متهم : مقتول با همسرم رابطه داشت
رأی دهید
شرق: مردی که متهم است دوستش را در درگیری خونین به قتل رسانده در جلسه محاکمهاش مدعی شد قاتل اصلی شخص دیگری است و انگیزه جنایت نیز مسایل ناموسی بود.
به گزارش خبرنگار ما، متهم ردیف اول که جوانی 33ساله است گفت قاتل اصلی پسرعموی همسرش است و او به دروغ قتل را گردن گرفته است.
نماینده دادستان در ابتدای جلسه محاکمه که صبح دیروز برگزار شد در جایگاه ایستاد و کیفرخواست را به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران ارایه داد. شفیعی گفت: متهمان حاضر در دادگاه دوسال قبل مردی را در اسلامشهر به قتل رساندند و بعد از رها کردن جسدش به شهر دیگری فرار کردند. پلیس زمانی در جریان این قتل قرار گرفت که خانواده جوانی به نام بهزاد خبر دادند او گم شده است. وقتی تحقیقات در این خصوص آغاز شد پلیس دریافت بهزاد به قتل رسیده و جسدش در بیابانی اطراف تهران رها شده است. بعد از شناسایی جسد بررسیها در این خصوص انجام گرفت و ماموران متوجه شدند احتمالا ضارب شخصی به نام سعید است که کینهای قدیمی از مقتول داشت. ماموران یک هفته بعد سعید را در شهرستانی دیگر شناسایی و او را در حالیکه به دلیل درگیری بازداشت شده بود به تهران منتقل کردند. سعید اعتراف کرد با همدستی مردی به نام امیر که از اقوام همسرش است دست به این قتل زده است. او مدعی شد مقتول با همسرش رابطه داشت به همین دلیل هم او را کشت.
نماینده دادستان تهران ادامه داد: با توجه به مدارک موجود در پرونده و تحقیقاتی که انجام شده است و اعتراف صریح متهمان درخواست دارم، برای سعید متهم ردیف اول پرونده به اتهام قتل عمد و برای امیر به اتهام معاونت در قتل عمد حکم قانونی صادر شود. در ادامه جلسه دادگاه اولیایدم مقتول در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند.
وقتی متهمان در جایگاه قرار گرفتند تا در برابر اتهاماتی که به آنها وارد شده از خود دفاع کنند همدیگر را قاتل معرفی کردند. اولین نفر سعید بود که به دفاع از خودش پرداخت. او گفت: اتهام قتل عمد را قبول ندارم چون من قاتل نیستم. مدتی بود متوجه شده بودم همسرم با افرادی رابطه دارد. میدانستم آن دو نفر بهزاد و دوست دیگرم آرش هستند که هر دو خلافکارند. با این حال مدرکی نداشتم تا این موضوع را ثابت کنم. یک روز که با هم نشسته بودیم و داشتیم صحبت میکردیم آرش گوشی تلفن همراهم را گرفت و آن را دستکاری کرد. من دیگر نمیتوانستم پیامک بفرستم البته فکر میکردم بهزاد این کار را کرده است. وقتی به او معترض شدم گفت کار آرش بود. متهم به قتل ادامه داد: روز حادثه قرار شد بهزاد، آرش را پیش من بیاورد تا از او انتقام بگیرم. من به بهزاد اطمینان نداشتم و امیر را که آن روز با من بود با او فرستادم. چند دقیقه بعد امیر تنها برگشت. پرسیدم بهزاد کجاست گفت مگر نمیخواستی او را به خاطر رابطه با همسرت بکشی من کارت را راحت کردم و او را کشتم. امیر از من خواست قتل را گردن بگیرم و بگویم موضوع ناموسی است. او من را به محل برد و همه چیز را نشانم داد و گفت چطور مقتول را کشته است. من هم زمان بازداشت مطابق قراری که گذاشته بودیم اقرار کردم و گفتم با اسلحه بهزاد را کشتم. سعید که در تحقیقات اولیه مدعی شده بود مقتول را با چاقو زده است در مورد این تناقضگویی گفت: هرچه گفتم دروغ بود. قاتل اصلی من نیستم و امیر او را کشت.
متهم ادامه داد: همان شب که بهزاد کشته شد وقتی موضوع را با همسرم در میان گذاشتم او هم گفت بهتر است قبول کنی تو قاتل هستی و موضوع را ناموسی جلوه میدهیم تا تبرئه شوی اما بعد از اینکه زندانی شدم حرفش را پس گرفت و درخواست جدایی کرد. حالا هم با شخص دیگری ازدواج کرده است. در ادامه امیر در جایگاه حاضر شد. او گفت: سعید روز حادثه با من تماس گرفت و گفت میخواهد به شهرستان برود و از من خواست همراهیاش کنم. من هم قبول کردم. در راه با کسی تماس گرفت و اطراف اسلامشهر با او قرار گذاشت. گفت بهزاد دوستم است و او هم میخواهد با ما بیاید. چندکیلومتری رفته بودیم که سعید گفت خسته شده و از بهزاد خواست رانندگی کند. بعد از چند دقیقه توقف کردیم. من به دستشویی رفتهبودم که یکدفعه صدای شلیک چند گلوله شنیدم. وقتی برگشتم دیدم بهزاد پشت فرمان ماشین کشته شده است. سعید از من خواست کمک کنم جسد را بیرون بکشد اما قبول نکردم. ترسیده بودم و گفتم این ماجرا به من ربطی ندارد. بعد سعید جسد را بیرون انداخت و با هم به شهرستان رفتیم و آنجا بود که دستگیرش کردند. این متهم ادامه داد: من اصلا نمیدانم سعید سلاح را کجا مخفی کرده بود و متوجه نشدم چطور آن را بیرون کشید. حتی شاهد درگیری آنها هم نبودم. وقتی از سعید پرسیدم چرا این کار را کرده گفت که ماجرا ناموسی است و بهزاد حقش بود، کشته شود. در این هنگام قاضی عبدالهی- رییس دادگاه- خطاب به متهم گفت: پزشکی قانونی اعلام کرده مقتول با 22 ضربه چاقو کشته شده است در حالیکه تو مدعی هستی او با شلیک گلوله به قتل رسیده است. امیر جواب داد: من اصلا متوجه درگیری نشدم. شاید قبل از تیراندازی با مقتول درگیر شده و او را با چاقو زده بود اما من چیزی ندیدم. من در این قتل هیچ نقشی نداشتم. اگر آن شب هم میدانستم سعید چه قصدی دارد همراهش نمیرفتم. در ادامه قاضی عبدالهی از همسر سعید خواست تا در جایگاه حاضر شود و در مورد آنچه اتفاق افتاده است توضیح بدهد. او گفت: سعید سابقهدار است و چندین بار بازداشت شدهبود. او هربار با مردم درگیر میشد و به همین دلیل هم بازداشتش میکردند. تا اینکه آن شب به خانه آمد. حالش بد بود. صبح که شد به من گفت وسایلت را جمع کن و بیا باهم برویم. هرچه پرسیدم کجا جوابی نداد و گفت باید هرچه زودتر برویم. من هم وسایل را جمع کردم و راه افتادیم. در راه متوجه شدم او شب قبل کسی را کشته و صبح هم اطراف خانه آنها رفته و متوجه شده حجله گذاشتهاند. بالاخره متوجه شدم بهزاد مرده است. به همین دلیل هم فرار کرده است. زن جوان ادامه داد: من از رفتار شوهرم خسته شده بودم. او هربار دعوا میکرد و به زندان میافتاد. وقتی به شهرستان رفتیم هم نتوانست درست زندگی کند. آنجا هم درگیر و بازداشت شد. بعد هم مامورانی از تهران آمدند و او را با قرار نیابت بردند. بنا بر این گزارش بعد از پایان جلسه دادگاه هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
hossein87 - ایران - ایران
اگه مطمئنی رابطه داشت و سعی داشتی جلوش رو بگیری و نشد و خودت هم این وسط کاملا بیگناه و بی تقصیر بودی و زنت هم کرم نداشت دمت گرم ،ناز نفست وگرنه...
سه شنبه 13 تير 1391 - 11:24
baran828 - تهران - ایران
بعضیا چه شخصیت داغونی دارن.
سه شنبه 13 تير 1391 - 13:04
دارچین - همدان - ایران
از این به بعد هرکسی که ادعا کرد فردی با همسرش رابطه داشته و او را کشته،باید به دار کشید تا همه بفهمن به این بهانه واهی دیگه نمیشه کسی رو کشت. خوبه دیگه، هرکسی با دیگری مشکل داشت و مرتکب قتل شد بگه ناموسی بوده و تازه انتظار مدال هم داشته باشه.
سه شنبه 13 تير 1391 - 13:26
فضول میرزا - استكهلم - سوئد
اینا وقتی چند روزی میرن زندان و دلیل زندانی شدنشونو واسه بقیه تعریف میکنن، یکی از زندانی های هفت خط بهش خط میده که در دادگاه اینجوری بگو و اینجوری حرف بزن. لذا همه سناریو عوض میشه و طرف ادعای بی گناهی کامل میکنه و...
سه شنبه 13 تير 1391 - 15:16
baas - روتردام - هلند
توهم اسلامی.
سه شنبه 13 تير 1391 - 21:10
kurosh_alman - فرانکفورت - آلمان
عجب ولوشوی... بابا نمیخواسته تورو میرفتی خبر مرگت با یکی که تورو بخواد.. کی این مشکل میخواد حل شه تو مخ مسلمونها من نمیدونم... این همه دختر زن تو این دنیا من نیفهمم چطور وقتی مردی نمیخواد میزنه زن بدبختو بیرون هزار جنایت هم میکنه زود هم تعلق میده قابل تعلق ۱۰۰۰۰۰۰ بر هم خیانت. اما زن رفت میشه روسپی و قتلو سر بریدنو انتقام... مرده شور این طرز تفکر را ببرن.....
سه شنبه 13 تير 1391 - 22:53
a.ahooraei - دوسلدورف - آلمان
kurosh-alman/اگه وقت کردی دوست عزیز خودت واسمون ترجمش کن, قربونت!!!!!!!!!!!!
سه شنبه 13 تير 1391 - 23:51
a.ahooraei - دوسلدورف - آلمان
kurosh-alman/اگه وقت کردی دوست عزیز خودت واسمون ترجمش کن, قربونت!!!!!!!!!!!! یاد نامه یکی از نمایندگان شهرستان افتادم که به وزارت نوشته بود و بعد از اینکه خر و گوسفندها را با مردم دهات جمع و تفریق کرده بود, در آخر هم از وزارت تقاضای سمپاشی به مردم و از بین بردن آنها بجای آفتهای نباتی را کرده بود.
سه شنبه 13 تير 1391 - 23:56
