ناگفته های تکان دهنده از فاجعه کشته شدن مسافران اتوبوس دریایی


روزنامه خراسان نوشت:


4روز از حادثه غرق شدن اتوبوس دریایی در آب های هرمزگان گذشت و روز دوشنبه اجساد قربانیان این فاجعه به شهرستان های مشهد، بیرجند و اصفهان انتقال داده شد. در روز دوشنبه بازماندگان 14قربانی مشهدی این حادثه به استقبال پیکر عزیزان خود رفتند، تعدادی از جان باختگان دیروز تشییع و به خاک سپرده شدند، اجساد 2نفر به بیرجند انتقال داده شد و جسد یک زن که اهل اصفهان بود نیز به این شهرستان انتقال داده شد.

امروز نیز قرار است پیکر بقیه قربانیان در مشهد تشییع و به خاک سپرده شود. جسد آخرین قربانی حادثه به نام مهندس پیرعطا از کارکنان شرکت ایران خودرو نیز صبح دیروز توسط بالگردهای امداد و نجات سازمان بنادر در هرمزگان از آب کشف شد درحالی که بازماندگان این حادثه سرگرم امور کفن و دفن عزیزان خود هستند، اظهارنظرهای مسئولان در رده های مختلف درباره چگونگی وقوع این حادثه نیز همچنان ادامه دارد. اظهارنظرهایی از قبیل این که «ترس مسافران موجب شد که آن ها در آب غرق شوند» توفانی بودن دریا و «تعطیل بودن اسکله» و همچنین اظهاراتی در زمینه بسیج شدن تمامی امکانات به منظور نجات مسافران اتوبوس دریایی از این دسته است برای روشن شدن ابهامات در این زمینه دیروز با چند تن از بازماندگان و مسافران این شناور گفت وگو کردیم و از آن ها شرح ماجرا را پرسیدم، ابتدا این اظهارات را باهم مرور می کنیم، سپس نقطه نظرات مسئولان مربوطه در هرمزگان و سازمان بنادر را می آوریم و آن گاه قضاوت درباره ماجرا را به افکار عمومی می سپاریم.


شناور بنزین تمام کرد
مرادیان ازمسافران این اتوبوس دریایی است که در این حادثه همسر خود را از دست داده است. او درباره ماجرا گفت: ما یک گروه دوستانه 20نفری و اغلبمان بازنشسته فرهنگی بودیم. ما گاهی اوقات با یکدیگر به تورهای تفریحی می رفتیم. چند روز قبل از سفر اخیر، از طریق یکی از دوستان گروه مان یک شناور را به طور دربستی رزرو کردیم تا در بندر عباس مشکلی از این بابت نداشته باشیم.ساعت 8.30 روز شنبه از اسکله شهید حقانی می خواستیم سوار این شناور بشویم اسکله اصلا تعطیل نبود، موقعی که می خواستیم سوار شویم ناخداهای چند شناور دیگر به شناور ما اعتراض کردند که نوبت ماست و چرا آن شناور مسافر می زند که گفته شد از قبل این شناور رزرو شده است. هوا آفتابی بود و دریا هم توفانی نبود شناور ما را به اسکله هرمز برد، آن جا رفتیم داخل جزیره و به ناخدا و همراهش گفتیم ساعت 4بعدازظهر دنبالمان بیاید. ساعت 4.30 به اسکله هرمز برگشتیم، اسکله باز بود و سوار شدیم کسی هم مانع سوارشدنمان نشد و نگفت دریا توفانی است. حتی یک زن و مرد دیگر نیز که قرار بود با شناورهای بعدی بیایند به دلیل این که عجله داشتند درخواست کردند که با شناور ما بیایند که ناخدا گفت ظرفیت تکمیل است. کمی که از هرمز دور شدیم موج های سنگین به بدنه شناور می زد، به ناخدا گفتیم اگر خطرناک است برگردد ما می رویم هرمز و آن جا کمپ می زنیم که گفت: نه هیچ مشکلی وجود ندارد. یک مقدار از راه که آمدیم دیدیم شناور متوقف شد، ناخدا با عجله به سمت مسافران آمد و دودستی زد به سرش و گفت: بدبخت و بیچاره شدیم، بنزین تمام کردم. بی سیم نداشت، با تلفن همراه با اسکله تماس می گرفت و تلفن هم درست خط نمی داد. آقای پرتویی از همسفرانمان با همراه خودش به راننده اتوبوسی که ما را به بندر آورده بود تماس گرفت و کمک خواست. ناخدا نیز سرانجام پس از 20دقیقه موفق به تماس شد و 45دقیقه بعد یک شناور بزرگ امداد و نجات به نزدیک ما آمد، هوا تاریک شده بود، با چراغ قوه تلفن همراهمان علامت دادیم تا ما را پیدا کرد. وقتی رسید یکی دوبار نزدیک شناور ما شد تا پهلو بگیرد ولی محکم به شناور ما کوبید وقتی دید نمی تواند کنار ما متوقف شود تا ما را منتقل کند اندکی از شناور فاصله گرفت، لنگرش را به سمت ما پرتاب کرد در همین هنگام دو قایق عبوری هم آمدند، بنزین خواستیم گفتند بنزین نداریم آنها هم لنگری را پرتاب کردند و قرار شد با دو لنگر شناور را نگه دارند، وقتی شناور امداد طناب لنگر را پرتاب کرد، طناب به شناور ما نرسید، ناخدای قایق عبوری طناب را به شناور ما رساند و ناخدا آن را به جلوی شناور بست، قایق های کوچک رفتند، پس از بکسل کردن و طی مسافتی 60متری ناگهان همگی مسافران فریاد زدند که آب داخل شناور آمده است و همه تا زانو به زیر آب فرو رفته اند.ناخدا آمد صحنه را دید. در همان دقایق اولیه «نظم آرا» یکی از همراهان مان وقتی کشتی امدادی نزدیک ما شد خود را پرت کرد و نرده های کشتی نجات را گرفت و نجات پیدا کرد. وقتی آب به داخل شناور نفوذ کرد ناگهان دیدم عقب آن داخل آب رفت من جلوی شناور بودم خودم را داخل آب انداختم و طناب را گرفتم و خود را به شناور امداد رساندم، آقای پرتویی نیز خودش را پرت کرد ولی طناب را نتوانست بگیرد و غرق شد، یک جوان 17ساله هم بود که با پدر و مادر و خاله هایش آمده بودند، او نیز خود را داخل آب پرت کرد من به او کمک کردم و او نیز نجات یافت در داخل شناور امدادی این جوان که صحنه غرق شدن پدر و مادرش و خاله هایش را می دید بسیار بی تابی می کرد که خدمه این شناور به او گفت چرا این قدر سروصدا می کنی ما برای شما این جا آمدیم، من دو سه ماه است حقوق نگرفته ام و دیگری هم گفت من به خاطر شما دستم شکست و ... ناخدای کشتی نیز مرتب با ساحل تماس می گرفت و می گفت مصدوم دارم من هم به ساحل بیایم یا نه که پاسخ شنید همان جا بمان، ناخدا می گفت شناور من 4.5میلیارد تومان قیمت دارد و اگر غرق بشود بدبخت می شوم. لحظه های تلخی بود آب در عرض کمتر از 10دقیقه تمام شناور را فراگرفت و شناور به طور کامل زیر آب رفت و در واقع باید بگویم که ضربه های شناور امداد نجات باعث سوراخ شدن شناور ما شد. ضمن این که شناور ما نیز بسیار فرسوده بود و هیچ امکاناتی نداشت. جلیقه های نجات هم به تعداد کافی نبود و 5جلیقه کم بود و بیشتر جلیقه ها نیز فرسوده و پاره بودند. ما 4نفر را که نجات پیدا کردیم به بیمارستان بردند و در آن جا استاندار و فرمانده سپاه به عیادت مان آمدند در بیمارستان مطلع شدیم که دنبال جنازه ها می گردند ولی آن روز کسی را پیدا نکردند تا روز بعد که اغلب اجساد را از آب بیرون کشیدند.


شناور امدادی موجب غرق شدن اتوبوس دریایی شد
محمد نظم آرا دبیر بازنشسته آموزش و پرورش و از مسافران اتوبوس دریایی هم گفت: در هر دو اسکله هرمز و شهید حقانی بندرعباس مسافران سوار قایق ها می شدند کسی هم ممانعت نمی کرد و کسی هم اطلاع رسانی نکرده بود که شرایط جوی بد است. حدود 500نفر در اسکله حقانی در صف بلیت و سوارشدن به شناورها بودند و حتی به ما اعتراض می کردند که چرا بدون نوبت سوار می شوید که ما گفتیم از قبل شناور را رزرو کرده بودیم، همین که از هرمز به راه افتادیم شاهد امواج متلاطم دریا بودیم. احساس بدی داشتیم به ناخدا گفتیم برگرد و ما را به هرمز ببر گفت: چیزی نیست از این شرایط بدتر هم من رفتم. 11مایل از هرمز دور شدیم ناگهان شناور متوقف شد. ناخدا دودستی بر سرش کوبید و گفت: بدبخت و بیچاره شدیم، بنزین تمام کردم. موج به شدت به شناور می کوبید. ناخدا بی سیم نداشت و برای 22نفر هم 15جلیقه بود که ما درخواست کردیم جلیقه ها را بدهد بپوشیم. جلیقه ها پاره و غیراستاندارد بود و زیپ های شان بسته نمی شد، برخی زنان نتوانستند جلیقه به تن کنند و مردان نیز جلیقه هایشان پاره بود. ناخدا با تلفن همراه پس از 20دقیقه تلاش به ساحل خبرداد و بعد از 45دقیقه کشتی نجات رسید، زنان وحشت کرده بودند و دعا می خواندند و گریه می کردند، شناور امدادی نزدیک ما شد تا بلکه درکنار ما متوقف شود اما موج های بلند اجازه نداد و دوبار شناور نجات محکم به شناور ما کوبید. در این هنگام بود که زن ها اعلام کردند عقب شناور پرآب شده که ناخدا گفت چیزی نیست آب قسمت موتور خانه است. یدکش که دید نمی تواند نزدیک ما بیاید طناب را انداخت و ناخدا سرطناب را به جلوی کشتی کشید تا آن را بکسل کند، 50متر که بکسل کرد همه نفس را حتی کشیدیم و خدا را شکر کردیم اما ناگهان زنان فریاد کشیدند تا زانو زیر آب رفته ایم که در این هنگام ناخدا با دیدن صحنه وحشت کرد و گفت: بدبخت شدم شناورم از بین رفت، سریع به کشتی نجات با فریاد اطلاع دادیم که متوقف شود، او متوقف شد که ناگهان دیدیم شناور از قسمت عقب به زیر آب رفت، درهای آن بسته شد و همه در داخل شناور محبوس شدند، گویا ضربه های اولیه شناور امدادی موجب شکسته شدن بدنه شناور ما شده بود من و چند نفر دیگر با همان طنابی که شناور را بکسل کرده بود پس از گرفتن طناب خود را به شناور امدادی رساندیم و به سختی نجات پیدا کردیم، کارکنان کشتی امدادی فقط 3نفر بودند که یکی شان دستش شکست، جرثقیل شناور امدادی کار نمی کرد. ارتفاع آن شناور 3متر و ارتفاع شناو ما 1.5 متر بود و حتی ورود به داخل شناور امدادی هم مشکل بود، به هر زحمتی بود خودمان را نجات دادیم و ساعت 11شب ما را به ساحل رساندند، این درحالی بود که نه قایق های عبوری توانستند به ما کمک کنند و نه نیروی امداد هوایی رسید فقط پس از غرق شدن شناور شناور نجات دیگری به همراه غواصان رسیدند که آن ها هم نتوانستند کسی را نجات بدهند یا جنازه ای را پیدا کنند. آنها هم بازگشتند تا روز بعد که عملیات پیدا کردن اجساد آغاز شد.


نه اسکله تعطیل بود و نه دریا توفانی
خانم بهادری نیز از جمله سرنشینان دیگر این شناور بود که متاسفانه دختر و همسرش را در این حادثه از دست داد. او نیز ماجرا را این گونه بازگو کرد:هنگامی که از اسکله حقانی سوار شدیم نه اسکله تعطیل بود و نه اعلام شده بود که دریا توفانی است. به جزیره هرمز رفتیم در بازگشت اندکی که از اسکله جزیره هرمز دور شدیم موج دریا زیاد شد ولی دریا توفانی نبود. یکی دو نفر از همراهانمان به ناخدا گفتند اگر وضعیت دریا مناسب نیست برگردد به هرمز که ما آن جا کمپ بزنیم، ناخدا گفت مشکلی نیست و شما را به بندرعباس می رسانیم. ناخدا با سرعت حرکت می کرد. همین موضوع باعث شد بسیاری از مسافران دچار تهوع و سرگیجه شوند. من حالم بد شده بود و روی عرشه حضور داشتم پس از نیم ساعت از شروع حرکت ناگهان شناور متوقف شد. ناخدا خیلی مضطرب به طرف مسافران آمد و گفت: بنزین تمام کردیم، خاک بر سرمان شد، بدبخت شدیم. می خواست شماره بگیرد و با اسکله تماس بگیرد ولی موفق نمی شد. دقایقی بعد دو قایق عبوری که مسافر داشتند نزدیکمان آمدند، ناخدا از آن ها بنزین خواست ولی گفتند بنزین نداریم. آن ها لنگر خود را پرتاب کردند تا ما را نجات دهند، 45 دقیقه بعد از توقف شناور هم شناور امدادی رسید. این شناور خیلی دیر آمدو...


مسئولان چه می گویند
در حالی که بازماندگان این حادثه از باز بودن اسکله و ممانعت نکردن از سفر دریایی در آن روز صحبت می کنند و از امدادرسانی کند و غیراصولی می گویند، مسئولان استان هرمزگان نیز پس از حادثه حرف های دیگری زدند. مدیر کل بنادر و دریانوردی استان هرمزگان نیز علت غرق شدن این اتوبوس دریایی را تردد غیرمجاز آن با وجود هشدارهای مسئولان اسکله هرمز به علت توفانی بودن دریا اعلام کرد. وی درباره امدادرسانی به شناور حادثه دیده نیز گفت: شناورهای عبوری در آن زمان قادر به کمک به این اتوبوس دریایی نبودند، چرا که در صورت نزدیک شدن به این شناور امکان غرق آن ها نیز وجود داشت.درباره ممنوعیت تردد در اسکله هرمز نیز خلاف اظهارات بازماندگان حادثه، مدیر کل بنادر هرمزگان گفته است که این اسکله هشدارهای لازم را درباره توفانی بودن دریا داده بود. اما معاون امور دریایی سازمان بنادر و دریانوردی علت حادثه را ترس مسافران از پریدن به آب ذکر کرد و گفت: در حالی که اتوبوس دریایی به تدریج از سمت پاشنه در حال غرق شدن بود مسافران به دلیل هراس از آب خود را به آب نینداختند. او اضافه کرد 10 نفر از مسافرانی که درون اتوبوس دریایی غرق شدند همان هایی بودند که به دلیل ترس از آب خود را به دریا پرت نکرده بودند.او همچنین اضافه کرد که از هیچ تلاشی برای نجات مسافران دریغ نشده است و از ساعتی که بالگردها می توانستند به دلیل مساعد بودن هوا پرواز انجام دهند 2 فروند بالگرد امداد و نجات وارد عملیات شد و یک بالگرد نیز قرار بود برای نجات سرنشینان از کیش اعزام شود اما فرودگاه کیش به دلیل نامساعد بودن آب و هوا مانع پرواز بالگرد شده است. اظهارات این مسئول نیز در حالی بیان می شود که در اظهارات بازماندگان این حادثه اصلا به پرواز بالگرد امدادی اشاره نشده است.معاون سازمان بنادر و دریانوردی گفته است به دلیل نامساعد بودن آب و هوا اجازه حرکت شناورها صادر نشده بود و این اتوبوس دریایی نیز نباید اقدام به سوار کردن مسافر از هرمز می کرد. ایزدیان افزود: نیروهای ما در راستای امداد و نجات به بهترین وجه عمل کردند اما سوال اصلی این جاست که به چه دلیل مسئولان ذی ربط شناورها در اسکله هرمز اجازه دادند که این شناور حرکت کند در حالی که از بندرعباس نیز اعلام شده بود که در آن روز تمامی ترددها باید تعطیل شود. این اظهارات در حالی بیان می شود که بازماندگان حادثه از فعالیت اسکله ها و جلوگیری نکردن از تردد مسافران و سوار شدن آن ها به شناور در هر دو اسکله هرمز و حقانی می گویند و درباره امدادرسانی نیز مسافران شناور حادثه دیده شناور امداد و نجات را عامل غرق شدن اتوبوس دریایی ذکر کردند.

رأی دهید
golly47 - فرانکفورت - المان
((۳۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ دزدی چی‌ شد)) وقتی‌ رژیم دزد باشه بهتر از این نمی‌شه !!!وقتی‌ رژیم بیسواد باشه بهتر از این نمی‌شه !!! وقتی‌ رژیم با اسلحه دین پایین تنه بر مردم حکومت کند بهتر از این نمی‌شه
‌پنجشنبه 6 بهمن 1390 - 08:10
sasan83 - شیراز - ایران
آره، ممکن هشدار داده باشن، اما احتمالا میکریفن خراب بوده طرف فکر کرده همه شنیدن، مثل سگ دروغ میگن آشغالها، طویله تر از این اداره‌های ایران توی دنیا نیست. از بی‌ قانونی و بی‌ درو پیکر بودن. آره، وقتی‌ مدیرکل یه یابویی به نام خآمنه ای‌ باشه دیگه تویه زیر دست اون میخوای چه خری باشی‌، مردم بی‌چاره رو به کشتن میدن، بعد کت و شلوار میپوشن میان جلو دوربین با کلمه‌ها بازی می‌کنن، تا بگن ما آدمهای درستی‌ هستیم. مرگ بر جمهوری اسلامی، ننگ بر تو چلاق.
‌پنجشنبه 6 بهمن 1390 - 09:02
yasi_tanha - تهران - ایران
تو این مملکت جون آدمیزاد اصلا" ارزشی نداره ! یک کشور بی قانون و بی در و پیکر !
‌پنجشنبه 6 بهمن 1390 - 10:05
mobareze khamoosh - پردیس - ایران
خیلی‌ دردناک بود،خیلی‌ ...
‌پنجشنبه 6 بهمن 1390 - 10:28
Mehrdadpars - دوسلدورف - آلمان
وافعأ که با خواندن چنین مطالبی میشه به وضوح دید که فقر و نداشتن امکانات و نداشتن تخصص و بی مسولیتی افراد در یک مملکت بی در و پیکر که فقط رهبرانش و مدیرانش به فکر پر کردن جیبهایشان هستند چه قدر جان انسانها بی ارزش است . یکی بخاطر معاش زندگی با یک قایق فکسنی بدون بنزین با وجود طوفان اینهمه انسان را به وسط دریا میبره و خود امدادگرها ضربه نهایی را میزنند . با این وضعیت اسفناک و فاجعه بار خیلی جالبه که برای آمریکا چه خط و نشونهایی میکشند .
‌پنجشنبه 6 بهمن 1390 - 09:54
milad bandar - بندرعباس - ایران
اینجا ایرانه...تنها چیزی که ارزش نداره جون آدماست
‌پنجشنبه 6 بهمن 1390 - 10:41
nimzy - دوبی - امارات متحده عربی‌
تا زمانی‌ که مردم خودشون قبول کردن که در حد گوسفند هستن و دولت و مسئولان هر طور که دلشون می‌خواد با این ملت رفتار می‌کنن لیاقتشون همینیست که هست.. بیله دیگ بیله چغندر...
‌پنجشنبه 6 بهمن 1390 - 11:12
nimzy - دوبی - امارات متحده عربی‌
به این کلاه بردار‌ها باید جایزه داد چون باعث میشن که حماقته ملت رو بهشون ثابت کنن...
‌پنجشنبه 6 بهمن 1390 - 11:23
yasi_tanha - تهران - ایران
اون از پلیسمون که تا میبینیمش باید فرار کنیم، اینم از کشتی امداد و نجات؛ بیشتر به درد نجات آدم از این دنیا به اون دنیا میخوره!
‌پنجشنبه 6 بهمن 1390 - 11:45
iranbedooneakhoond - آزاد - ایران
واقعا لعنت به آخوند مفت خور که ایران رو به این روز انداخته!
‌پنجشنبه 6 بهمن 1390 - 19:53
juwan 2000 - روتردام - هلند
دوبی - امارات متحده عربی‌ :درست است و من هم موفقم , زمانی‌ که مردم خودشون قبول کردن که در حد ..... هستن و دولت و مسئولان هر طور که دلشون می‌خواد با این ملت رفتار می‌کنن لیاقتشون همینیست که هست..
‌پنجشنبه 6 بهمن 1390 - 16:25
shahrooz93 - دبی - امارات
واقعا دلخراش بود. در ادامهٔ فرموده‌های nimzy - دوبی - امارات متحده عربی‌. بگم که مردم ایران اگر بلایی سرشان می‌آید حقشان است. زیرا خودشان نمی‌خواهند از دست این حکومت خلاص شوند. انگار برای ابراز ناراحتی از حکومت فقط باید در خیابان آشوب کنند و تخریب اموال کنند. من چندی پیش برای گرفتن کارت معافیت سربازی به ایران آمدم و واقعا از این همه عوضی بازی مسولان نظام وظیفه و حماقت مردم به ستوه آمدم. مردم خودشان تنبل هستند و می‌گویند: «با اعتراض ما که چیزی حل نمی‌شه! مردم همگی باید تلاش کنند.» خوب شمایی که این حرف را می‌زنی می‌دانی که اکثر مردم ایران اینگونه مثل تو فکر می‌کنند؟ پس هرچه بلا سرت بیاید سزاوارش هستی. تغییر از خودت شروع میشه. اگر خودت تغییر نکنی پس به فکر نتیجهٔ دلخواهت نباش.
جمعه 7 بهمن 1390 - 18:01
titan - ایران - ایران
علی اکبر صفایی مدیرکل معزز اداره کل بنادر و دریاوردی استان هرمزگان (بنادر رجائی و باهنر بزرگترین بنادر کشور و گلوگاه اقتصاد ایران هستند) حدودا 40 ساله است ایشان در حدود 10 سال قبل با مدرک فوق دیپلم غیر تخصصی وارد سازمان شد پس از دریافت مدرک لیسانس در کمال تعجب با سن پایین و در حضور افراد واجد شرایط زیاد از طرف سازمان جهت دوره کارشناسی ارشد مرتبط به مالمو سوئد فرستاده شد پس از بازگشت و اتقال به تهران باز در میان شگفتی تمام به عنوان مدیر مهمترین گذرگاه اقتصاد ایران به بندرعباس بازگشت . پیشرفت سریع و عجیب با این سن کم و مدرک غیر مرتبط در یک سازمان کاملا تخصصی تنها یک دلیل داشت پدر ایشان از اخوندهای ذی نفوذ در کازرون و شیراز است گرچه در ایران حضور افراد سیاسی در پستهای تخصصی چندان عجیب نیست.
شنبه 8 بهمن 1390 - 03:47
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.
  • کپسول بتنی تنها راه مجاز ورود زنان به ورزشگاه‌ از نظر علم الهدی؛ خب، مستقیم بگویید راه نمی‌دهیم!
  • نتانیاهو قرارداد ۳۵ میلیارد دلاری صادرات گاز به مصر را تأیید کرد
  • گروگان‌گیری مجدد سپاه برای مبادله زندانی؛ این بار دو شهروند کره جنوبی در ازای دونده‌های متجاوز
  • پوتین: در صورت توقف روند صلح اراضی بیشتری در اوکراین تصرف می‌کنیم
  • دانشمند هسته‌ای حامی اسرائیل چگونه کشته شد؟ تل‌آویو به دنبال ردپای تهران در قتل مشکوک ماساچوست
  • بی‌خبری از وضعیت ده‌ها معترض مشهدی؛ «گفت آن‌قدر کتک می‌خورند تا پهلوی را فراموش کنند»
  • عکس جنجالی «چشم‌بادامی» دختر شایسته فنلاند، طوفانی از اتهام نژادپرستی به‌پا کرد
  • لحظه وحشت در مغازه؛ دفاع جانانه کاسب با «بیل» در برابر اوباشی که قصد داشت او را زنده زنده بسوزاند!
  • سرقت اعضای بدن در دانشگاه هاروارد آمریکا؛ مسئول سردخانه به ۸ سال زندان محکوم شد
  • «دشمن نقره‌ای در آشپزخانه؛ حقایق تکان‌دهنده درباره خطرات فویل آلومینیوم که کسی به شما نمی‌گوید!»