دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۸۹ - ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۰
خانم پروین احمدی نژاد، آتیش هست خدمتتون؟!
آینده نیوز : خواهر آقای رئیس دولت نهم و دهم که به واسطه نام برادرش توانست در لیست حامیان دولت برای شورای شهر قرار گیرد و هم اکنون دوران حضورش در شورای شهر تهران سپری می شود، در گفت و گویی که یک ماه پیش انجام داده بود، مطالب جالبی را طرح کرد که یادآوری این گفتار است که وقتی عیب کسی را با یک انگشت اشاره به کسی نشان می دهیم، سه انگشت ما همزمان به سمت خودمان نشانه رفته است و خانم احمدی نژاد به نوعی به محاکمه خودش پرداخته است.
به گزارش سرویس اجتماعی «آینده»؛ خواهر آقای رئیس جمهور بودن در ورود به لیست و رای آوردن پروین احمدی نژاد به عنوان عضو شورای شهر تهران کاملاً موثر بود و قطعاً اگر احمدی نژاد رئیس دولت نشده بود، هیچ گاه خواهر محترمه کرسی شورای شهر پایتخت را لمس نمی کرد و در شورای شهر مرکز کشور برخی اوقات گفته هایی شبیه سخنان آقای رئیس از وی شنیده نمی شد؛ اما به هر روی او اینک، صندلی اش را دارد و البته خواهر رئیس جمهور است و البته نخستین خواهر یکی از روسای جمهور تاریخ ایران است که اینچنین از مواهب نامش برخوردار می شود.
خانم احمدی نژاد در یک حرکت جالب، حدود یک ماه پیش گفت و گویی با سیما داشت که بخش هایی از آن توسط رسانه های دولتی منتشر شده بود. از بخش های جالب این گفت و گو، گفته های دوباره پروین احمدی نژاد درباره پدر مرحومشان است که خانم احمدی نژاد درباره این مرحوم، عنوان داشته: «آقای دکتر احمدی نژاد در کودکی بازیگوش بودند؛ اما خیلی باهوش بودند. یک بار پدرم برای شکایت به مدرسه رفت که بگوید فرزندم درس نمی خواند. برادرم بیشتر اوقاتش را در بچگی به فوتبال اختصاص می داد. به نظر پدرم آمده بود که او ممکن است با مشکل مواجه شود و به همین خاطر به مدرسه می رود. اما مسوولان مدرسه در پاسخ به ایشان می گویند: اگر همه دانش آموزهای ما اینطور بودند، غمی نداشتیم.»
وی در بخشی دیگر می گوید: «سه تا دختر بودیم، بعد از سه تا پسر. البته فرزند اول خانواده هم دختر بود، منتها چون فاصله سنی اش با ما زیاد بود، ازدواج کرده بود... پدرم آهنگر بودند، حالا ببنید وقتی که یک آهنگر اون کار خیلی سخت را انجام می دهد و در و پنجره سازی، با نقاب هایی که روی صورتشان بود، می آمدند منزل چشم هایشان سرخ بود یا آن شدت سختی کار و حرارت. خب اینها باعث تحلیل توان می شود... مادرم زنی بسیار متدین هستند، زن مومنه و صالحه هستند. ایشان بسیار باسواد هستند و اگرچه سواد کلاسیک ندارند، اما بسیار باکلاسند. شعور و فهم و اطلاعات سیاسی و مذهبی ایشان، بسیار بالاست و در تمام مسائل روز هم آگاهانه ورود دارند و هم فهم موضوعات و مسائل را دارند.» و البته اینها در حالی بیان می شود که یک بار فوت پدر آقای رئیس جمهور 16 تیر سال 72 در مصاحبه با مهر ذکر شد و در دوره دولت نهم خبر از فوت پدر ایشان آمد و در گزارشی که تکذیب نشد نیز شغل پدر ایشان خواربار فروش ذکر شده بود.
بر اساس آن گزارش، ریشه پدری محمود احمدینژاد سمنانی است و مادر او نیز از ساداتی است که ریشه در اردستان داشتهاند. پدربزرگ احمدینژاد بههمراه فرزندانش که آن زمان به «صباغیان» شهرت داشتند، از سمنان به آرادان آمده بودند. میرزا احمد یکی از فرزندان این کشاورز در میدان مرکزی شهر خواروبارفروشی به راه انداخت. محمود احمدینژاد چهارمین فرزند خانواده میرزا احمد است که در انتهای یکی از کوچههای مرکزی آرادان که اکنون کوچه «سرباز» نام گرفته به دنیا آمد. از این خانه دوطبقه فقط یک زمین صاف باقی مانده است. میتوان روی این زمین که حالا حلقهای لاستیک کهنه و کیسههای پلاستیکی و شن و خار در آن پراکنده شده، قدم زد و تصور کرد روزی را که احمدینژاد در اینجا بهدنیا آمده و جنبوجوشی خانه میرزا احمد را فراگرفته است.
در ادامه همان گزارش آمده بود، حاج فرهاد محسنی، پسرعموی احمدینژاد میگوید: «او هنوز یک ساله نشده بود که بههمراه پدرش به تهران رفت.» پسران خاندان صباغیان، هر یک پیش از انقلاب نام خانوادگی خود را عوض کردند؛ احمدی نژاد، محسنی و برومند. شاه حسینی، شوهر دخترعموی احمدینژاد که با موتور گازی به دکانش در گوشه میدان مرکزی آرادان آمده و اینک پشت دخل ایستاده، میگوید: «احمدینژاد در سالهای اول کودکی به تهران رفت. پدرش در همین میدان مغازه داشت و به امانتداری معروف بود. در ماه رمضان هم ختم قرآن در خانهاش برپا بود اما مغازه را رها کرد و برای زندگی بهتر به تهران رفت و اجاره نشین شد. در تهران با برادرخانمش در یک آهنگری سر سه راه سمنگان شریک شد.» و البته لابد آن گزارش کذب بوده و چه کسی بهتر از خواهر آقای رئیس می تواند اصل قصه را بگوید.
خواهر رئیس دولت در آخرین مصاحبه حرف های جالبی می زند که اصل این نوشته مربوط به همین اظهارات است. پروین احمدی نژاد، می گوید: «چیزی که رنجم می دهد این است که در اطرافم، ببنیم که خدای ناکرده در اطرافم اشخاصی هستند که نفع خودشان چربی اش بیشتر از منافع مردم است؛ این رنجم می دهد. نه تنها در این مسئولیتی که دارم، بلکه در جاهایی که هستم، این نگران کننده ترین چیزی است که می تواند من را آزرده کند، منافع شخصی ارجحیت پیدا کند بر منافع مردم، منافع جمع، منافع کشور.» و با این حساب کاش ایشان در آینه نگاهی می کردند و این گفته ها را مرور می کردند تا یادشان بیاید که چقدر مستعد رنج هستند و خبر ندارند یا خبر دارند و ترجیح داده اند به روی خودشان نیاورند.
خواهر رئیس دولت در حالی از آزار دیدنش در زمانی خبر می دهد که "یکی از نزدیکانش منافع مردم و جمع و کشور را بر منافع شخصی ارجحیت دهد" که اخوی شان با خودداری از اجرای مصوبه مجلس و ندادن بودجه میلیاردی مترو، زمینه کمپوت شدن مردم در قطارهای راه آهن شهری پایتخت را فراهم کرده اند و حتی وقتی محسن هاشمی هم رفت، این منافع جمعی در نظر گرفته نشد و علی الظاهر منافع جمعی در چنین اوقاتی، تنها زمانی قابل تامین است که یک نیروی فابریک رئیس جمهور در خیابان بهشت روی کرسی شهرداری پایتخت لم دهد. خانم احمدی نژاد که خیلی آزرده می شوند، چرا یکی از مصاحبه هایی که علیه شهرداری می کند، را خطاب به برادرش انجام نمی دهد و در صورت صداقت همچون حاج داوود، عطای هم پیالگی با اخوی را به لقایش نمی بخشد؟!
مصداق بارزتر ارجح بودن منافع شخصی بر منافع جمعی و لقمه های چرب برای خودی ها، دامادهای پروین خانم هستند که دو داماد از سه داماد ایشان در دولت صاحب پست شده اند. احد قدمی مداح اهل بیت و داماد ایشان که بدون یک دقیقه سابقه مدیریت یک پارکینگ ورزشگاهی (دربانی) ، پس از انتخابات شوراها و انتخاب پروین احمدی نژاد، به مدیر کلی حراست سازمان شهرداری ها و دهداری های کشور منصوب شد و با گزارش داوود احمدی نژاد از این پست کنار رفت و پس از آن، یک باره در ماه های نخست سال 89 به عنوان مدیر مجموعه ورزشی کشوری، یکی از چند مجموعه ورزشی بزرگ و باقدمت پایتخت که جزو اموال دولت محترم است، منصوب شد و همچنان در اطراف خیابان میرداماد، این کرسی را در اختیار دارد.
داماد دیگر هم حمیدرضا خان افراشته است که چندی پیش نامه اسفندیار رحیم مشایی مبنی بر صدور دستور به شخص دانشجو وزیر علوم مبنی بر "اعطای بورس تحصیل داخل کشوری و همچنین جایابی و تعهد خدمت در دانشگاه صنعتی امیرکبیر" برای ایشان جنجال برانگیز شد و به تازگی نیز پس از انتشار موضوع سفر خبرسازش به نروژ، این بار تحت عنوان جالب "دبیر همایش بین المللی جوانان" ، برآورد هزینه 51 میلیاردتومانی ارائه داده که بنابرادعای آقا داماد رقمش پنج میلیارد تومان بوده که به هر حال وقتی سه هزار میلیارد این طرف و آن طرف می شود و یا یک امضاء صد میلیارد تومان می ارزد، دیگر صحبت کردن راجع به این عددهای کوچک، حکم لطیفه را دارد و شاید به همین دلیل خانم پروین احمدی نژاد دچار آزار نمی شوند! به هر حال از دامادهای ایشان، چه کسی شایسته تر از این پست های و عددهای رنگارنگ؟!
اینجا یاد عقیل می افتیم که از برادرش علی (ع) که حاکم کوفه بود، خواست سهم بیشتری از بیت المال به او بدهد و حضرت علی در پاسخ آتشی را گرفت و به او نزدیک کرد و عقیل دستش را کشید و گفت: «عقیل، تو تاب این آتش اندک نداری، من آتش دوزخ را چگونه تاب بیاورم؟» و اینچنین بود که عقیل نیز به دربار معاویه رفت اما هرچه معاویه به او بخشید، او کلامی علیه علی (ع) بر منبر نگفت و حاشا که او علی(ع) بود و حرف و عملش یکی بود و دیگران... . راستی خانم احمدی نژاد، آتیش هست خدمتتون؟!
جهت نمایش ویدئو در یوتوب اینجا کلیک کنید. جهت دانلود ویدئو اینجا کلیک کنید. |
https://www.youtube.com/watch?v=E9V2i-svjKs
لینک دانلود مدیافایر
a.ahooraei - المان - کلن
|
توی شهر بی کلانتر، قورباغه هم هفت تیرکش میشه. مگه این مملکت صاحب داره که آدم درست حسابی توش حکمران باشه؟ |
چهارشنبه 27 مهر 1390 |
|
بی دین - ایرن - تهران
|
حیف وقت که صرف تماشای این کلاغ سیاه بشه یکسری اراجیف گوش ازار و روح ازار که رژیم 24 ساعت در تلوزیوناش به عناوین مختلف میزاره که همش سرتاپا ختم میشه به دین و مذهب خرافات. دیگه خسته شدیم از این چهره های سیاه حرفهای بی روح لبخندای سرد مغزای خالی از عقل.ای کاش اتحادی بین ما بود که می شد کشور رو از این لجنزار نجات می دادیم |
چهارشنبه 27 مهر 1390 |
|
h.k - دانمارک - اودا
|
لیاقتمان همینهاهستند.وخواهندبود.وقتی که ملیونها ادم نادان مثل x وy جزئی ازجمعییت کشورباشند.وهمواره نفاق واختلاف بین ایرانیان ایجادکنند.وتوهین به خودی وغیرخودی باشد.وچندنفرهم ازهمپالکیهاتشویقشان بکنند.اوضاع بهترکه نه بدترهم خواهدشد.هرچه مداح وروضه خوان,چلنگر و...حاکم میشوند.چون خلایق هرچه لایق.امان ازبی ریشه بودن.وتازه به دوران رسیدن.اماهرچه باشیدهمان خارسردیوارید.خواهشنا اگراجدادتان بیوجودبودن خودتان نباشید.ودیگرانراهم بااتش خودنسوزانید. |
چهارشنبه 27 مهر 1390 |
|
mohsen_anti - اکراین - کیف
|
میگم پروانه قشنگه پس این برادر شما به مامانتون رفته تو با کلاس بودن.دنیا از پس این مموتی بر نمیاد اون وقت مدیر مدرسه ارزو میکرده که همه دانش اموزان کاشکئ مثل مموتی میشدند.فکرشو بکنین 300 تا مموتی @#$^*_)д^*^)!!V;%:ы از دوستان خیلی عذر میخام این کامپیوتر هم با دیدن این کامنتم ریخت بهم:=)ازاده و سر بلند باشین@@@ |
چهارشنبه 27 مهر 1390 |
|
himan - نروژ - اسلو
|
یادم میاد یه زمانی که ایران بودم همیشه دوست داشتم یه دوست دختر چادری داشته باشم آخرشم یه دونه گرفتم .این چادریها به ظاهر اینکه چادر سر میکنن اما خیلی اهل دلن یه زمانی فقط خوراکم بودند،ای دل غافل. |
چهارشنبه 27 مهر 1390 |
|
سر خلوتیان - انگلستان - لیدز
|
اونجا که میگه پدرم ماها را با اسم گلها یا پرندگان بیدار میکرد ترکیدم.تجسم کنید مثلا به این پروین چه گلی میاد که صداش کنند؟در بهترین حالت شمبلیله بهترین گزینه میتونه باشه.یا در مورد محمودشون بهترین اسم پرنده میتونه کرکس باشه.اونم با یه لگد محکم به باسن مموتی و گفتن هوییییییییی وقت نمازه کرکسی من:)) |
چهارشنبه 27 مهر 1390 |
|
Atheist-0 - کانادا - ونکوور
|
ای کاش یک نفر از پروین خانم سوال میکرد که این خانواده از طرف مادری با میمون نسبت دارند یا از طرف پدری. |
چهارشنبه 27 مهر 1390 |
|
alirezaperspolisi - ایران - بندرعباس
|
توقعی دارید ها تو خواب هم نمیدیدن حالا پول و مقامو کشور و خارجو وووووووووووووو گور پدر مردم کردن انقلاب نمیکردن حالا که کردن تخم مرغ دونه ای 400 تومنی بخورن تازه اونم از ترکیه از مرغداریهای اغا و بچه هاش |
چهارشنبه 27 مهر 1390 |
|
romano - ایران - تهران
|
h.k - دانمارک - اودا تحقیر تبعیض توسری بس. هندیها همینطور چینیها هم استقلالشون رو 60 سال پیش بدست آوردن با یک عالمه مردم بی سواد موفنگی با هزار قوم و قبیله و مذهب اما الان دارن ماهواره می فرستن تنگ دل ماه که خود انگلیس آرزوش رو داره. تحقیر و تبعیض رو بزار کنار اون ایرانیهایی رو که دارن پیشتازی میکنن و مبارزه اونها رو ببین پشت سر هیتلر هم میلیون آدم احمق افتادن الان کجان. محکم باش و استوار که دشمنت همچین حال و روز خوشی هم نداره حتی آرزوی بودن تو وضعیت پارسالش رو داره اما هرسال دریغ از پارسال اینها بخاطر آگاهی عمومی بیشتر فشار بینالمللی و مبارزه ایرانیهاست. یادت میاد تو خیابون چه میزدن چه میکشتن الان کارشون به شلاق زدن هنرمند و دانشجو رسیده این یعنی اینها ذلیل شدن نه ما یعنی پوستشون داره کنده میشه بحرانشون داخلی شده سرطان اینها کهنه و پیشرفته شده و دیگه یک حکومت جوون یا میونسال نیستن. بخدا تمام کامنتهاتون رو برای ارزیابی میزان خشم و نارضایتی عمومی میخونن و مثل سگ میلرزن. |
چهارشنبه 27 مهر 1390 |
|
gol andam - سویس - زوریخ
|
چه اشتباه و گناه عظیمی؟!.. روزمره گی تحقیر در تمامی گذرگاه ها..و سیاهپوشان عزادر ۱۴۰۰ ساله ای که خشونت را به صورتمان قی می کنند.و صدای جیغ های بی پناه دختران باکره...و خانواده های وحشت زده که سکوت گزیدند و چون کرم ها در خانه ها خزیدند..و در آنهنگام..ما کودکانمان را به روی مین ها انداختیم و زنانمان را به بردگی بردیم .خانه های عفاف مملو از التماس دخترکان زیبا بود.و ما به بوی شلاق های خیابانی عادت داشتیم |
چهارشنبه 27 مهر 1390 |
|
gol andam - سویس - زوریخ
|
و حیرت زده به تماشای قصاص کودکان نشستیم . و قانون تعفن در تمامی میادین سنگسار وزیدن گرفت . چه اشتباه و گناه عظیمی؟!.ما کفتارها را در نماز جمعه می دیدیم . و خرس های گرسنه در ایستگاههای پلیس به ما حمله می کردند.. ...و ما سکوت می کردیم. در پیکری مرده ،چون روحی سرد، و از تقاطع نگاهمان با التماس رهگذران کتک خورده اجتناب می کردیم |
چهارشنبه 27 مهر 1390 |
|
raha1984 - المان - هامبورگ
|
خانواده گی دروغگوهای خبره ای هستند !!!پدر گور به گور شده شون حتما محموده رو میمون و خود این زنکه رو هم صورت خری صدا میزده !!!! |
چهارشنبه 27 مهر 1390 |
|
gol andam - سویس - زوریخ
|
وقتی دیوارهای تحجر تفکیک ، عشق ها و آزادی ها را له می کرد..و متروها مملو از سردار بندان بی بند و بار بود... و روح کثیف طالبان در تمام شهر ها وزیدن گرفت...،چه اشتباه و گناه عظیمی؟!.. ما خرس های بی گناه آزاد را در دامنه ها کشتیم?!...یک بدحجاب تا چشم هر کی نمی تواند ببیند درآد...هی پروین کلاغ سیاه با توام ...برادرت همون میمون تیر خلاص زنه |
چهارشنبه 27 مهر 1390 |
|
amir58 - ایران - مشهد
|
صدرحمت به هاشمی وخانوادش که اززمان پهلوی ملاک وسرمایه دار بودندنه مثل این گداگشنه ها وتازه بدوران رسیده هابدبین کردن مردم به هاشمی هم سناریو همینها وسپاه بودکه باعث شدقشربیسوادجامعه به این احمق رای دادند!!!!!!!!!! |
چهارشنبه 27 مهر 1390 |
|
h.k - دانمارک - اودا
|
romano .تهران.باتشکرازنظرتان.کلی ارامش به من داد.من عموماکامنتهایت رامیخوانم.گاهی هم نظرم رااعلام میکنم.اماشگفتم ازادمهایی که دراین شرایط دشوارونیازشدیدبه اتحادازنادانی مطلق اب به اسیاب دشمن میریزند.ونفاق ایجادمیکنند.وجملات بی ارزش وچرنددرکامنتهاشان می اورند.دروغ میگویند.وتهمت میزنند.اسپس مینویسندمیخواستم امتحان کنم.اخه ...امتحان وقت مشخصی داردنه حالاکه خون دردل ملت ایران است.مادرحال حاظربه اتحادزمان جنگ نیازداریم.که این افرادبسیارمضرونادانسته کمک حال رژیم هستند.بعضا.که لطفابه articll 68645 مراجعه کنیدمیفهمید.وجواب یکی ازهموطنان تبریزی هم کاملاگویای مسئله است.ودوستمان,,, ازادیخواه ازتهران,,اینهامنظورشان چیست.توهین به ملت ,,ترک ایران,,چه سودی راعایدتان میکندجزضرر.وایجادنفاق.غیرازنادانی شماچیزی رااثبات نمیکند.مگرددیگران ?مگرتاریخ رانخوانده اید??حرف نالایق ازگوینده ای نالایق زده میشود.نه ازادم فهمیده.وووایام بکام وپیروزباشید. |
چهارشنبه 27 مهر 1390 |
|
alexxx - اتریش - وین
|
این ولدای چموش رو فکر میکنم مادره شیر رو دروغکی بهشون میداده, چون ظاهرا" اینا خانوادتا" و ذاتا" و طبیعتا" دروغگواند. ضمنا" بچه های خانواده های فهمیده و با کلاس و با سواد, حالا چه سواد کلاسیک چه سواد لقبی, از ظاهر و چهره هاشون دیده میشه. وقتی یک نرگدا جنگی مثل این زنیکه میاد از کلاس و سواد و هوش برادرش گپ میزنه و اینجوری لاف میاد ادم احساس یبوست بهش دست میده. |
چهارشنبه 27 مهر 1390 |
|
Royan - آلمان - بوخوم
|
من نمیدونم چرا این چادریهای نظام آنقدر زمخت و بدون ملاحت هستند انگاری یه مرد چادر پوشید تو پروانه هستی یا خفاش؟ حتما داری آرزوهات را تعریف میکنی! یا حتما بابات داداشت را اینطوری ساده میکرده هی محمودی میمونچه بلند شو لنگ ظهره تنه لشت را از وسط اتاق جمع کن؛ تو تمام عمرت اون موقع که کنار تشت رخت کمک ننه ات میکردی فکر نمیکردی یه روزی بشینی پشت میز از این زرها بزنی تغاری بشکند ماست بریزد جهان گردد به کام کاسه لیسان. |
چهارشنبه 27 مهر 1390 |
|