یک روز با ننه صنوبر نقاش

پیرزن نقش عشق می‌کشد برصفحه روزگار...
ننه صنوبر هر روز بساط نقاشی های کودکانه‌اش را در محله یافت آباد تهران پهن می‌کند تا روزگارش بگذرد. می‌گوید هرچه به ذهنم می رسد می‌کشم. مردم وقتی می بینند این نقاشی را یک پیرزن کشیده دوست دارند و می خرند...



نرسیده به محله یافت آباد در محله امامزاده حسن پیرزنی می نشیند که بساط نقاشی های کودکانه اش اولین نکته ای است که نظر هر رهگذر را جذب می کند.

ننه صنوبر را همه اهالی یافت آباد تهران می شناسند از راننده تاکسی گرفته تا رهگذرانی که هر روز چشمشان به پیرزن کوتاه قامتی می افتد که صدایی رسا و عصایی بلند دارد.

چند سال پیش وقتی بساط نقاشی برادرزاده اش در حیاط خانه پهن بود، برگی از درخت روی صفحه کاغذ افتاد. ننه صنوبر آن برگ و مداد را در دستش نگه داشت و دور تا دور برگ را روی صفحه سفید کاغذ کشید. نقاشی شبیه برگ شد آن وقت با مداد سبز آن را رنگ کرد. درست همین لحظه بود که ننه صنوبر فکر کرد می تواند نقاشی کند.

صنوبر مهدور به خبرنگار مهر می گوید:" چه کسی فکر می کرد در این سن نقاش شوم!"
الا پنج سال است که کاغذ و مداد رنگی می خرد و هر چه که به فکرش برسد را روی کاغذ می کشد. از برگ درخت تا لاله های عکس نصب شده در میدان هفت تیر و میوه های انار، گلابی و سیب.

از مداد شمعی گرفته تا ماژیک رنگی را خودش می خرد و گاهی نوه ها به او مدادی می دهند. خانه او پر است از کاغذ و مداد.

چند وقت پیش از یک فروشنده دوره گرد، چند تا قالب میوه خرید تا آنها را روی صفحه بگذارد و دورش را خط بکشد و یک میوه با خطوط صاف در سینی کاغذ بگذارد.

روی همه شکل هایی که کشیده را رنگ می کند اما رنگ ها از خطوط خارج می شوند. می گوید که رنگ زدن داخل خط ها حوصله می خواهد اما من پیرزن هستم و نمی توانم روی نقاشی هایم دقیق شوم!

ننه صنوبر می گوید: "هر چه به ذهنم می رسد می کشم. مردم وقتی می بینند این نقاشی را یک پیرزن کشیده دوست دارند و می خرند. اما کسانی که سواد دارند این نقاشی ها را در نمایشگاه می گذارند. اگر کسی بگوید چند تومان می فروشی می گویم هر چقدر دوست دارید بدهید و حتما امضایش می کنم چون نقاشان بزرگ هم امضا دارند!"

شوهر ننه صنوبر اهل گرجستان بود ولی خودش از ایلیاتی های بختیاری منطقه الیگودرز استان مرکزی است. حدود 40 سال پیش به تهران آمدند و از همان ابتدا هر دو برای اینکه بتوانند خرج زندگیشان را تامین کنند در کوره های آجر پزی کار کردند هنوز زمختی حاصل از جا به جایی آجرهای داغ روی دستان ننه صنوبر مانده و او را در برابر مشکلات زندگی سخت و محکم کرده است.

هنوز هم رد آجرهای کوره پز خانه "خط ری" روی دستان پینه بسته اش او را به یاد شوهرش می اندازد که اجازه نمی داد کار کند ولی ننه صنوبر زنی نبود که بنشیند در خانه و منتطر نان شب شوهرش باشد پس پا به پای او کار کرد از همان جوانی تا الان که با پنج پسرانش در شهر زندگی می کند.

با این حال هنوز داغ از دست دادن شوهرش بعد از سی سال و دخترش که 50 ساله بود روی دلش هست.

ننه صنوبر می گوید:" مدتهاست که مستاجرم و دلم می خواهد خانه ای برای خودم داشته باشم تا در این چند روز باقی مانده از عمرم نگران جور کردن اجاره خانه نباشم. چون تنها هستم و حاضر نیستم شب در خانه ای غیر از خانه خودم بمانم. هیچ جا خانه آدم نمی شود حتی خانه پسر آدم. هر چه قدر که عروس هوای مادر شوهرش را داشته باشد."

پیرزن صاحبخانه ننه صنوبر هم می گوید که " او تا صبح بیدار است و به همین دلیل این ماه 60 هزار تومان پول برق آمده است. به من چند بار گفته که اگه شبها خوابت نمی بره بیا پایین نقاشی یادت بدهم اما من یاد نمی گیرم آخر چه کسی در سن پیری نقاشی می کند. دلش خوش است و با اینکه نزدیک به 70 سال دارد اما از من که 10 سال از او کوچکترم قوی تر و فرزتر است."

ننه صنوبر دفتر مشقی دارد که بعضی از حرفها را روی آن نوشته و تکرار کرده. با عصایش که حل کننده مشکل قامت کوتاهش است دفترش را از بالای کمد پایین می آورد و می گوید که از روی دفتر پسرها یا نوه ها دیدم و نوشتم و الان فقط بلدم بنویسم" ح... خ... ر... ز... آ... ب... ت... چ".

رأی دهید
romano - تهران - ایران
نمی‌دونم این حشمت ضرغامی سکس اپیل مارلونبراندو رو تو جوونیها تو چشمهاش برای خانومها داره! والیبالش که دیگه یکچیز دیگس ها می‌خوای رئیس جمهور بشی معجزه هزاره سوم بعدی؟ آخه من موندم کجات شبیه بچه‌های خوشتیپ والیباله؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یکشنبه 6 آذر 1390 - 06:59
lord.araz - استكهلم - سوئد
زنده باد
یکشنبه 6 آذر 1390 - 07:42
soheyli_setareh - تهران - ایران
نازی - تصمیم گرفتم با همسرم بریم و پیداش کنیم و از نزدیک ببینیمش و اگه کاری از دستم بر اومد واسش انجام بدم
یکشنبه 6 آذر 1390 - 08:10
golly47 - فوكشتاد - المان
حالا یک آمریکایی‌ همین وضع را داشت یا میخوابه دست‌و پاش را دراز می‌کنه میمیره یا اینکه خانه باز میکرد
یکشنبه 6 آذر 1390 - 09:35
*Fanoos* - ايران - ايران
آخی....چه پیرزن ماهیه ایشالا سلامت باشه خداعمر وبرکتش را زیاد کند.چه نقاشی های قشنگی هم کشیده بعضی ها مثل این پیرزن پیش خدا از همه عزیزترند
یکشنبه 6 آذر 1390 - 10:19
mhroo - کاردیف - انگلستان
کاش من اون قدی پول داشتم که می‌تونستم براش یه خونه کوچیک بخرم ، اما هیفف که ندارم ؛(
یکشنبه 6 آذر 1390 - 13:36
Royan - بوخوم - آلمان
golly47 - فوکشتاد - المان/ یک آمریکائی تو این سن و سال از "سهام عدالت " دولت برخودار است و سنیور سنتر دارند و میروند انجا غذا 2 $ , ورزش های نرم و سبک و سرگرمیها و شنا و دوش با امکانات برای سنین بالا, اتاق نشمین با قهوه و چائی و رزونامه و تلویزویون و کتاب, کامپیوتر برنامه های هنری و حتی رقص و دبلنا و شطرنح و بافتنی و سالی دوبار آزمایش دیابت و فشار خون و خیلی چیزهای دیگه براشون مهیاست که برای سن بالای57 سال مجانی است.اگر باور نداری برو گوگول کن centennial recreation ....یک نمونه آن را میبینی.
یکشنبه 6 آذر 1390 - 17:10
khosh bavar - يزد - ايران
mhroo - : چه جالب گفتید ! که منو بیاد آداب و رسوم یهودیها میندازه که اگر با کسی‌ مثلا بد باشند و قصد نفرین کردنش را دارند، اول برای او آرزوی خوبی‌، پولداری و خوشبختی می‌کنند و بعد از خدایشان میخواهند که او را بدبخت کند ! و حالا شده کار شما با آن آرزو و نیّت شما برای این شخص که چون می‌دانید، پولدار نیستی‌، دارای چنین آرزو یی برای او هستید، وگرنه اگر پول داشتی، فکر نکنم اینقدر دست و دل باز می‌بودید !؟ امیدوارم که دچار اشتباه شده باشم !
یکشنبه 6 آذر 1390 - 17:30
ساحل آرامش - هایدلبرگ - آلمان
من یه نظر دارم چطوره که یه حساب براش باز کنیم هر کسی مقداری کمک کنه .لطفا اگه دیگران هم نظری دارن مطرح کنین شاید بشه کمکی کرد.
یکشنبه 6 آذر 1390 - 17:57
mhroo - کاردیف - انگلستان
خوش باور عزیز شما بر عکس اسمتون صحبت می‌کنید بد باور هستین چرا ؟ اینو خدا میدونه که اگه پول داشتم چی‌ کار می‌کردم برا این پیر زن پس هیچوقت زود قضاوت نکنید و کسی‌ رو با چیزی قاطی‌ نکنید .
یکشنبه 6 آذر 1390 - 19:26
ghafas - مشهد - ایران
ننه الهی قربونت برم
یکشنبه 6 آذر 1390 - 23:18
bawafa1385 - هامبورگ - المان
Soheil -setareh ایران تهران . عجب انسانهای با عاطفه و با احساسی هستید شما . من ارزوی سلامتی و موفقیت برای شما زوج مهربان دارم
یکشنبه 6 آذر 1390 - 23:33
khosh bavar - يزد - ايران
mhroo عزیز, نه اتفاقا من هم مثل شما خوش نیّت و مهربان هستم و خیلی‌ دوست دارم به مردم کمک کنم که خوشحالی‌ را در چشم زیبایشان را ببینم ولی‌ چون تجربه این‌را بمن ثابت کرده که انسانها وقتی‌ که به پول و مقام میرسند، گذشته و ایده خود را فراموش می‌کنند، بدینجهت بخودم اجازه چنین جسارت و یا شوخی‌ را بخودم دادم، پس برای شما و ایده انسان دوستیتان از صمیم قلب آرزوی پیروزی را دارم و سعی‌ کنید آنان را به فراموشی نسپارید، پس همواره شاد و خوش نیّت و مرد عمل باشیم !
دوشنبه 7 آذر 1390 - 03:34
hovakhshatare - تهران - ایران
این عکس‌ها شرف و غیرت یک پیرزن ایرانی رو نشون می‌ده و از طرف دیگه بی‌لیاقتی و بی‌کفایتی مسئولین ایران رو به تصویر می‌کشه که ایران رو به خرابه‌ای تبدیل کرده‌اند که چنین افرادی برای امرار معاش باید تا لحظه‌ی آخر عمرشون در رنج و سختی باشند و روی آسایش رو نبینند. امیدوارم هر کسی که مسبب این بدبختی‌هاست اون یکی دستش هم چلاق بشه!
دوشنبه 7 آذر 1390 - 04:26
golly47 - فوكشتاد - المان
bochum- royan - تشکر از اطلاعاتی که دادید ولی‌ منظور من این بود که یک آمریکای بدونه کمک رژیمش نمیتونه مثل ننه صنوبر باشه در ضمن اگر خواستی‌ میتوانیم باهم شطرنج بازی کنیم
دوشنبه 7 آذر 1390 - 16:44
felora - تهران - ایران
گاهی شاد کردن قلبی بهتر از صدها سر است که به نیایش خم شده اند ( مهاتما کاندی)
دوشنبه 7 آذر 1390 - 18:52
Royan - بوخوم - آلمان
golly47 - فوکشتاد - المان چرا میتونه , ولی وجود یک ننه صنوبر برای یک حکومت ننگه نشان از بی عرضگی و نا کار آمدی یک دولت است. مردم آمریکا بیشترین فضای باز را برای نشان دادن هنر و توانائی هاشون دارند و همیشه آماده کمک به تنگ دستان هستند چیزی که من تا به چشم خودم ندیدم باور نکردم هروقت برای کمک به شخصی یا مدرسه ای از مردم کمک بخواهید دست رد به سینه کسی نمیزنند.در ضمن من شطرنج دوست ندارم ولی تخته نرد و منچ اگه بلدی بازی میکنم.
‌سه شنبه 8 آذر 1390 - 16:15
zpirooz - آخن - آلمان
هوخشتره عزیز جمله آخرت اونقدر جالب بود که من تا مدتی هی یادش می افتادم و ناخوداگاه خنده ام میگرفت برای همین برگشتم برات کامنت گذاشتم. دمت گرم
‌سه شنبه 8 آذر 1390 - 21:10
لیلا - تهران - ایران
آفرین به غیرت این پیرزن بعضی از جوونای مفت خور که چشم به جیب باباشون دارن باید یاد بگیرند
جمعه 11 آذر 1390 - 05:51
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.