آیا این شخص جانشین بشار اسد میشود؟
دیپلماسی ایرانی نوشت:
جدایی مناف طلاس از جمع یاران اسد از عجایب تحولات سوریه است. عجیب از این بابت که وی از حلقه های بسیار نزدیک به بشار اسد بوده، کسی که با وی بزرگ شده و پدرش از وفادران و دوستان بسیار نزدیک و صمیمی حافظ اسد، رئیس جمهوری فقید سوریه بوده است. منابع خبری می گویند که پدر طلاس جزء هیئت 7 نفره حلقه نزدیکان به حافظ اسد بوده است، همان حلقه ای که پس از او به بشار اسد به ارث می رسد.
به واسطه همین نزدیکی، پسرش مناف نیز همراه خانواده اسد می شود. وی در ابتدا دوست صمیمی باسل، برادر بزرگ تر بشار بوده است به گونه ای که با وی هم بازی بوده و با او به مدرسه می رفته است. زمانی که باسل در حادثه ناگهانی تصادف رانندگی کشته می شود این دوستی با بشار ادامه می یابد.
یعنی دورانی که بشار از انگلیس باز می گردد و خودش را برای جانشینی پدر آماده می کند. مناف به توصیه پدرش وارد ارتش می شود و دوره های نظامی می بیند. با این هدف که روزی جای پدر را در حلقه نزدیکان رئیس جمهوری آینده سوریه بگیرد.
همین اتفاق هم می افتد. بشار رئیس جمهوری سوریه می شود و مناف در کنار او از حلقه نزدیکانش می شود. تا زمانی که پدرش مصطفی طلاس جزء حلقه 7 نفره بود، مناف در کنار پدر به حلقه 7 نفره نفوذ می یابد و وقتی که پدر به دلیل بیماری از سیاست کناره می گیرد، وی به جای او وارد حلقه 7 نفره می شود.
شوک بود یا نبود؟
هنگامی که جدایی طلاس از جمع یاران اسد اعلام شد، به نظر می رسید که شوکی بزرگ به بشار وارد شده است. اما شاید این همه قضیه نبود و بر خلاف ادعای رسانه های عربی که این روزها عموما همگی به ناحق علیه اسد بسیج شده اند، اسد چندان هم شوکه نشد.
روزنامه لبنانی البلد نوشت که طلاس چند روزی قبل از رفتن به ترکیه و اعلام جدایی با مقام های ارشد حزب الله در جنوب لبنان دیدار می کند و به آنها می گوید که چاره ای جز جدایی از اسد ندارد. او همچنین می گوید که به اطلاع اسد رسانده است که می خواهد از وی جدا شود و اسد نیز به جدایی اش رضایت داده است. روزنامه البلد همچنین مدعی می شود که در آن دیدار تعدادی از افراد نزدیک به سفارت ایران نیز حضور داشته اند. وی به طرف های ایرانی می گوید که با اسد توافق کرده است که از وی جدا شود و اسد نیز به جدایی او رضایت داده است. طلاس در آن دیدار همچنین اطلاعات بسیار مهمی را به طرف های ایرانی می دهد که از ارزش لجستیکی و استراتژیکی بسیار بالایی برخوردارند.
روزنامه لبنانی الاخبار می نویسد که خانواده طلاس از جدایی او راضی نبوده اند برای همین از طرف آنها به شدت تحت فشار بوده است که اسد را تنها نگذارد. اما به ادعای این روزنامه وی پیشنهادهای بسیار چشمگیری را از طرف های غربی به ویژه ترک ها، قطری ها، عربستانی ها و فرانسوی ها دریافت می کند که وی را وسوسه می کند که از اسد جدا شود.
حتی گفته می شود پدرش هنگامی که در ترکیه بوده و وی خبر جدایی اش از اسد را اعلام می کند، می گریسته است. طلاس می گوید تحت فشار شدید بوده و چاره ای نمی دیده است جز این که از اسد جدا شود و پیشنهاد غربی ها را جدی بگیرد تا ضمن رهبری جریانی جدید که قرار است به زودی بر سر سوریه ایجاد شود تا روند حکومت انتقالی را به دست گیرد، به خونریزی های جاری در سوریه پایان دهد و از رفتن کشور به سمت یک جنگ داخلی تمام عیار جلوگیری کند.
این ادعا را در تحولات 10 روز گذشته سوریه به خوبی می توان دید. هنگامی که رسانه های لبنانی خبر دادند که طلاس قصد بازگشت به سوریه را داشته و گفته است که هدفش از رفتن به پاریس نه جدایی از اسد بلکه تنها برای پیگیری درمان پدرش بوده است.
روزنامه البلد می نویسد که این خبر درست بوده، طلاس واقعا قصد بازگشت به سوریه را داشته و از این که از اسد جدا باشد واقعا ناخرسند بوده است. وجدان دردی که باعث می شود در ترکیه ساعاتی را تحت مداوای پزشکی قرار بگیرد. اما در نهایت امریکایی ها، ترک ها، عربستانی ها و قطری ها وی را مجاب می کنند که بهتر است از بازگشت به سوریه منصرف شود و رسما بیانیه ای صادر کند و بگوید که واقعا از اسد جدا شده است.
احمد چلبی سوریه
کریستین ساینس مانیتور درباره جدایی طلاس از نظام اسد می نویسد که غربی ها زمانی که درمی یابند حکومت اسد به این سادگی ها سقوط نمی کند و به رغم گذشت بیش از 18 ماه از ناآرامی ها، وی همچنان در کنار ارتش قدرتمندش به مقابله با ناآرامی ها ادامه می دهد، تصمیم می گیرند که به دنبال چهره ای بگردند که هم مقبولیت داخلی داشته باشد و هم بتواند در صف مخالفان وحدت ایجاد کند. مخالفانی که پراکندگی شان همه را به ستوه آورده است.
الگوی آنها برای این کار احمد چلبی در عراق است. مردی که قبل از سقوط صدام از محبوبیت لازم در درون عراق برخوردار بود و در میان مخالفان خارجی نیز مقبولیت لازم را داشت. همچنین قدرت چانه زنی بالایی داشت و با لابی های فعال در امریکا و بریتانیا به ویژه در پنتاگون ارتباطات تنگاتنگی برقرار کرده بود.
چنین ویژگی ای نزد مخالفان فعلی خارج نشین اسد یافت نمی شود. به گزارش سازمان امنیت امریکا، سی آی ای، هیچ کدام از مخالفان اسد در درون سوریه از محبوبیت لازم برخوردار نیستند. این در حالی است که شخص اسد حداقل از محبوبیت 30 تا 40 درصدی برخوردار است. این موضوع مساله را برای غربی ها پیچیده می کند. آنها با گذشت 18 ماه هنوز نتوانسته اند هیمنه و قدرت اسد را بشکنند.
این مساله باعث شده است تا این نگرانی نزد آنها افزایش یابد که در صورت سقوط اسد سوریه به سمت بی راهه ای سوق می یابد که سرانجامی برای آن قابل تصور نیست. این مسائل همگی انگیزه ای شده اند تا آنها به قول معروف به دنبال احمد چلبی ای در درون سوریه بگردند.
وقتی که طلاس می گوید چاره ای ندارد جز این که از اسد جدا شود، در حقیقت به این معنا است که امریکایی ها می خواهند از او احمد چلبی تازه ای بسازند. فردی که هم مورد تایید طرفداران اسد باشد و هم مخالفان بشار در خارج او را بپذیرند، هر چند به او اعتمادی نداشته باشند و خرده بگیرند که او در این 18 ماه کجا بوده که حالا از در مخالفت با نظام اسد در آمده است.
مناف سنی مذهب است، این مساله برگ برنده وی در تحولات جاری سوریه محسوب می شود. چرا که راحت تر می تواند حمایت کشورهایی نظیر عربستان و قطر را که از روی کار آمدن چهره علوی جدیدی در سوریه ناخرسندند، کسب کند. نباید فراموش کرد که یکی از دلایل کناره گذاشتن برهان غلیون از ریاست شورای انتقالی علوی بودن او بود که همواره مخالفت صریح اخوان المسلمین، قطری ها و عربستانی ها را پشت سر خود داشت.
اما احمد چلبی عراق در نهایت امریکایی ها را ناکام گذاشت. وی در نهایت به دلیل تمایلات شیعی اش هنگامی که مورد بی مهری امریکایی ها قرار گرفت به ایرانی ها پناه برد و بسیاری از اطلاعات سری امریکایی ها را در اختیار آنها قرار داد. مساله ای که تاکنون امریکایی ها از آن به عنوان یکی از تلخ ترین وقایع عراق یاد می کنند.
به گفته روزنامه های لبنانی البلد و الاخبار، برای امریکایی ها پوشیده نیست که طلاس ارتباطات نزدیکی با ایرانی ها داشته است. به قول معروف ایرانی ها خوب می دانند که رگ خواب طلاس چیست و چگونه می توانند دوباره او را به سمت خود جذب کنند. این مساله باعث شده است تا این نگرانی نزد امریکایی ها به وجود آید که شکستی که از سرمایه گذاری بر روی احمد چلبی متحمل شدند این بار بر سر طلاس نیز تکرار شود.
شاید به همین دلیل است که اسرائیلی ها طلاس را مرد زیبارویی می دانند که بیش از آن که به درد عالم سیاست بخورد به درد هالیوود می خورد تا یک ستاره سینمایی شود. این تشبیه بیش از آن که جنبه واقعی داشته باشد نشان از سرخوردگی اسرائیلی ها از آینده مردی است که می ترسند وی نیز در نهایت به همه آنها پشت کند.