوگند یاد می‌کردند.

شاهان ایرانی برای برگزار نمودن جشنهای نوروز و مهرگان کاخ مخصوص داشتند. در این جشنها نوازندگان آهنگهای دلنشین می‌نواختند و خوانندگان سرودهای دلنواز می‌خواندند. به شاه هدیه‌ها می‌سپردند که این بعداً در دوران ساسانیان نیز ادامه‌ داشت که در باره آن از تصویرهای تخت جمشید می‌توان اطلاع پیدا کرد.

در مهرگان شاهان آریایی لباس مخصوص گرانبها به بر می‌نمودند و تاج مخصوصی را که نقش خورشید داشت، بر سر می‌گذاشتند.

مهرگان در ادب و تاریخ نوشتاری

طبق منابع موجود، می‌توان گفت که مهرگان قبل از سلطنت هخامنشی وجود داشت که در این باره در "شاهنامه" اشاره‌ شده است. از "شاهنامه" معلوم است که بعد از جمشید سلطنت را ضحاک ماران به دست گرفت که در آن زمان مردم به ستم و عذاب و اذیت گرفتار بودند.

 


در سالهای اخیر در تاجیکستان برگزاری جشنهای خربزه و عسل و مانند اینها رایج شده است


خوشبختانه، از نسل جمشید ابرمردی به نام فریدون پیدا شد و زضحاک را از سر حکومت دور ساخت که این در ماه مهر رخ داد.

مردم از این واقعه نیک، از این آزادی به وجد آمده، جشن بزرگ برگزار نمودند. نام این جشن را مهرگان گذاشتند که فردوسی گفته است:

فریدون چو شد بر جهان کامگار،
ندانست جز خویشتن شهریار.

به رسم کیان تاج و تخت مهی،
بیاراست با کاخ شاهنشاهی.

به روز خجسته سر مهر و ماه،
به سر برنهاد آن کیانی کلاه.

زمانه بی اندوه گشت از بدی،
گرفتند هر یک ره ایزدی.

دل از داوریها بپرداختند،
به آیین کی جشن نو ساختند.

نشستند فرزانگان شادکام،
گرفتند هر یک ز یاقوت جام.

می روشن و چهره شاه نو،
جهان گشت روشن سر ماه نو.

بفرمود، تا آتش افروختند،
همه عنبر و زعفران سوختند.

پرستیدن مهرگان دین اوست،
تن آسانی و خوردن آیین اوست.

کنون یادگار است از او ماه مهر،
بکوش و به رنج هیچ منمای چهر.

ورا بود جهان سالیان پانصد،
که نفکند یک روز بنیاد بد.

ابوریحان بیرونی نیز این گفته را تأیید می‌کند که در کتاب "التفهیم" نوشته است: "مهرگان چیست؟-شانزدهم روز است از مهرماه و نامش مهر. و اندر این روز افریدون ظفر یافت بر بیوراسب جادو، آنکه معروف به ضحاک. و به کوه دماوند بازداشت. و روزها که سپس مهرگان است، همه جشنند بر کردار آنچ از پس نوروز بود. و ششم آن مهرگان بزرگ بود و 'رام' روز نام است و بدین دانندش" [بیرونی ۱۹۷۳، اتّفهیم، ص.۱۴۴].

بیرونی در کتاب دیگر خود "آثار الباقیه" نیز در باره مهرگان بیشتر سخن رانده بر اساس روایتهای مشهور مردمی که در منابع دیگر نیز در شکلهای گوناگون به نظر می‌رسد، از جمله گفته است:

"می گویند، سبب این که این روز را ایرانیان بزرگ داشته‌اند، آن است که چون مردم شنیدند، فریدون خروج کرده است، پس از آن که کاوه بر ضحاک بیوراسب خروج نموده بود و او را مغلوب و نیست کرده بود؛ و مردم را به فریدون خواند. کاوه کسیست که پادشاهان ایران به رعیّت او نیکی می‌جستند. و پرچم کاویانی از پوست خرس بود. و بعضی هم گفته‌اند، ز پوست شیر بوده و آنها "درفش کاویانی" نامیدند که پس از او به جواهر و طلای زیب کردند."

و نیز گفته‌اند: "در این روز فرشتگان برای یاری فریدون آمدند. و در خانه‌های پادشاهان این طور در این ماه رسم شده که در صحن خانه مرد دلاوری هنگام طلوع آفتاب می‌ایستد و به آواز بلند می‌گوید: "ای فرشتگان، به دنیا پایین آیید و شیاطین و شرّها را بند و بست کنید و از دنیا آنان را دفع نمایید!" و می‌گویند که در این روز خداوند زمین را گسترانید و کالبدها را برای آن که محل ارواح باشد، آفرید. و در ساعتی از این روز فلک آفر آهسته نفس می‌کشد که تا جسدها را پرورش دهد. و می‌گویند، در این روز بود که خداوند ماه را که کره‌ای سیاه و بی‌فروغ بود، بها و جلا بخشید. و بدین سبب گفته‌اند که ماه مهرگان از آفتاب برتر است. و فرخندترین ساعتهای آن، ساعت ماه است."

سلمان فارسی می‌گوید: "ما در عهد زرتشتی بودن می‌گفتیم خداوند برای زینت بندگان خود یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد. و فضل این دو بر ایام مانند فضل یاقوت و زبرجد است به جواهر دیگر."

 
جشن خربزه عنصری از جشن مهرگان است


در ادامه‌ سخنانش بیرونی باز گفته است: "و این روز در ایام گذشته با اول زمستان موافق بود. و چون کبیسه را اهمال کردند، پیش افتاد. و در ملوک خراسان این طور رسم گشته است که در روز مهرگان به سپاهیان و خدمتگاران چیز و چاره پاییزی و زمستانی می‌دهند. روز بیست و یکم رام‌روز است که آن را "مهرگان بزرگ" می‌نامند. و سبب این عید آن است که فریدون به ضحاک ظفر یافت و او را به قید اسارت درآورد. و چون ضحاک را به پیش فریدون آوردند، ضحاک گفت: "مرا، به خون جدت، نکش!" و فریدون از راه انکار این قول گفت: "آیا طمع کرده‌ای که با جم پسر ویجهان در قصاص همسر و قرین باشی، بلکه من ترا به خون گاو نری که در خانه جدم بود، می‌کشم!"

"سپس بفرمود، تا او را بند کردند و در کوه دماوند حبس نمودند. و مردم از شر او راحت شدند و این روز را عید دانستند. و فریدون مردم را امر کرد که چهارقد مخصوصی به کمر بندند و زمزمه کنند و در هنگام تعام سخن نگویند. برای سپاسگزاری خداوندی که ایشان را پس از هزار سال ترس بار دیگر در ملک خود تصرف داد. و این کار در ایشان سنت و عادت ماند. [ بیرونی].

همین روایت را اسدی طوسی در "گرشاسپنامه" خود به طور زیرین تصویر نموده است:

همان سال ضحاک را روزگار،
دژم گشت و شد سال عمرش هزار.

بیامد فریدون به شاهنشهی،
و زان مارفش کرد گیتی تهی.

سرش را به گرز کیی کوفت خرد،
ببستش به کوه دماوند برد.

چو در برج شاهین شد از خوشه مهر،
نشست او به شاهی سر ماه مهر.

بر آرایش مهرگان جشن ساخت،
به شاهی سر از چرخ مه برفراخت. (اسدی).

از گفته‌های بیرونی و دهها شاعر و عالمان زمان اسلام معلوم می‌شود که مهرگان پس از اسلام با همان شأن و شکوه پیشین خود تجلیل می‌گشته است. بخصوص، در زمان سامانیان به این جشن توجه مخصوص داده می‌شده است که این را می‌توان از گفته‌های تاریخ‌نگاران و سروده‌های شاعران، از جمله این سطرهای رودکی بزرگوار، درک نمود:

ملکا، جشن مهرگان آمد!
جشن شاهان و خسروان آمد!

خزّ بر جای ملحم و خرگاه،
بدل باغ و بوستان آمد.

مورد بر جایی سوسن آمد باز،
می بر جای ارغوان آمد.

تو جوانمرد و دولت تو جوان،
می به بخت تو نوجوان آمد.

گل دیگر ره به گلستان آمد،
واره باغ و بوستان آمد.

وار آذر گذشته شعله او،
شعله لاله را زمان آمد. [رودکی ۱۹۹۹، ص.۱۹۸].

 
تاجیکان از زمانهای خیلی قدیم مهرگان را جشن می‌گرفتند


در آثار ادیبان صده ۹-۱۰ و صده‌های بعدی در باره مهرگان، ستایش آن، جایگاه آن همچون واسطه تصویر بدیعی اشاره‌های زیادی موجود است. از این اشاره‌ها معلوم می‌شود که مهرگان همیشه مورد توجه خاص و عام بوده است. حالا برای نمونه چند پاره‌ای از سروده شاعران می‌آریم که راجع به مهرگان چه گفته‌اند:

خجسته مهرگان آمد، سوی شاه جهان آمد،
بباید داد داد او به کام دل به هر چت کر. (دقیقی).

بکرد اندر آن کوه آتشکده،
بدو تازه شد مهرگان و سده. (فردوسی).

شاد باشید که جشن مهرگان آمد،
بانگ و آوای درایی کاروان آمد.
کاروان مهرگان از خزران آمد،
یا ز اقصای بلاد چینستان آمد.
نه از این آمد، بالله، نه از آن آمد،
که ز فردوس برین، وز آسمان آمد.
مهرگان آمد، هان، در بگشاییدش،
اندر آرید و تواضع بنماییدش. (منوچهری).

روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان،
مهر ‌افزا، ای نگار ماهچهر مهربان. (سعد سلمان).

خسروا شبهای عمرت روز باد،
مهرگان ملک تو نوروز باد. (سعد سلمان).

مهرگان جشن فریدون ملک فرخ باد،
بر تو ای همچون فریدون ملک فرخ فال. (فرّخی).

بکشاد مهرگان در اقبال بر جهان،
فرخنده باد، ای ملک شرق مهرگان. (فرّخی).

مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال،
نیکروز و نیکجشن و نیکوقت و نیک‌حال. (عنصری).

آمد خجسته مهرگان، جشن بزرگ خسروان،
نارنج و نار و ارغوان آورد از هر ناحیه. (منوچهری).

خزان مهرگان دارد پیامی،
سوی هر باغ و دشت و مرغزاری. (ناصر خسرو).

آدینه و مهرگان و ماه نو،
بودند خجسته هر سه بر خسرو.
مهرگان بر تو همایون باد از تأثیر بخت،
سال سر تا سر همه ایام تو چون مهرگان. (موعظی).

مهرگان نو درآمد بس مبارک مهرگان،
فال سعد آورد و روز فرخ و بخت جوان. (ازرقی).

با مهرگان چو نیک فتاد اتفاق عید،
خونریز و برگریز پدید آمد و عیان. (سوزنی سمرقندی).

بلند آتش مهرگانی بساخت،
که نقشش به چرخ اختران را بتاخت. (اسدی طوسی).

نه فقط در ادبیات، بلکه آهنگسازان نیز در گذشته با نام مهرگان آهنگهای زیادی ساخته‌اند. از جمله نظامی گنجوی در داستان "خسرو و شیرین" از ۳۰ آهنگ باربد یادآور می‌شود که یکی از آنها "مهرگانی" نام دارد. همچنین آهنگهای "مهرگان خرد"، "مهرگان بزرگ" نیز در زمانهای پیشین شهرت داشته است.

مهرگان در بین تاجیکان

از زمان باستان صدساله‌ها بود که تاجیکان مهرگان را جشن می‌گرفتند. بخصوص، در دوره امارت سامانیان به مهرگان توجه مثل قدیم بود و بعدها نیز تا چند مدت این جشن پایدار ماند. تا به امروز در میان مردم تاجیک نشانهایی از مهرگان موجود است که همچون سنّت نیاکان در فصل پاییز ناخداگاهانه چون یک عادت از نیاکان خویش باقیمانده اجرا می‌گردد. ولی مردم فراموش کرده‌اند که این همان نشانهایی است از جشن مهرگان.

در صده نوزده و اوایل صده بیست در فصل پاییز، بخصوص در ماه اکتبر نتیجه جمع‌آوری حاصل در بین تاجیکان آسیای میانه‌ با شادی و نشاط برگزار می‌گردید و جشنهای باشکوهی برپا می‌شد.

طوری که پیرمردان بزرگسال قصه می‌کنند، مردم در گذشته پس از جمع‌آوری حاصل در مهمانخانه‌ها، سیرگاهها، در بازارها خرسندی می‌کردند. از حاصل به دست آورده خود غذاها پخته، همدیگر را ضیافت می‌نمودند که این آیین امروزها نیز به نظر می‌رسد.

استاد صدرالدین عینی در "یادداشتها"ی خود تحت عنوان "سیر درویشاباد" به طور مفصل یکی از این گونه جشنها را تصویر نموده است که آن در فصل پاییز برگزار می‌گشت و جشن مهرگان را به یاد می‌آرد. استاد عینی، بدون اشاره‌ به مهرگان، به طور مفصل روند برگزاری این جشن را که خود در آن شرکت ورزیده است و در آن شادیها، بازیها، سرودخوانیها، شوخیها صورت می‌گیرد تصویر نموده است.

جمله اول استاد شاهد بر آن است که این همان جشن مهرگان است. عینی نوشته است: "وقت سیر درویش‌‌آباد رسید. سیر درویش‌‌آباد عادتاً هر هفته روز سه‌شنبه‌ پگاهی سر شده، روز چهارشنبه تا چاشتگاهی دوام می‌کرد..." (ص.۱۲۱).

 
جشن عسل هم در این اواخر متداول شده است


از این گفته استاد عینی معلوم است که سیر درویش‌‌آباد، یعنی مهرگان در بخارا چند هفته ادامه‌ می‌یافته است. عینی چه گونه به تماشای سیر رفتنش را و چیها را در آن جا دیدنش را یادآور شده، از جمله مکان و مساحت این جشنگاه را چنین شرح داده است:

"ما به سیرگاه رفتیم. سیرگاه در طرف غربی راه کلانی بود که از بازار گاو غیژدوان برآمده، به طرف بخارا می‌رفت. این راه از دهنه بازار تا مدرسه چوبین غیژدوان، مانند یک خیابان، وسیع و راست می‌رفت. فقط دو طرف راه بی‌درخت بود. در طرف غربی این راه ۱۰ هکتار برین زمین چارکنجه (مربع) بود که سیرگاه در آن جا برپا شده بود."

"این قطعه به پلهای یکتنابی، نیم‌تنابی کشتزار جدا باشد هم، صاحبان آن زمین در اولهای ماه سپتامبر کشتهای خود را غنداشته، گرفته برای سیرگاه مهیا کرده بودند و با پول اجاره‌ای که از دکانداران سیر می‌گرفتند، ضرر کشت بروقت غنداشته خود را دوچند کرده می‌برآوردند."

این قطعه سر تا سر از شمال به جنوب به رسته‌ها جدا کرده شده بود. در دو طرف آن رسته‌ها با بوریا و خادچه‌ها، کپّمانند دکانچه‌ها ساخته بودند که بعضی آن دکانها چایخانه، بعضیشان آشخانه، ماهیپزی و مانند اینها بودند." (ص.۱۲۳).

از این تصویر استاد عینی برعلا مشاهده می‌شود که به جشن مهرگان نیز مثل نوروز به طور مخصوص و مفصل آماده می‌شده‌اند. استاد عینی در این حکایت سرگذشتی خویش "سیر درویشاباد" در باره یکی از سیرگاههای مهرگان که در مناطق دیگر نیز برگزار می‌شده است، نقل کرده است.

او ضمن نقل خود یادآور شده که در سیرگاه برای مردم دلخوشیهایی به مانند سرودخوانی، مداحی (قصه‌خوانی)، طرف‌بازی (یک نوع ‌بازی با آتش)، غرغرک‌بازی، موشکهای کاغذی، خرتازی، تگلجنگ‌بازی و امثال این برگزار می‌شده است. ضمناً، برای تفریح مردم انواع و اقسام غذاها، حلواها، نانها پیشکش گردیده، دوکانها، چایخانه‌ها نیز فعال بوده‌اند.

پژوهنده تاجیک رشید قادراف در کتاب خود "نظری به فلکلور تاجیکان ولایت قشقه دریا" در باره سیرها سخن رانده، از جمله در باره "سیر مزار" یادآور می‌شود که در فصل پاییز برگزار می‌شد. چنین سیر و گشتها در پاییز که مهرگان را به یاد می‌آرد، در بخارا، سمرقند، پنجکنت، استروشن، خجند، کولاب، حصار، بایسون و منطقه‌های دیگر تاجیک‌نشین آسیای مرکزی در آخر سده نوزده و اوایل سده ۲۰ میلادی برگزار می‌شد و حالا نیز نشانه‌های آن از بین نرفته است.

در زمان اتحاد شوروی، در فصل پاییز، در بین مردم این جشن برگزار می‌شد. ولی سیاستمداران زمان کوشش نمودند که از آن به سود سیاست خود استفاده کنند. از این رو با نام "عید حاصلات" در فصل پاییز در دهات و نواحی آسیای میانه‌ با شادی و نشاط برپا می‌نمودند. "عید حاصل"را با کرنا و سورنا، با رقص و ‌بازی برگزار می‌نمودند.

مشاهده‌ها نشان داد که ۳۰-۴۰ سال پیش مردم دسترخوان (سفره) پرناز و نعمتی گسترده، با خوشحالی از حاصل جمع‌آورده خود یادآور می‌شدند، شادی می‌کردند، سرود و ترانه می‌خواندند و یکدیگر را تبریک می‌گفتند. همچنین، از برکت داده خدا شکرانه نموده، با خوشحالی به سیر و تماشا می‌رفتند که چنین لحظه‌ها حالا هم در یاد کلانسالان هست.

رئیس جمهوری تاجیکستان، امامعلی رحمان، به جشنهای باستانی تاجیکان، مانند نوروز، مهرگان و سده توجّه نموده، برای احیای دوباره آنها با دستور و فرمانهای رسمی دولتی شرایط مهیا نموده است.

اینک، پس از کسب استقلال تاجیکستان در فصل پاییز برگزار نمودن جشنهای خربزه، کدو، عسل و نمایشهای دیگر دستاوردهای دهقانان یا کشاورزان برای مردم شادی و سرور بخشیده، زندگی را باز هم رنگینتر می‌نماید.

در طی چند سال آخر پس از ده روز اوّل ماه سپتامبر تا ماه نوامبر با سپارش حکومت تاجیکستان با کرنا و سوری، موسیقی و شادی، رقص و ترانه در تمام دهات، ناحیه‌ها و شهرهای تاجیکستان جشن مهرگان به طور رسمی و با شهامت بلند برپا می‌گردد. در مکتبها شاگردان و در دانشگاهها دانشجویان، طبق نمایشنامه‌های مخصوص تیاتری برنامه‌های جذّابی را اجرا می‌نمایند.

امسال جشن مهرگان از ماه سپتامبر شروع شد و تا امروز ادامه‌ دارد. در تمام بازارهای ناحیه‌ها، شهرها، بعضی شهرکها مردم دستاوردهای کشاورزی سال روان را به نمایش گذاشته، گروههای هنری دسته-دسته در فضای آزاد ترانه‌سرایی می‌نمایند. برای مردم نمایش و فروش محصولات گوناگون کشاورزی برگزار می‌شود. با نرخ ارزان مردم برای زمستان خود از این محصولات خریداری می‌کنند.

همچنین، در بعضی ناحیه‌ها و شهرها نمایشهای مخصوص تیاتری به مناسبت جشن مهرگان برگزار می‌گردد. در مکتبها نیز محافل رقص و سرود، مشاعره، بیت‌برک و نمایش مخصوص تیاتری اجرا می‌شود.

بخصوص در باغهای شهر دوشنبه، باغ رودکی، باغ فردوسی، باغ عینی، باغ پایتخت و محلهای مخصوص بزمهای مهرگانی ادامه‌ دارند. مهرگان خجسته باد!

رأی دهید
bardia.kaviani - زوریخ - سوییس
سلمان فارسی بزرگترین خائن ایران بود
‌پنجشنبه 20 مهر 1391 - 11:05
romano - تهران - ایران
آخوندا رو بیرون می‌ندازیم و مهرگان رو به رونق نوروز می‌کنیم بخدا خودم مسلمونم ولی به شرفم قسم تو گذاشتن خشت محل عبادت سنی و بهایی و یهودی تو ایران آینده کمک می‌کنم تا درد این بیدادگری دینی از قلبم پاک بشه و تسکین پیدا کنه.
‌پنجشنبه 20 مهر 1391 - 11:15
mountainman - استکهلم - سوئد
یه جشنی هم بود تو افغانستان که تو پاییز برگذار میشد به مدت چند روزی البته الان هم برگزار میشه ولی کسانیکه تو ایران مهاجرت کردن شاید فراموش کردن.
‌پنجشنبه 20 مهر 1391 - 13:01
hankooksaram - تهران - ایران
خاک توسر ما که بجای مراسم ملی و میهنی همش چرت و پرتهای اعراب رو بزور انجام میدیم.
‌پنجشنبه 20 مهر 1391 - 13:51
romano - تهران - ایران
bardia.kaviani - زوریخ - سوییس واقعا فاصله شما و ملاها تا ایران امروز 1400 سال ناقابله هنوز تو اون زمان سیر می‌کنید و از مردم خود عقب افتادید.
‌پنجشنبه 20 مهر 1391 - 14:15
همسایه دکتر شریعتی - ایران - ایران
فقط می شه گفت ای کاش...
‌پنجشنبه 20 مهر 1391 - 14:16
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.