زمان حال ما زیر فشار خاطرات گذشته
پژوهشگران آمریکایی معتقدند درک ما از شرایط پیش رویمان به نوع خاطراتی که در مغز فعال هستند بستگی دارد. حافظه به طور معمول به یک تا دو ثانیه زمان نیاز دارد تا احساسات ما را در برخورد با وضعیت پیشرو تعیین کند.
وقتی برای نخستین بار وارد یک رستوران میشوید دو حالت وجود دارد: یا این که به خوبی میدانید که هرگز دراین مکان نبودهاید یا اینکه حس آشنایی دارید و محیط تازه را با مکان دیگری که پیشتر تجربه کردهاید پیوند میدهید.
در حالت نخست، یعنی زمانی که آگاهانه درک میکنید که وارد محیطی جدید شدهاید، مغز برای ضبط اطلاعات پیرامون شما فعال میشود. در این حالت خاطرات تازهای در حافظه شکل میگیرند.
در حالت دوم یعنی زمانی که محیط رستوان خاطره فضای آشنای دیگری را در مغز شما بیدار کرده، احساسات شما برانگیخته میشوند. نکته قابل توجه اینجاست که روشن نیست حالت دوم چه زمانی در مغز فعال میشود.
پژوهشگران آمریکایی میگویند درک ما از محیط اطراف به خاطرات فعال در مغز بستگی دارد
به عنوان مثال گاهی ممکن است بارها از کنار یک ساختمان عبور کنید بدون آنکه حتی متوجه نما یا رنگ آن شوید اما یک بار نگهان هنگام دیدن آن ساختمان کاملأ احساساتی میشوید و حتی با به خاطر آوردن ساختمان آشنای دیگری احساس دلتنگی میکنید.
هر دو فرآیند: "ضبط خاطرات جدید" یا "بیدار شدن خاطرات گذشته" در منطقه هیپوکامپوس مغز رخ میدهند. این فرآیندها اما بر پایهی دو روش متفاوت از یکدیگر عمل میکنند.
پژوهشگران دانشگاه کلمبیا در آمریکا که در مورد تأثیر خاطرات بر درک ما از زمان حال تحقیق میکنند معتقدند که فعال شدن یکی از این دو فرآیند در مغز، به آنچه پیشتر از حافظه عبور کرده بستگی دارد.
نقش خاطرات از آنچه انجام میدهیم پررنگتر است
پژوهشگران دانشگاه کلمبیای آمریکا با کمک داوطلبانی که در تحقیق آنها شرکت کردند، عکسالعمل آنها را هنگام برخورد با اشیای مختلف بررسی کردند. این اشیا تصویر افراد، سیب، میز با حتی ساختمانها بودند. داوطلبان اجازه داشتند یک تا دو ثانیه به هر تصویر نگاه کنند.
این زمان، یعنی یک تا دو ثانیه، زمانی است که حافظه به طور معمول برای تصمیمگیری در مورد آشنا یاغریبه بودن هر تصویر نیاز دارد.
نتیجه این تحقیق حاکی از آن بود که داوطلبان پس از دیدن تصویر یک شیئی آشنا، بیشتر مایل بودند که تصویر بعدی را هم آشنا تلقی کنند، حتی اگر بار دیگر با نگاه طولانیتر به آن تصویر متوجه میشدند که تصویر برایشان تازگی دارد.
از طرف دیگر نگاه به تصویر یک شیئی نآاشنا موجب میشد که داوطلب تصویر بعدی را نیز ناخودآگاه تازه و ناآشنا تشخیص دهد.
نتیجه این تحقیق نشان میدهد درک ما از وضعیت پیشرو اغلب به خاطرهای که در حافظه ما بیدار میشود بستگی دارد و نه کاری در حال انجام آن هستیم.
از آن گذشته شکلگیری خاطرات جدید نیز بسته به نوع فرآیندی است که در مغز فعال شده است.
پژوهشگران دانشگاه کلمبیا بر این باورند که نوع فرآیند فعال شده در مغز ، یعنی "ضبط خاطرات تازه" یا "بیدار شدن خاطرات قدیمی" در تصمیمگیری ما در هر وضعیت نقش مهمی بازی میکند.