تیمی از عصبشناسان در پاسخ به این که «چرا برخی، از دیگران ثروتمندترند؟» در کنار عوامل محیطی، پاسخ عاطفی به کسب یا از دست دادن پول را یک عامل بسیار تعیینکننده در موفقیت مالی خواندهاند.«برایان کنوتسون»، استادیار روانشناسی و عصبشناسی استنفورد و مولف ارشد پژوهشی که به این موضوع پرداخته است، در مقالهای که در مجله «پلوس وان» منتشر شده، توضیح داده که در آزمایشی مربوط به نگرشها در مورد کسب پول، به افراد، یک انتخاب بین دو تصویر بر روی صفحه رایانه داده شد. یکی از این تصاویر به برنده، یک دلار در دو سوم زمان و دیگری همین میزان را فقط در یک سوم زمان اهدا میکرد. تجربه شکست، مشابه بود؛ به جز این که دو تصویر - با احتمالهای متفاوت هر تصویر برای هر فرد - به قیمت یک دلار تمام میشد. از این افراد بدون آگاهی قبلی در مورد جوایز هر تصویر و این که کدام، از احتمال اشتباه بیشتری برخوردار است، خواسته شد تا هر میزان که ممکن است برای برنده شدن تلاش کنند. این شیوه آزمایشی غیر رایج نبود، اما ابتکار این گروه آن بود که سود و زیان در دو آزمایش جداگانه قرار بگیرند. به گفته کنوتسون، نتایج جدید نشان دهنده این مسأله بود که سیستمهای عصبی متفاوتی برای یادگیری در مورد سود و زیان مسؤول هستند. روانشناسان از قدیم بر این باورند که یادگیری، یادگیری است؛ اما عصبشناسان آگاه به مسائل اقتصادی، موضع دیگری را میپذیرند: «احساسات مثبت، مانند هیجان و احساسات منفی مانند اضطراب، با مدارهای جداگانه مغزی پشتیبانی شده و به نظر بر روی یادگیری سود و زیان، ایجاد انگیزه میکنند.» برای ارزیابی ارتباط این آزمایشات با دنیای واقعی، عصبشناسان از افراد خواستند تا اندازه داراییها و بدهیهای خود را مشخص کنند. جالب این که پاسخ این آزمایشات با دنیای واقعی افراد بسیار نزدیک بود. اجرای بهتر در آزمایشات یادگیری کسب پول، با موقعیت دارایی، بیشتر مرتبط بود و بالعکس. معیارهای حافظه فعال، تحصیلات و بیزاری از ریسک، تاثیر کمی در مسائل مالی این شرکتکنندگان داشت. حتی درآمد این افراد تنها به دارایی آنها مرتبط بوده و به بدهی آنها هیچ ارتباطی نداشت. این نتایج نشانگر آن است که انواع ساده یادگیری احساسی میتواند اثر فزاینده نیرومندی بر تصمیمات مالی در طول زندگی داشته باشد. از آن جایی که نمونههای تجربه شده، جمعیت کوچکی را دربر میگرفت، این دانشمندان در مورد نتیجهگیری کلی بسیار محتاط بوده و تصمیم دارند در ادامه یک نمونه تجربه ملی و مبتنی بر اینترنت را آغاز کنند.