بازنده انتخابات جمهوری اسلامی کیست؟
امرور عملکرد مجلس ایران بخصوص در دو دوره اخیر که میدان برای اصولگرایان باز بوده و تصفیه های آنچنانی به دست شورای نگهبان صورت گرفته، نشان می دهد، مجلس تنها به یک عروسک خیمه شب بازی برای اثبات نظام تبدیل شده است. در واقع انتخابات، برای مسئولان جمهوری اسلامی از دو جهت اهمیت دارد؛ یکی اینکه به جهانیان نشان می دهند که ایران کشوری دموکراتیک است که در آن مردم افراد را انتخاب می کنند و دیگر آنکه با کشاندن مردم به عرصه، وجهه، مقبولیت و مشروعیتی برای خود فراهم می آورند.
هرچند همواره حضور مردم در انتخابات مجلس کمتر از از انتخابات ریاست جمهوری بوده، حضور اندک و یا تحریم انتخابات توسط آنان حداقل به جهانیان نشان خواهد داد که سران فعلی ایران در دل اکثر مردم جایی ندارند. می گویم به جهانیان، به این دلیل که سران ایران با استفاده از صدا و سیمای سرااسر دروغ خود، روزنامه هایی نظیر کیهان و خبرگزاری هایی چون فارس میزان حضور مردم را ـ همان مردمی که بود و نبودشان برای نظام یکسان است ـ در داخل وارونه جلوه خواهند داد، در این میان ستاد انتخابات نیز به یاری رسانه ها خواهد آمد و با تمدید ساعات رای گیری نشان خواهد داد که حضور مردم در پای صندوق های رای زیاد است، کاری که به تکرار در جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است. بنابراین از اکنون سران ایران خود را آماده می کنند تا روز دوازده اسفند را حماسه ای دیگر از حضور مردم بخوانند.
ناگفته پیداست که امروز بیشتر مردم ایران اعتماد خود را به نظام از دست داده اند، نظامی که آنها را وادار می کند تا به گزینه هایی رای دهند که خود از پیش در جلوی پای آنان قرار داده است. نظارت استصوابی شورای نگهبان، عملا باعث شده تا عده و گروهی خاص در چرخه انتخابات حضور داشته باشند، عده ای که فرمان پذیر باشند و به راحتی منافع موکلانشان یعنی مردم را فدای فرمان های سران جمهوری اسلامی ـ بخصوص رهبر ـ کنند.
سران ایران می دانند حذف رقیبان باعث دلسردی و حضور کمرنگ مردم در انتخابات می شود اما با این آگاهی همچنان بر یکدست کردن نامزدهای انتخاباتی به دست شورای نگهبان پای می فشارند. سیاست های سران جمهوری اسلامی نشان می دهد که برای آنها حضور مردم تنها جنبه تزیینی دارد بنابراین با قاطعیت به یکدست کردن نامزدهای انتخاباتی می پردازند زیرا می دانند با این یکدست سازی، به رغم حضور کمرنگ مردم، در پایان برنده بازی آنها خواهند بود. آنها می دانند به تبع یکدست کردن نامزدها، مردم رای دهنده نیز یکدست می شوند و همان گروه اقلیت طرفدار نظام در پای صندق ها حاضر می شوند و این همه به تشکیل مجلسی یکدست و فرمانبردار خواهد انجامید.
در این میان آنچه اهمیت دارد تنها برگزاری انتخابات است تنها انتخابات!
زیرا چنانکه گفتیم سران ایران به وسیله رسانه های دروغ پرداز داخلی می توانند حضور اندک مردم را وارونه جلوه دهند و از آن استفاده های تبلیغاتی کنند.
جمهوری اسلامی می داند امروز زیر فشار تحریم ها در چه دورانی بسر می برد، بنابراین در عرصه داخل نمی تواند خطر کند و برای خود مشکل بیافریند. مجلس دردسر ساز باعث می شود بخش عمده ای از نیرو و تمرکز نظام صرف داخل گردد که در شرایط کنونی چنین کاری نمی تواند به صرفه باشد. مجلس دردسرساز مردم مخالف را می تواند به خیابان ها بکشاند همانطور که مجلس فرمانبردار بسیجیان را به خیابان می کشاند و از دیوار سفارت کشوری بالا می برد. افزون بر همه اینها سیاست سران ایران به سمت و سویی می رود که به تدریج همه چیز زیر نظر رهبر ایران قرار بگیرد و نظام ریاستی به نظام پارلمانی تبدیل گردد در چنین شرایطی مجلس باید فرمان پذیر باشد.
چنانکه می دانیم رهبر ایران در مواقعی که تشخیص می دهد مجلس به راه ناصوابی می رود، می تواند از قدرتی به نام فرمان حکومتی استفاده کند، اما استفاده بیش از اندازه از این قدرت نیز نمی تواند به صلاح او باشد زیرا چهره واقعی اش را از سایه بیرون آورده و عریان تر می سازد و در آن هنگام کاری از همان رسانه های دروغ پرداز نیز برای رفع و رجوع مسئله بر نمی آید. با همه این دسته بندی ها و تحلیل ها، جمهوری اسلامی ترجیح می دهد با تحمیل هزینه های بسیار به مردم، نظام انتخابات البته از نوع فرمایشی آن را حفظ کند.
آنچه در نگاه جمهوری اسلامی اهمیت دارد وجود ابزاری به نام انتخابات، و حضور طرفداران نظام در آن است باقی ماجرا نیز به دست رسانه های وابسته و دروغ پرداز حل و فصل خواهد شد. سران ایران بهتر از هر کسی می دانند مردم دیگر نسبت به این نظام فاسد دلبستگی ندارند، نظامی که در آن آزادی کالایی بی ارزش است و برابری افراد بی معنی. نظامی که به جای توجه به مردم کشور خود اولویت را به دیگرانی در سوریه، فلسطین ونزوئلا و ...می دهد.
سران ایران می دانند در صورت شرکت مردم در انتخابات، در دنیا از آن به عنوان وسیله ای برای مقبولیت خود بهره خواهند جست و اگر انتخابات را تحریم کنند باز گروه اقلیتی را خواهند داشت که در انتخابات حاضر شده و به کسانی رای می دهند که فرمان پذیرند بنابراین در هر صورت برنده بازی آنها خواهند بود. آنها انتخابات مجلس را گرم می خواهند نه از آن رو که مردم کسانی را که می خواهند به مجلس بفرستند، بل تنها به آن دلیل که برای خود وجاهت بتراشند. به همین دلیل تحریم چنین انتخاباتی از ضروریات می شود. وقتی پیش از مردم شورای نگهبان نامزدها را انتخاب و هر که را نپسندد به بهانه های واهی رد می کند، دیگر بهانه ای برای حضور در پای صندوق های رای نمی ماند. عدم حضور مردم در انتخابات، همراه با تحریم های جهانی، جمهوری اسلامی را منزوی تر می سازد. تحریم انتخابات، همان راهپیمایی سکوت مردم است که سران ایران مجوز آن را صادر نکردند. صدای اعتراض مردم به کسانی است که هیچ حقی برایشان قائل نیستند و دائم به شعور و آگاهیشان توهین می کنند. بادی است که بر اندام جمهوری اسلامی رعشه می اندازد و خواب را از چشمانش می گیرد. بی اعتنایی به کسانی که هیچ اعتباری برای مردم قائل نیستند، تحریم بزرگی است که هزینه ای را بر دوش مردم نمی گذارد. دوازده اسفند می تواند به یک روز به یاد ماندنی در تقویم مردم ایران و نه جمهوری اسلامی تبدیل شود، روزی که برنده آن سران حکومت نیستند، اگر همه با یکدیگر پیوسته باشند.
بهروز بهبودی
contact@bbehbudi.com