این مرد، ۲۲ سال در یک گودال تاریک زندگی می کرد!

به گزارش انتخاب به نقل از همشهری سرنخ،زندگی در یک گودال تنگ و تاریک حتی برای مدتی کوتاه شاید برای خیلی‌ها کابوسی مرگبار باشد اما جواد الشماری سال‌های زیادی در این شرایط سخت زندگی کرد تا بتواند از مرگ حتمی جان سالم به در ببرد. در حقیقت این مرد عراقی که در دوران حکومت صدام بر عراق به مرگ محکوم شده بود، برای نجات جان خودش تصمیم گرفت که به این گودال تاریک پناه ببرد و مدتی را در آنجا سپری کند.

 

غافل از اینکه این مدت کوتاه به 22 سال طولانی تبدیل شد تا اینکه بالاخره در سال 2003 و با سقوط رژیم صدام از این گودال خارج شد تا مثل بقیه مردم بدون‌ترس و هراس زندگی کند. با اینکه چیزی حدود 9 سال از آزادی الشماری می‌گذرد اما هنوز هم خیلی‌ها داستان زندگی شگفت‌انگیز او را برای هم تعریف می‌کنند و این مرد عراقی بین هموطنانش چهره شناخته شده و معروفی است.

پناهگاهی که جواد الشماری 22 سال در آن مخفی شده بود هنوز هم در نزدیکی خانه آنها دیده می‌شود؛ حفره‌ای با ابعاد یک متر و نیم در دو متر که او در تمام این سال‌ها روزگارش را در داخل این گودال تاریک با فرشی کهنه، اندک وسایلی برای پختن غذا، یک رادیو و یک جلد قرآن گذرانده است؛ روزهایی که فکر می‌کرد هیچ‌وقت به پایان نخواهند رسید.

 

صدور حکم مرگ


سال 1979 بود که این مرد عراقی به جرم عضویت در حزب الدعوه که یک سازمان اسلام‌گرای شیعه در عراق است و سال 1957 توسط شاگردان و پیروان محمدباقر صدر تاسیس شده بود به مرگ محکوم شد. همین موضوع باعث شد که جواد الشماری برای نجات جانش از دست نیروهای صدام ،فرار را بر قرار ترجیح بدهد.

تقریبا دو سال از فرار الشماری می‌گذشت، او مخفیانه از یک نقطه به نقطه دیگر می‌رفت اما از آنجا که هر لحظه خطر شناسایی و دستگیری‌اش وجود داشت به این فکر افتاد که برای همیشه خودش را در یک مکان امن و ناشناخته مخفی کند. در نتیجه به کمک مادرش شروع به حفر گودالی در نزدیکی خانه پدری‌اش کرد تا مدتی را در آنجا بگذراند غافل از اینکه این حفره تاریک برای دو دهه به خانه او تبدیل خواهد شد.در تمام این سال‌ها که رژیم صدام دست به جنایت‌های مختلف می‌زد، جواد الشماری در گودال زیرزمینی‌اش دعا می‌کرد که هر چه سریعتر عمر این رژیم به سر آید.

در این مدت برادر او هم به مرگ محکوم شد و بدون اینکه دیداری با جواد داشته باشد جانش را از دست داد. با این حال جواد مجبور بود که همچنان در این گودال بماند. مادر او یار و یاور همیشگی‌اش بود؛ کسی که هیچ‌وقت پسرش را تنها نگذاشت. مادر الشماری در این مدت همیشه مخفیانه برای او آب و غذا می‌آورد تا اینکه برای مدتی بیمار شد و دیگر قادر به انجام این کار نبود.

الشماری می‌دانست که اگر اتفاقی برای مادرش بیفتد این گودال به گور ابدی او تبدیل خواهد شد. با این حال کاری جز انتظار کشیدن از دستش برنمی‌آمد. شرایط الشماری در گودال بسیار بد بود، محیط آلوده گودال باعث شده بود تا او بیمار شود و بعد از چند سال به خاطر بیماری لثه تمام دندان‌هایش یکی پس از دیگری افتاد.

با این حال بیماری مادر او باعث شد که بقیه اعضای خانواده‌اش هم از راز این دو نفر با خبر شوند. به این ترتیب آنها مسوولیت رسیدگی به الشماری را در روزهای بیماری مادرش برعهده گرفتند، البته خانواده الشماری به‌ندرت به دیدنش می‌رفتند زیرا می‌ترسیدند توسط نیروهای عراقی دستگیر شوند. در این 22 سال، چند باری که الشماری از تنهایی خسته شده بود در نیمه‌های شب از پناهگاهش بیرون آمده و در همان نزدیکی چرخی زده بود اما خیلی زود از ترس اینکه مبادا دیده شود دوباره به گودال برگشته بود.

خروج از گودال

 


سال 2003 همزمان با سقوط رژیم عراق، سرانجام الشماری توانست برای نخستین بار از گودالی که 22 سال خانه‌اش بود خارج شود و رنگ آسمان را درحالی‌که خورشید درخشان در آن خودنمایی می کرد ببیند. الشماری هوا را با تمام وجود به داخل ریه‌هایش داد و باور نمی‌کرد که بار دیگر روی زمین قدم برمی‌دارد .

وقتی خبر داستان زندگی جواد الشماری در همه جا پیچید آژانس خبری آسوشیتدپرس با او به مصاحبه پرداخت و او درباره روزهای سختی که گذرانده بود گفت: «هیچ‌وقت باور نمی‌کردم که روزی بتوانم از پناهگاه نموری که در آن بودم بیرون بیایم و مثل همه، زندگی عادی داشته باشم. بعضی وقت‌ها فکر می‌کردم که مرده‌ام.

همه چیز در آنجا سیاه و تاریک بود. تنها چیزی که باعث شادی‌ام می‌شد عبادت بود. قرآن می‌خواندم و به اخبار گوش می‌کردم. برای اینکه بتوانم در آن حفره نفس بکشم مادرم یک لوله پلاستیکی از جایی که من بودم تا سطح زمین کشیده و سر آن را مخفی کرده بود و همین جریان هوای اندک باعث شد تا در تمام این سال‌ها زنده بمانم.»

در جست‌وجوی کار


اکنون الشماری در اواسط دهه 50 زندگی است. از 9 سال پیش که وی از پناهگاه بیرون آمد در تلاش است تا با پیدا کردن کاری بتواند امرار معاش کند. هرچند بعد از سرنگونی رژیم صدام دولت کنونی عراق همه زندانی‌های سیاسی آن دوران را مورد عفو قرار داد و حتی به آنها در پیدا کردن شغل مناسب کمک کرد اما الشماری مشمول هیچ یک از این شرایط نشد زیرا زندانی که وی در آن بود با دستان خودش برای خود ساخته بود. وی در این باره می‌گوید: «دولت عراق مرا یک زندانی سیاسی نمی‌داند و من باید ثابت کنم که یک زندانی سیاسی هستم. مادرم تنها فردی است که داستان زندگی مرا می‌داند و او هم که نمی‌تواند مدارک لازم را فراهم کند.»

رأی دهید
salomeh_f - ساکرامنتو - آمریکا
خدارو شکر که زن و بچه نداشت
شنبه 9 ارديبهشت 1391 - 02:55
Newton_the best - هانوفر - المان
یک انسان، یک انسان دیگر رو از زندگی‌ کردن محروم میکنه!!! یعنی‌ من حقم از تو بیشتره؟ کی‌ درست میگه؟ کی‌ حق داره؟ حقیقت کجاست؟ هر دوستی‌ که فهمید، به ما هم خبر بده. ممنون.
شنبه 9 ارديبهشت 1391 - 02:55
پروردگار - تهران - ایران
ما هم سی و سه ساله ته چاه زندگی می کنیم
شنبه 9 ارديبهشت 1391 - 06:01
papeh - بانه - ایران
مرد ۱۴۰۰ ساله ته چاه فراموش نشه.
شنبه 9 ارديبهشت 1391 - 07:55
Ahmad1345 - گوتنبرگ - سوئد
این دیکتاتورها مردم را به چه کارهایی‌ وادار میکنند! من کسی‌ را نمی‌شناسم که به این شکل زندگی‌ کند، ولی‌ دوستان و آشناهایی در ایران دارم که از محل زندگی‌ فرار کردند و الان چندین سال است که در مناطق دیگر کشور با مدارک جعلی زندگی‌ میکنند.
شنبه 9 ارديبهشت 1391 - 08:19
agha_ehsan - تهران - ایران
باید از امریکا بعنوان منجی تشکر کنه. خداییش اگه امریکا و دموکراسی غرب نبود خیلی از حکام دنیا ظلم رو در حق مردمشون به نهایت میرسوندن. همینجا تو ایرانمون به دادگاهها دستور دادن اگه صاحب کارخونه از کارگرای کارخونه شکایتی داشته باشه همیشه حق با کارگرهاس چون ممکنه تجمع کنن و بی بی سی آبروی مارو ببره!
شنبه 9 ارديبهشت 1391 - 08:57
seven11 - بوداپست - مجارستان
فکر کنم دیوانه باشه این هم شد زندگی؟ همیشه در ترس و عذاب.
شنبه 9 ارديبهشت 1391 - 11:15
massoudoslo - اسلو - نروژ
امریکا هر چه نکرد ولی عراق رو از دیوانه ها و ظالمین متوهم گرفت و داد دست مردم عراق !حالا اینبار بتونن کشورشون رو نگه دارن دیگه به غیرت و شعور خودشون بستگی داره . بیچاره ملت ایران و عراق .
شنبه 9 ارديبهشت 1391 - 15:26
Neda02 - اتاوا - کانادا
یعنی زنده بودن این‌قدر ارزش داره؟ زنده باشی که چه کنی؟‌ تو گودال دندونات بیفته؟ مریض بشی؟ بوی گند بگیری؟ ای بابا!
شنبه 9 ارديبهشت 1391 - 15:39
mostafa.h - تبریز - ایران
papeh - بانه - ایران / ببین رژیم جمهوری اسلامی سفاکه درست ! از دین استفاده ابزاری میکنه درست ! تشیع فعلی آمیخته به تحریفه درست ! . ولی به جان حضرت امیر قسم اجازه نخواهیم داد که کفاری مثل شما این مسائل رو بهانه کرده و به مقدسات توهین کنند حیف حیف .. حیف که زبان قاصر است
شنبه 9 ارديبهشت 1391 - 17:42
arashbehdin - اتلانتا - امریکا
زنده بودن برای هر کسی با ارزشمندین داشته است، انسان در هر حال و روزی دست به هرکاری میزند که زنده بماند. چگونه میتوان به کسی ایراد گرفت که چرا برای زنده ماندن تلاش کرده است؟!! آن جانی آدمکش صدام و ملاهای ستمگر چنان کاری با این مردم نگونبخت کرده اند که بسیاری شان سوار بر قایق های درب و داغان راهی اروپا و آسیا و استرالیا شده اند. مردم بسیاری در راه کشته شده و به هرخواری تن داده اند تا به کشورهای دیگر بروند. این بدبخت هرچه بوده در کشور خودش زیر زمین پنهان شده است. درود بر دلیری و بردباری اش.
شنبه 9 ارديبهشت 1391 - 20:21
kurosh15x - اراک - ایران
وقتی مبارزین یک مملکت اینطوری باشن ظهور دیکتاتورها خیلی طبیعیه. آزادی حق ملت ترسوها نیست
شنبه 9 ارديبهشت 1391 - 20:36
دنیای وحشی - تهران - ایران
شکم زنهایی که حـ... هایی مثل صدام و هیتلر و چنگیز و شبیه به آنهارا دررحم می پرورانند پاره شود و هرگزززززززز این شیاطین نتوانند پابه عرصه وجود بگذارند که درطول کوتاه یا بلند عمر نکبتشان باعث و بانی بدبختی دیگران شوند و حق نفس کشیدن درفضای باز و آزاد را از دیگران صلب کنند .آمین
یکشنبه 10 ارديبهشت 1391 - 06:46
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.