نارضایتی بازار و سپاه روی رهبر ایران بیشتر تاثیر می‌گذارد

پاتریک کلاسون اقتصاددان و تحلیلگر امور ایران

بی بی سی :این هفته، هفته ای "سیاه" برای ریال ایران بود. در روز دوشنبه گذشته دهم مهر ۱۳۹۱ ارزش ریال مقابل دلار دستکم ۱۵ درصد نسبت به روز یکشنبه کاهش یافت. سپس دلار تا مرز ۴ هزار تومان نزدیک شد.

محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری، در مصاحبه مطبوعاتی اش راه حل روشنی ارائه نکرد و در نتیجه گروهی از بازاریان در روزچهارشنبه دست به اعتصاب زدند و شماری از مردم هم در اعتراض به بی ثباتی ریال و عدم اطمینان از آینده به خیابانها ریختند.

این آشفته بازار سبب شده که آمریکا و اسراییل نسبت به تاثیرگذاری تحریمها خوش بین شود، هر چند منتقدان تحریمها می گویند که تنها مردم عادی زیر این فشار خرد می شوند و سیاست اتمی جمهوری اسلامی به احتمال زیاد تغییری نمی کند.

در گفتگو با پاتریک کلاسون، اقتصاددان و تحلیلگر امور ایران در موسسه سیاستگذاری خاور نزدیک واشنگتن، ابتدا درباره دلایل سقوط اخیر ارزش ریال پرسیدیم.

سیاستهای اقتصادی دولت ایران به اندازه تحریمها موثر بوده است. در دو سال گذشته که دولت طرح هدفمندی یارانه ها را به اجرا گذاشته، تورم و نقدینگی در کشور افزایش یافته و پول بیشتری به دست مردم افتاده، ولی عرضه کالا ثابت مانده یا کم شده است. در نتیجه قیمتها بالا رفته و ارزش ریال پایین آمده است.

از طرف دیگر، تحریمهای بین المللی با کاهش درآمدهای صادراتی و افزایش هزینه واردات ایران به این معضل دامن زده است.

برخی از مقامهای نزدیک به رهبر ایران دولت را مقصر می دانند و می گویند تحریمها چندان موثر نبوده، بلکه این سیاستهای دولت است که بازار را آشفته کرده است. نظر شما چیست؟

من به عنوان یک اقتصاددان می گویم که ایران باید صادراتش را تقویت کند و وارداتش را کاهش دهد و از همین رو، کاهش ارزش ریال (روی کاغذ) چیز بدی نیست، چون در حال حاضر درآمد ایران کم شده ولی پول بیشتری را صرف واردات می کند.

پس یک راه تغییر این رویه بالا بردن قیمت دلار است تا مردم کالاهای تولید داخل را بخرند و ایرانیان شروع به صادرات کالا کنند.

اما این روش، برای مردم بسیار دردناک است و دولت نمی خواهد فشار زیادی بر مردم وارد کند. برای همین، دولت این واقعیت را که اقتصاد نیاز به تصحیح کلان دارد، از مردم پنهان می کند. تردیدی نیست که بعضی از صنایع قدیمی ایران باید تعطیل شوند و فروش ارزان انرژی پایان یابد. اما دولت از اعمال این اصلاحات اساسی اقتصادی اباء داشته است.

آیا کاهش درآمدهای نفتی تاثیری روی ذخایر ارزی ایران داشته است؟

ایران ذخایر ارزی قابل ملاحظه ای دارد، ولی بخشی از این پول به دلیل تحریمها به آسانی در دسترس دولت نیست. اما البته استفاده از ذخایر ارزی برای تقویت ارزش ریال عاقلانه نیست، زیرا این ذخایر سرانجام به پایان می رسد.

بهرحال در مقطعی باید این تصحیح در اقتصاد ایران صورت بگیرد و بی تردید برای ایرانیان دردناک خواهد بود. پس چه بهتر که این تصحیح در زمانی رخ بدهد که دولت منابع کافی برای کمک به مردم را دارد.

اما در دو سال گذشته این گذار، بدون هماهنگی و خام صورت گرفته و عجیب نیست که مردم را بسیار وحشتزده و ناراحت کرده است.

زمانی گفته می شد که رقم سه هزار تومان، یک مرز روانی برای ریال است ولی حالا ریال به مراتب از آن مرز جلو زده است. فکر می کنید روند سقوط ارزش ریال تا کجا ادامه می یابد؟

اگر نگاهی به درآمدهای ارزی ایران بیاندازیم و آن را با حجم وارداتش مقایسه کنیم تا ببینیم نرخ برابری ریال و دلار چقدر باید تصحیح شود تا این دو همخوان شوند، می بینیم که با توجه به تحریمها و کاهش درآمدهای دلاری، هر دلار باید دستکم ۵ هزار تومان باشد.

دولت ایران ذخایر ارزی کافی برای تسکین اثرات آن سقوط و کمک به مردم برای پشت سر گذاشتن این گذار را دارد.


آقای کلاوسون می گوید که خواهیم فهمید آیا ایران در مواجهه با این معضلات اقتصادی، مایل است سازش کند یا نه. اگر جواب منفی باشد، احتمال اقدام نظامی علیه ایران افزایش می یابد.

چنانچه درآمدهای دلاری ایران دوباره بالا نرود، سرانجام چنان سقوطی اجتناب ناپذیر می شود.

آمریکا اعلام کرده که سقوط ارزش ریال نشان می دهد تحریمها تاثیرگذار بوده و رهبران ایران باید در محاسبات هسته ای خود تجدیدنظر کنند. این فشارها تاثیری روی قدرت چانه زنی ایران در مذاکراتش با گروه پنج بعلاوه یک خواهد داشت؟

مسلما استراتژی گروه پنج بعلاوه یک این بوده که ایران را از نظر سیاسی منزوی و از نظر اقتصادی تضعیف کند تا ایران تن به سازش دهد.

فشار به ایران شدید بوده است و حالا خواهیم دید که آیا تحلیل پنج بعلاوه یک درباره تسلیم شدن ایران درست بوده یا نه. اما همیشه کشورهایی که با مشکلات شدید اقتصادی روبرو شده اند، تن به سازش نداده اند.

مثلا در همسایگی ایران، صدام حسین سالها مشکلات اقتصادی را به جان خرید ولی تسلیم نشد. اگر بخواهم رک و راست سخن بگویم، مشخص نیست که این استراتژی در مورد ایران هم موثر باشد. اما پنج بعلاوه یک می خواهد نشان دهد که هر چند این حربه کارگر نبوده، ولی آن را به کار گرفته است.

همواره کسانی گفته اند تحریم به تنهایی تاثیری روی موضع ایران نمی گذارد و باید مشوقهایی هم روی میز گذاشت. آیا فکر می کنید برای تغییر برنامه اتمی ایران، غرب باید مشوقهایی به جمهوری اسلامی بدهد؟

دشوار می توان بدون اشاره به اثرات تحریمها، توضیح داد که چرا ایران پس از بیش از یک سال گفتگو نکردن با غرب، امسال به میز مذاکره برگشت. به نظر می رسد تحریمهای سفت و سخت تر آمریکا و اتحادیه اروپا در بازگشت ایران موثر بود.

پس راحت می توان فهمید چرا آمریکا و اروپا فکر می کنند تحریمهایی که تابستان اعمال شد، می تواند موضع ایران را نرم کند.

اما ارزیابی من این است که بسیار بعید است این تحریمهای شدیدتر به تنهایی کارآمد باشد. مهم است که تدابیر دیگری را هم به کار گرفت، از جمله تعهد روشن برای بکار گرفتن نیروی نظامی چنانچه اختلاف از راه های مسالمت آمیز حل و فصل نشود و ارائه پیشنهاد معامله ای جامع به ایران.

تاکنون پنج بعلاوه یک تمایلی به صحبت درباره این معامله جامع نداشته زیرا فکر می کنند قدرت چانه زنی اش در مذاکرات را کم می کند.

این هفته از قول آویگدور لیبرمن، وزیر خارجه اسراییل نقل شد که تحریمها می تواند مردم ناراضی ایران را به خیابانها بکشاند. شما چه نظری دارید؟

من نمی گویم که آقای لیبرمن تیزبین ترین ناظر عرصه سیاسی اسراییل نیست، او از یک حزب سیاسی کوچک و حتی می توان گفت ناشناخته آمده و من تحلیلش را نمی پسندم.

این احتمال هست که نارضایتی ایرانیان از اوضاع کشورشان به اشکالی غیر از تکرار اتفاقات سه سال پیش ابراز شود.

فکر می کنم چیزی که روی عملکرد حکومت بیشتر تاثیر می گذارد، نارضایتی احتمالی بخشی از بازاریها یا سپاهیان دخیل در کسب و کار از اوضاع کنونی اقتصادی است. فکر می کنم آن روی آیت الله خامنه ای بیشتر تاثیر می گذارد تا اعتراضهای خیابانی.

البته اعتصابهایی بوده و شاید هم بیشتر شود ولی فکر نمی کنم اینها همان تاثیر سیاسی را داشته باشد که اعتراض طبقه بازاری دارد.

بعضی از ناظران گفته اند که این معضلات اقتصادی ایران ممکن است آمریکا و حتی کشورهای عرب خلیج فارس را که فعلا از جنگ با جمهوری اسلامی اکراه دارند، دلگرم کند چرا که ایران بعید است توان مالی کافی برای جنگ دراز مدت را داشته باشد. آیا این مشکلات اقتصادی احتمال جنگ علیه ایران را افزایش می دهد؟

خیر، فکر می کنم در این رهگذر خواهیم فهمید آیا ایران در مواجهه با این معضلات اقتصادی، مایل است سازش کند یا نه. اگر جواب منفی باشد، احتمال اقدام نظامی علیه ایران افزایش می یابد.

رأی دهید
من حرف حساب می زنم - تهران - ایران
این رهبر فرزانه با این چیزا ککش هم نمیگزه !!!!!!از بس که مغز نداره !!!!
شنبه 15 مهر 1391 - 00:44
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.